20 شهریور 1396 - شماره 530
چشمانداز ۵۳۰
مسیرها و شیوههای بازیگری در سینمای ایران: قدم زدن روی نردبان افقی
دربارهی بازیگران مطالب زیادی در مجله منتشر شده، اما گستردگی موضوع از یک سو و جاذبههای بازیگری سینما برای تماشاگران از سوی دیگر، باعث شده همیشه این موضوع جای طرح آن از زاویههای مختلف و بهخصوص مطالبی تخصصی را داشته باشد؛ مطالبی که چه از دیدگاه نظری و چه عملی، زیر و بم بازیگری را بررسی کنند و ریزهکاریها، سختیها و احتمالاً جذابیتهای این کار را پیش روی مخاطب بگذارند... در این مجموعه، برای آشنایی هر چه بهتر و تخصصیتر نسبت به جنبههای مختلف بازیگری، تلاش کردهایم با طیف گستردهای از بازیگران سینمای ایران گفتوگو کنیم که همهشان هم لزوماً ستاره نیستند. گفتوگوهایی که نشان میدهند اتفاقاً بر خلاف آن چیزی که به نظر میرسید همیشه دستکم گرفته میشود، بازیگری برای بازیگران سینمای ایران، مقولهای جدی و کاملاً تخصصیست که سختیها و مرارتهای خاص خودش را دارد و برای رسیدن به حد مطلوب، باید مراحلی گذراند و دانستههای بیشتری به دانستههای پیشین اضافه کرد. در این شمارهی ویژه تمرکزمان روی مسیرها و شیوههای عملی بازیگری بود و بیشتر سراغ تجربههای مستقیم و عوامل مؤثر بر کیفیت کار بازیگر رفتیم...
آغازگران: فصلی از سیر تحول بازیگری در سینمای ایران
تهماسب صلحجو: شکل دیگری از ناکامی را چهرههای نامدار تئاتر در سینما تجربه کردند. شهرت و محبوبیت و اعتباری که بازیگران تئاتر روی صحنه داشتند، در سینما چندان که انتظار میرفت، کارآمد نبود. هرچند به نظر میرسید حضور بازیگران سرشناس صحنه بتواند حالوهوای سینما را دگرگون کند و تماشاگران بیشتری به سالنها بکشاند اما این بازیگران با همهی تجربهشان کمتر مجال جلوهگری بر پردهی نمایش فیلم یافتند. حتی برخی در اوج درخشش تئاتری، نتوانستند جایگاه شایستهای در سینما داشته باشند. اصغر تفکری معروف به «قهرمان کمدی ایران» که در تئاتر بسیار محبوب خاص و عام بود، وقتی نخستین بار در شکار خانگی ظاهر شد، انتظار تماشاگران را برنیاورد. او بارها...
وقتی همه دیواریم: چند اپیزود واقعگرایانه دربارهی بازیگری
پوریا ذوالفقاری: سینمای ما هرگز برای شمایل یک بازیگر احترام قائل نشده است. مشخص نیست جز مواردی که رفاقت بر رابطهی فیلمساز و بازیگر حاکم بوده (مثل رابطهی مهرجویی و انتظامی یا کیمیایی و قریبیان)، چند نقش برای شمایل یک بازیگر نوشته شده است. پرسونای بازیگر بهسختی و بر اثر رسوب نقشهای موفقش در طول چند سال فعالیت حرفهای شکل میگیرد و وجه غالب آن نقشها را به شخصیت سینمایی بازیگر پیوند میزند. مثلاً بازیگری که پرسونای بازیگریاش با عباراتی چون «صورتسنگی» توصیف میشود ممکن است نقش کمدی یا نقش شخصیتی شکننده و ضعیف را هم بازی کرده باشد ولی پرسونای او با تهرنگی که از مجموعهی نقشهایش باقی مانده تعریف میشود...
