آقای هولمز Mr. Holmes
کارگردان: بیل کاندن. فیلمنامه: جفری هَچر بر اساس رمان «حقهی کوچک ذهن» نوشتهی میچ کالین با شخصیتهایی آفریدهشده توسط آرتر کانن دویل. مدیر فیلمبرداری: توبایس اِی. اشلیسلر. موسیقی: کارتر برْوِل. تدوین: ویرجینیا کَتس. بازیگران: ایان مککلن (شرلوک هولمز)، لورا لینی (خانم مونرو)، مایلو پارکر (راجر مونرو)، هیرویوکی سانادا (ماتسودا اومهزاکی)، هَتی موراهان (آن کلمات)، پاتریک کنِدی (تامس کلمات)، کالین استارکی (دکتر جان واتسن). محصول 2015 انگلستان/ آمریکا، 104 دقیقه.
سال 1947. شرلوک هولمز 93ساله مدتهاست بازنشسته شده و در خانهای روستایی در ساسکس با خانم مونرو که کدبانوی خانه است و پسر جوان او، راجر، زندگی میکند. هولمز که از روایت مبالغهآمیز همکار سابقش دکتر جان واتسن از آخرین پروندهاش ناراضی است امیدوار است بتواند گزارش خودش از آن ماجرا را بنویسد ولی یادآوری جزییات با توجه به ضعف حافظهای که دچارش شده برای او دشوار است. در این میان، هوش و کنجکاوی راجر باعث میشود محبتی پدرانه در وجود هولمز نسبت به او پا بگیرد. او بهتدریج به کمک راجر، پروندهی آخرش و دلیل بازنشسته شدنش را به یاد میآورد و در قالب فلاشبکهایی مرورشان میکند. در این میان در زمان حال، وضع سلامتی هولمز مدام وخیمتر میشود...
*
ارجاع مجدد و چندباره به شخصیتهای مشهور داستانی سینمایی یا ادبی، یکی از روندهای متداول در سینما است. زمانی که این شخصیتها شهرت و محبوبیتی فراوان کسب میکنند، میل به طرح دوباره شمایلشان از زاویههای مختلف در بین سینماگران علاقهمند به این نوع فضاسازیها احیا میشود و مخاطبان مشتاق نیز که همواره کنجکاوند تا لایههای جدید و خلاقانهای از شخصیتهای افسانهای و داستانی محبوبشان را روی پردهی سینما مشاهده کنند، این فرایند را جلای بیشتری میدهند. فرقی نمیکند که این شخصیتها از میان ابرقهرمانهای کتابهای مصور باشند (بتمن، سوپرمن، اسپایدرمن و...) یا حتی از بین شخصیتهای جانی و سنگدل (هانیبال لکتر)؛ آنچه مهم است، به منصه رساندن لایههای پنهان و موقعیتهای نامکشوف این آدمها در سپهر زندگی و روابط و فعالیتها و عقایدشان است.
یکی از ردههای شخصیتی مورد اقبال در این رویکرد، کارآگاهها و پلیسها هستند که از بین سه چهرهی معروف پوآرو، مارپل و شرلوک هولمز، استقبال از این عنوان واپسین بهمراتب بیشتر و دامنهدارتر بوده است که در فیلمهای سینمایی، تئاتر، سریالها و برنامههای تلویزیونی، انیمیشنها، نمایشنامههای رادیویی و حتی بازیهای رایانهای و مجازی رکورد قابلملاحظهای را به خود اختصاص داده است.
شرلوک هولمز نام یک کارآگاه خصوصی اهل یورکشایر انگلستان است که در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم با استناد به روشهای منطقی و استقرایی و استنتاجی، معماهای جنایی را با ریزبینیهایی حیرتانگیز حل میکرد و پروندههایشان را به سرانجام میرساند. خالق این شخصیت، نویسنده و پزشک اسکاتلندی سر آرتر کانن دویل بود که در سال ۱۸۸۷ اولین داستان او را نوشت و منتشر کرد. او برای این شخصیت از مشخصههایی همچون کلاه شکاری، پیپی که دائم بر لبش بود، همراهی مستمر با دستیارش دکتر واتسن که معمولاً هم راوی قصهها بود، استفاده کرد و رفتهرفته پدیدهای منحصربهفرد را در دنیای کارآگاهان ایجاد کرد.
فیلم آقای هولمز جدیدترین رویکرد سینمایی به این شخصیت است؛ و در عین حال نامتعارفترین نمونهی سینمایی. در دهها فیلم و سریالی که درباره هولمز ساخته شدهاند، اگرچه تلاش شده است تمایزهایی دراماتیک و موقعیتی و شخصیتی بین نمونههای مشابه دیگر در نظر گرفته شود (بهخصوص فیلم بیلی وایلدر با عنوان زندگی خصوصی شرلوک هولمز و نیز سریال پرطرفدار یکیدو سال اخیر با نام شرلوک) ولی هیچیک در شمایلشکنی و آشناییزدایی از این پرسونا نتوانستهاند همپای فیلم آقای هولمز پیش روند. در این اثر دیگر با یک کارآگاه چست و چابک که بو میکشد تا معماها را حل کند روبهرو نیستیم، بلکه پیرمرد فرتوت و مضمحلی پیش روی مخاطب است که راه رفتن عادیاش هم بدون کمک دیگران چندان عملی نیست و فارغ از این محدودیتهای جسمانی برآمده از کهولت سن، هوش و حواس درستوحسابیای هم ندارد و ناگزیر است حتی برای به خاطر سپردن نام دیگران، اسمشان را از قبل روی سردست آستین پیراهنش بنویسد.
