دروغهای کوچک بزرگ/ Big Little Lies
کارگردان: ژانمارک وله، نویسنده: دیوید ای. کلی بر اساس رمانی از لیان موریارتی، بازیگران: ریس ویترسپون (مدلین مارتا مَکِنزی)، نیکول کیدمن (سِلِست رایت)، شیلین وودلی (جین چپمن)، الکساندر اسکارسگارد (پری رایت)، آدام اسکات (اد مکنزی)، لورا درن (رِناتا کِلاین) و... محصول 2017، سریال کوتاه هفت قسمتی.
مَدلین و سِلِست مادر تنهایی به نام جین را که تازه وارد شهرشان شده است زیر پروبال خود میگیرند، غافل از اینکه ورود جین و پسر مرموز کوچکش به زندگی آنها چهطور همه چیز را تغییر خواهد داد.
ساختار آشنا، بازیهای هوشمندانه
داستان این مجموعه هم مثل سریال 13 دلیل برای اینکه (که به خودکشی یک دختر نوجوان و نسبت آن با آدمهای پیرامونش میپردازد) درباره یکی از شخصیتهای سریال است که در میانهی یک جشن عمومی کشته میشود. نترسید! اینجا هم آغاز سریال با همین نکته رقم میخورد و راز سریال برملا نخواهد شد؛ البته تا آخرین دقایق قسمت پایانی این مجموعه، نه معلوم است که قاتل کیست و نه مشخص میشود که چه کسی به قتل رسیده است.
دروغهای کوچک بزرگ بافت رواییاش را از الگوی مصاحبه با افراد متعددی گرفته است که دارند درباره یک واقعهی خاص صحبت میکنند؛ ساختاری که در بسیاری از آثار، از سریال کارآگاه حقیقی گرفته تا فیلم مردن برای (گاس ون سنت) به کار گرفته شده است. تعلیق اصلی درام سریال هم مبتنی بر همین موقعیتهای موزاییکی است که در پی صحبتهای نهچندان ناساز افراد مورد مصاحبه (که اینجا دارند مقابل پلیس اظهارات خود را بیان میکنند) قرار است تکههایی از خلوتها و رابطههای آدمهای قصه یادآوری شود تا در نهایت به کشف هویت قاتل و مقتول و ماهیت قتل برسیم.
اینجا هم روایت داستان مانند سریال 13 دلیل برای اینکه از یک خط زمانی متعارف پیروی نمیکند و بسته به موقعیتهای پیشآمده با فلاشبکهای فراوانی روبهرو هستیم و گاهی هم دانای کل روایت، نقب به ماجراهایی متأخرتر از ماجرای جاری در روایت میزند اما این فضا، آن قدر داستان را پیچیده نمیکند که مانع از فهم وقایع علی و معلولی شود. داستان بر محور چند خانواده میگردد که تشخص داستانیشان بر زنان خانواده متمرکز است. نکتهی تماتیک ماجراهای این خانوادهها، بحرانهای زناشویی است که در ابعادی مانند سردی روابط، خشونت، سوءظن، بیوفایی، افسردگی و... مطرح میشود. اما این تمها آن قدر بر اسلوب روایی و موقعیتی ماجراها چیره نمیشود تا از اثر بیرون بزند و شعار را جایگزین داستان کند.
سریال داستانش را خوب تعریف میکند و تعادل لازم را بین شخصیتهای اصلی قصه، با انسجام و موزونی معطوف به تعلیق لایههای معمایی متن برقرار میسازد. یکی از مهمترین سهمها در این باره، متعلق به بازیگران فیلم است. هر چهار بازیگر اصلی (نیکول کیدمن، ریس ویترسپون، شیلین وودلی و لورا درن) حضور هوشمندانهای را در بازنمایاندن ترس، اضطراب، حسادت، تنفر، وسواس، یأس و خشم ایفا میکنند و شاید در این بین از همه بهتر نیکول کیدمن باشد که به رغم افت زیادی که در فیلمهای سینمایی چند سال اخیرش داشته است، در این مجموعه مجدداً وجههی خود را تا حد قابل توجهی احیا میکند و در نقش زنی که رابطهای پیچیده با همسر غریبش دارد، بازیای چندوجهی بروز میدهد.
با این حال این سریال هم مانند 13 دلیل برای اینکه در قسمت پایانی تا حدی افت میکند و به وجود اینکه معمای داستان در آخرین دقایق به شکل غافلگیرکنندهای گشوده میشود، اما در اجرا و لحن (که خیلی سانتیمانتال میشود) به موقعیت لطمه میخورد و انتظاری را که بعد از دیدن هفت قسمت پرورش میدهد، برآورده نمیکند.
نکتههایی در حاشیه سریال
- ریس ویترسپون برای بازی در این مجموعه از خیر حضور در جدیدترین فیلم الکساندر پین با عنوان کوچکسازی/ Downsizing گذشت و نیکول کیدمن هم پیشنهاد بازی در زن شگفتانگیز/ واندر وومن را رد کرد.
- فیلمبرداری این سریال پنج ماه زمان برد و گروه تولید روزی چهار صفحه میگرفتند که مطابق استاندارد یک فیلم بلند سینمایی است. به عبارت دیگر، ژانمارک وله با این سریال مثل یک فیلم سینمایی برخورد کرد و در دو مرحله در بازه زمانی مذکور، کار فیلمبرداری را به پایان رساند.
- اولین مجموعه تلویزیونی نیکول کیدمن پس از بانکوک هیلتن که در سال 1989 ساخته شد.
- کیدمن پس از اینکه کتاب منبع اقتباس این فیلم را یکشبه خواند، برای دیدار با نویسندهاش، لیان موریارتی، به استرالیا رفت تا حقوق کتاب را بخرد که 48 ساعت بعد موفق به انجام این کار شد.
- ویترسپون و کیدمن به قدری در جریان تولید این مجموعه با هم دوست شدند که ویترسپون ملکی در همسایگی خانه کیدمن در زادگاهش نشویل را خرید. علاوه بر این، آنها حقوق اقتباس از رمان دیگری به قلم لیان موریارتی با عنوان حقیقتاً و بهشدت گناهکار را به طور مشترک خریدند.
- لورا درن پیش از این نقش مادر دو همبازیاش در این سریال را ایفا کرده است: شیلین وودلی و ریس ویترسپون.
- این پروژه ابتدا قرار بود در قالب یک فیلم سینمایی به تولید برسد.
- ریس ویترسپون در حالی شخصاً با ژانمارک وله تماس گرفت و پیشنهاد کارگردانی و همکاری مجدد را به وی داد، که تولید باید هرچه سریعتر آغاز میشد و هنوز کارگردانی وارد پروژه نشده بود. از این رو در ابتدا قرار شد که وله دو قسمت را کارگردانی کند اما در نهایت هر هفت قسمت را خودش با رویکرد یک فیلم بسیار بلند ساخت.
- «اچبیاو» در نبرد با «نتفلیکس» توانست حقوق مربوط به این سریال را به دست بیاورد.
- نیکول کیدمن زمانی نامزد لنی کراویتز بود که دخترش زویی کراویتز در اینجا همبازی او است.