لب ورچیدن و فک جنباندن: سبک بازیگری؛ موجود ناقصالخلقهای در سینمای ده سال اخیر ایران
امیر پوریا: آنچه بقایای اثرات تئوری مؤلف در محیط مباحث سینمایی ماست، از دامنهی اصلی خودش یعنی شناخت کار کارگردانهای صاحب سبک و دارای جهانبینی بسی فراتر میرود. در خیلی زمینههای دیگر هم ما جلوههایی شبیه همان «مؤلفههای تکرارشونده» را نشانهی سبک داشتن میگیریم و تقصیری نداریم. خوانش ایرانی از تئوری مؤلف با ایجاد این پندار که هر عنصری چند بار در کار هر سینماگری تکرار شد، ارزشی خواهد داشت و چیزی تحت عنوان سبک او را شکل خواهد داد، بدسایهای بر ذهنیاتمان افکنده است، حتی اگر در ابعاد «پلاک» در فیلمهای حاتمیکیا باشد...
راههای رسیدن به نقش: گفتوگو با رامبد جوان و نگار جواهریان
گفتوگو کننده: آرامه اعتمادی/ جوان: اصولاً با یک موضوع عجیب و پیچیده مواجهیم. وقتی در مورد بازیگری حرف میزنیم، داریم راجع به آدمیزاد حرف میزنیم. هر کس در دوران و شرایط مختلف کلی تغییر میکند. در ارائهی نقش هم بازیگر همینطور است.
جواهریان: تداعی مسیر متفاوتی نسبت به تخیل دارد. چون وقتی بازیگر تخیل میکند چیزهایی را در ذهنش میسازد و میپرورد ولی در تداعی بازیگر در چیزهایی که ساخته راه میرود. فکر میکنم این روشها و مسیرها به همدیگر کمک میکنند.
جوان: اصولاً بازیگر کسیست که در 24 ساعت زندگیاش، روزانه 25 ساعت به بازیگری فکر میکند! به خلق کردن لحظه توسط ذهنش، روانش، بدنش و ... اما ذهن من اصلاً این شکلی نیست. نوع نگاه کردنم به اطراف و مواجههام با ماجراها و پدیدههای دوروبرم اینطوری نیست و بنابراین نمیتوانم بازیگر باشم.جواهریان: همهی ما آدمها همهچیز هستیم و همزمان همهی خصلتهای جهان با درجهها و شدتهای مختلف در ما وجود دارد. در بازیگری این شانس به تو داده میشود که بتوانی اینها را بالا و پایین کنی و از خود واقعیات فاصله بگیری.
حس،تکنیک،موقعیت؟: بازیگران چهگونه میخواهند خوب بازی کنند؟
هوشنگ گلمکانی: همهی بازیگران دوست دارند خوب بازی کنند. آنها چهگونه تلاش میکنند خوب بازی کنند؟ همهی کارگردانها میخواهند بازیهای خوبی از بازیگرانشان بگیرند. آنها چهگونه سعی میکنند بازی خوب بگیرند؟ جدا از تکنیکها و مکتبهای کلاسیک و آکادمیک بازیگری، شیوههای مختلف بازیگران را از حیث کاربردی به سه دستهی کلی میتوان تقسیم کرد: حس گرفتن (بهاصطلاح زندگی با نقش)، تکنیک (که برخی آن را شیوهای مکانیکی میدانند)، و قرار گرفتن در موقعیت (که این دستهی سوم چون بیشتر در حوزهی ترفندهای کارگردان است بهتر است آن را قرار دادن در نقش بدانیم). روش اول که تا سالها یکی از پرطرفدارترین شیوههای بازیگری در کشور ما و خیلی از جاهای دیگر دنیا بوده و هنوز هم هست...
همه نقشهای هیچ از راه رسیدهاند: گفتوگو با رضا کیانیان
گفتوگو کننده: پوریا ذوالفقاری/ کیانیان: چند مدل تقسیمبندی میتوان ارائه کرد اما شاید یکی از نمونههای راهگشاترش تفکیک بازیگران تکنقش، چند نقش و همهنقش باشد. تکنقشها پیوسته یک نقش را بازی میکنند. مردم هم در همان یک نقش دوستشان دارند. مثال بارزش علی بیغم فردین است. فردین واقعاً یک عمر این نقش را بازی کرد و البته در دورهای خواست نقشهای متفاوت هم بازی کند اما به هر حال مردم او را با علی بیغم پذیرفته بودند. یا بیکایمانوردی در نقش یک قهرمان خلوچل... این بازیگران در محدودهی بدن و ظاهرشان هستند. حواسشان هست که این امکانات بدنی زائل نشود...