مایهی اصلی درام فیلمنامهی آقای هولمز از همین عوارض سالخوردگی پرورش پیدا میکند. هولمز آن قدر ناتوان شده است که خاطرات کارآگاهی گذشتهاش را بهسختی به یاد میآورد و داروی گیاهیای هم که از ژاپن با مشقت با خود به همراه آورده است چندان کارساز به نظر نمیرسد. اما دغدغهی او در به یادآوری یکی از خاطرههای سنگین بر ذهنش که نوعی عذاب وجدان را هم برای او رقم زده است، این انگیزه را تقویت میکند تا با بازنویسی متن واقعی خاطره فارغ از آنچه همدم قدیمیاش، دکتر واتسن، به آن رنگولعاب خیالی داده بود، به بازیابی بخشی از هویتش دست بزند.
فیلمنامهی آقای هولمز با انتخاب روایتی مبتنی بر گذر بین زمان حال و زمان گذشته (که خود در دو مسیر سفر به ژاپن برای به دست آوردن داروی گیاهی و نیز ماجرای معمایی مردی که به دنبال همسر افسردهاش میگشت) حکایت بازآفرینی خاطره را مطرح میکند. در واقع روند کشف معما در داستانهای متداول هولمز، در این فیلم جای خود را به روند کشف گذشته داده است. همراهی پیرمرد با پسرک دهسالهی سرایدار که در تنش با مادرش به سر میبرد، نوعی بازیابی دوران جوانی نیز هست که در ترکیب با موتیف زنبورهای عسل و کندوهایشان، پویاییای زوالناپذیر را تداعی میکند. فیلمنامهنویس با نفی جنبههای اسطورهای هولمز داستانهای قبلی (حتی نفی کلاه شکاری و پیپ و...) از این شخصیت یک انسان عادی ترسیم میکند که اکنون زیر افسردگی وجدانیاش از قبال خودکشی زن یکی از موکلانش قرار گرفته است و گویی گریزی از گذشتهی ناخوشایند و البته مبهم خود ندارد. در فیلمنامه با ظرافت مسیر و تداوم هر یک از خرده گرهها (ماجرای عزیمت سرایدار به هتل خواهرش، ماجرای اقامت پدر مرد ژاپنی در انگلستان، ماجرای نیشزدگی پسربچه و ماجرای به یاد آوردن معمای همسر مشکوک موکل پروندهی سالها قبل) به هم مرتبط میشود و همزمان نیز از اوج تعلیق به سراشیبی گشایش نائل میآید.
تماشای آقای هولمز فرصتی است برای تأمل و پردهبرداری از حقیقت چهرهای که تاریخ و افسانه و اغراق بزکش کردهاند و حالا در فردیت تنهایی و پیریاش، تنها با حضور در یک رابطهی انسانی و سالم میتواند هویت ازدسترفتهاش را بازجوید.
نکتههایی خواندنی در حاشیهی فیلم
- رکوردهای جهانی گینس، هولمز را به عنوان شخصیتی که بیشترین تعداد فیلم در تاریخ سینما با حضور او ساخته شده به رسمیت شناخته است. او در بیش از دویست فیلم ظاهر شده و بیشتر از هفتاد بازیگر نقشش را ایفا کردهاند.
- منبع اقتباس فیلم، رمانی از نویسندهی آمریکایی به نام میچ کالین است. بهواسطهی جذابیت و محبوبیت ماندگار شخصیت هولمز، پس از سر آرتر کانن دویل، آفرینندهی این شخصیت، نویسندههای دیگری هم آثاری با محوریت شخصیت هولمز نوشتهاند.
- کاندن کارگردان فیلمهایی مثل دو قسمت افسانهی گرگومیش: سپیدهای که طلوع میکند است و فیلم بسیار تحسینشدهی خدایان و هیولاها (1998) را هم با بازی مککلن در نقش اصلی ساخته است.
- هولمز در آثار دویل، علاقهی خاصی به زنبورداری دارد و حتی در این باره کتاب هم نوشته است! این علاقه در این فیلم نیز تصویر شده و مککلن برای به دست آوردن آمادگی، دورهی رسمی زنبورداری را گذراند!
- مککلن نسبت به حضور در دنبالههای احتمالی این فیلم، اظهار تردید کرده، چون پوشیدن لباسی که در فیلم به تن دارد بهشدت برایش عذابآور بوده است.
- مککلن برای ایفای نقش هولمز تحقیقات خاصی در داستانهای او انجام نداد. میگوید بازی در سهگانهی ارباب حلقهها به او ثابت کرده است که اشراف به منبع داستان میتواند مشکلساز باشد چون باعث میشود مدام به تغییرهای اعمالشده در شخصیت فکر کند و در این باره از سازندهی اثر پرسوجو کند.