بازیگری که بودنش درست است: گفتوگو با کیانوش عیاری
گفتوگو کننده: شبنم عرفینژاد/ عیاری: بازیگر میتواند با اعتماد کردن به من و خواستهها و روشهایم، بزرگترین کمک را به فیلم کند. ولی اگر بازیگر با این ذهنیت وارد کار شود که «من یک بازیگر مؤلف هستم و دانش و بینش و سوادی در بازیگری دارم و صاحب تجربههای باارزشیام که به من اجازه میدهد کار خودم را بکنم» به نظر من مسخرهترین نگاه را به حرفهاش دارد. بازیگر باید تا جایی از دانش و تجربه و قدرتش تهی شود که تبدیل به خمیری نرم شود، نه در دستان کارگردان، که در مسیر نیازهای فیلمنامه و شخصیتی که پرورده شده و شکل گرفته است...
تماشای بازیگری: مقدمهای بر مبانی نظری تحلیل بازیگری
حمیدرضا مدقق: بازیگری را شاید بتوان مقولهای در سینما (و تلویزیون) دانست که بیش از سایر عناصر ساخت فیلم دربارهی آن بحث شده و در عین حال کمتر از همه فهمیده شده است. از همان نخستین دههی قرن بیستم که فیلم داستانی همهگیر شد، بازیگران یکی از مهمترین و جذابترین عناصر روایتهای سینمایی بودهاند. صنایع رسانهای از طریق نظام ستارهسازی، هم مخاطب را درگیر مسائل این شخصیتهای سرشناس میکنند و هم برای تداوم این توجه، خوراک تهیه میکنند. ژورنالیسم مطبوعاتی، رادیویی، تلویزیونی و آنلاین بخش قابلتوجهی از فضا و زمان خود را به پوشش اخبار و رویدادهای این شخصیتها اختصاص میدهند...
دیگر هیچ نسبتی با سینما ندارم: گفتوگو با اشکان خطیبی
گفتوگو کننده: محسن خادمی/ خطیبی: از اینکه عنوانم «بازیگر» باشد فراریام. بازیگری یک کار ثابت و مادامالعمر نیست؛ جایی باید تمام شود/ در آستانهی چهلسالگیام و سنم تکلیفم را رکتر از قبل روشن میکند. وقت زیادی ندارم و میخواهم کارهایی را انجام دهم که برای شخص خودم مهم است...
لامبورگینی خلاص در سرازیری!: گفتوگو با حمید فرخنژاد
گفتوگو کننده: عباس یاری/ فرخنژاد: «باشو، غریبهی کوچک» را 9 بار دیده و هر دفعه با صدای بلند گریه کرده بودم. یکجور انگار خودم را در باشو میدیدم. در تهران هم واقعاً بیکس بودم و روزگاری شبیه باشو داشتم/ وقتی پوستر برای «عروس آتش» طراحی کردند، عکس غزل صارمی و مهدی احمدی جلو بود و عکس من پشت تصویر. یک بار به آقای سینایی گفتم: «یادت میآد خجالت میکشیدی عکس من روی پوستر فیلمت باشه؟»/ مدتهاست از کاری که میکنم راضی نیستم. سینمای ایران به شکلی درآمده که اتفاقهای عجیبی در آن افتاده است. دوست دارم اتفاقی بیفتد که مثل بیست سال پیش برای بازی عرق بریزم. الان در عمدهی کارهایی که میبینم کارگردان نمیداند چه میخواهد. متن چیزی ندارد. ما را جلو میفرستند و میگویند «یه کاریش بکن.»
نقش جسدی کف پیادهرو سرد: بازیگران دربارهی بازیگری
مازیار فکریارشاد: دهههاست که هر گاه سخن از بازیگری و نگاه بازیگران به مفهوم بازی مطرح میشود، نامهایی ازلی و ابدی همچون مارلون براندو، آل پاچینو و رابرت دنیرو و جملههای قصارشان در ذهنها نقش میبندد. سه نسل پس از این بزرگان به میدان آمدهاند و کمتر به دیدگاه نسل بعدی توجه میشود. مطلب زیر چکیدهای از گفتهها و خاطرههای بازیگران دو نسل اخیر سینمای جهان است دربارهی حرفه و عشقشان یعنی بازیگری. حرفهایی گاه متناقض، گستاخانه، خودستایانه و شاید فروتنانه از قول کسانی که در بازیگری سینما طی دو دههی اخیر به اعتباری دست یافتهاند. کولاژی از دهها مصاحبهی مطبوعاتی و رسانهای این بازیگران در سالهای گذشته.
دو نوازی طبل و شیپور: بازیگران به روایت کارگردانان
نیوشا صدر: شاید بازیگران را بتوان در تعریفی ساده و اندکی بیرحمانه ابزار قصهگویی نویسنده و کارگردان دانست. گرچه بازیگران خوب چیزی بسیار فراتر از آنند، در نهایت و با وجود تمامی تواناییهای یک بازیگر، این کارگردان است که باید آنچه نهتنها برای کامل شدن یک شخصیت، بلکه برای کلیت مسیر فیلم مناسب است از دل قابلیتهای متفاوت او بیرون بکشد. رابطهی میان بازیگر و کارگردان در این میان بسیار تعیینکننده است. برخی رابطهای دوستانه را برمیگزینند و اجازه میدهند همهچیز در تعاملی ساده پیش برود. برخی ترجیح میدهند رابطهای ظالمانه را پیش بگیرند و رابطهی گروهی دیگر به ازدواجهای طولانیمدت شبیه است... اما کارگردانان برجسته و خوشنام سینما دربارهی بازیگران، بازیگری و بازی گرفتن چه میاندیشند و چهگونه عمل میکنند؟
چرا باید بخندم؟: آزمونهای بازیگری و وجوه مختلف آن
شهزاد رحمتی: واقعیتی تلخ - یکی از آن انبوه واقعیتهایی که تقریباً همه میدانند ولی انگار در توافقی ناگفته ترجیح میدهند زیاد دربارهشان بحث نکنند! - این است که در کشور ما در عرصههای مختلف، از جمله بازیگری، بسیاری از اصول و قواعد معقول و حرفهای در محراب اگوی عظیم جماعت مثلاً حرفهای قربانی میشوند! یکی از مهلکترین جلوههای این روند واقعاً زشت و ناهنجار همین مقولهی آزمونهای بازیگری است. در حالی که معتبرترین بازیگران سینمای دنیا، دادن آزمونهای بازیگری را به عنوان بخشی بدیهی از کار حرفهای به رسمیت شناختهاند متأسفانه در ایران، اگوی عظیمی که بخش قابلتوجهی از مثلاً حرفهایها - که از قضا جزو کماستعدادترها هم هستند! - به دنبال خود میکشند در آنها این سوءتفاهم عجیب و مضحک را پدید آورده که دادن آزمون دون شأن آنهاست!...
«نه گفتن»عزت بازیگر است: گفتوگو با بهرام افشاری
محسن جعفریراد: بهرام افشاری در چند سال اخیر توانسته خودش را به عنوان یک استعداد در بازیگری معرفی کند. در تئاتر کارهایی مثل دن کامیلو، جنگیر، رابینسن کروزو، مرگ فروشنده و... را بازی کرده و جایزهی بهترین بازیگر سال را از جشنوارهی تئاتر فجر گرفته است. در سینما فیلمهای مهمش عصبانی نیستم!، لانتوری و کارگر ساده نیازمندیم هستند که برای بازی در لانتوری کاندید تندیس جشن خانهی سینمای امسال شده است. افشاری در این گفتوگو نشان میدهد که یک بازیگر خودساخته است که بلندپروازانه فکر میکند و میخواهد برای خودش اعتبار به دست بیاورد.
بازیگران خیلی تنها هستند: گفتوگو با مانی حقیقی
گفتوگو کننده: هوشنگ گلمکانی/ حقیقی: اول قرار بود نقش سپیدهی «دربارهی الی...» را نیکی کریمی بازی کند و الان که فیلم با گلشیفته فراهانی در ذهنها ثبت شده، کسی حرف مرا باور نخواهد کرد؛ اما نیکی کریمی در این نقش واقعاً فوقالعاده بود. هوشربا بود. وقتی بازی او منتفی شد خیلی ناراحت شدم./ دلیل اینکه هنوز به بازی کردن در بعضی از فیلمها ادامه میدهم این است که بازی کردن در فیلمها برایم کلاس بازی گرفتن در کارگردانیست./ من اصلاً خودم را بازیگر نمیدانم. خودم را خیلی بازیگر بد و ضعیفی میدانم و - از زاویهی بازیگری - تکنیکهای بازیگری سرم نمیشود. به عنوان کارگردان میدانم با بازیگرهایم باید چه کنم ولی وقتی میخواهم بازی کنم، خودم را صاحب هیچ تکنیک یا دانشی نمیدانم.
خدا بدهد برکت!: گفتوگو با رضا عطاران
گفتوگو کننده: عباس یاری/ عطاران:تنوعطلبی نه در من، بلکه در مورد همهی بازیگرها اتفاق میافتد. همه دوست دارند نقش کمدی و جدی و حتی اکشن بازی کنند. قطعاً اگر پیشنهاد اکشن خوبی به من بشود، بازی خواهم کرد! اما به هر حال مهر بازیگر کمدی هم مهر بدی نیست. / تلخیهای دنیا برای همه هست که البته بخشی از آن اختیاری است. دوست دارم به همه خوش بگذرد و در نهایت بگوییم در زندگیای که به اختیار خود به دنیا نیامدهایم، حداقل خوش گذراندهایم و خوب زندگی کردهایم.
چند قطعهی دشوار: نگاهی به بازیهای سخت و متفاوت ده سال اخیر سینمای ایران
محسن جعفریراد: از بازی عزتالله انتظامی در گاو تا نوید محمدزاده در ابد و یک روز، تعریف یک بازی دشوار و چندلایه، دامنه و ابعاد متغیری پیدا کرده است. گاه برونریزی حسی زیاد به عنوان یک بازی دشوار تلقی میشود و گاه بازی در سکوت و القای درونیات با نگاه و بدون استفادهی جلوهگرانه از فن بیان و زبان بدن، و گاه حضور در قالب شخصیتی که از لحاظ سنی فاصلهی زیادی با بازیگر دارد. در این نوشته بنا داریم با ارائهی مصداقهای بازیهای دشوار در ده سال اخیر به تعریف دقیقتری از این مبحث دست پیدا کنیم. با این توضیح که صرفاً بازیهایی بررسی شدهاند که میتوان به عنوان مشت نمونهی خروار از سبکهای مختلف بازیگری، از آنها برای رسیدن به نتایجی قابلتعمیم استفاده کرد.
اگر منظورتان از حماقت عشق است، بله! مرتکبش شدهام...: گفتوگو با آرمان درویش
فاضل ترکمن: سینمای ایران به تکراری بودن چهرههای بازیگریاش متهم است و بارها دیدهایم که بازیگران مشهور میانسال را با گریم و تمهیدهای دیگر جوانتر کردهاند که نقش جوانها را بازی کنند. با این همه آموزشگاه بازیگری و فضاهای متعدد آکادمیک، هر سال تعداد کمی از دوستداران بازیگری موفق میشوند نقشهای اصلی بگیرند و وارد چرخهی فعالیت حرفهای سینما شوند. در این میان چند بازیگر نوظهور، دروازهها را باز نگه داشتهاند تا بسیاری از جوانها از موفقیت آنها امید بگیرند و به آیندهشان در سینما دلگرم باشند. یکی از موفقترینِ آنها، آرمان درویش است که ورودی پرقدرت داشت و هنوز هم پرکار مانده است.
شمایل شکنندهی مرد پرشتاب: نگاهی به شیوهی بازیگری پرویز فنیزاده
میلاد دارابی: نوع بازی فنیزاده، با وجود این شمایل تکرارشونده، معمولاً از فیلمی به فیلم دیگر و از نقشی به نقش بعدی تغییر میکرد و تکراری به نظر نمیرسید. طبعاً تجربههای ناکامی داشت که با توجه به وضعیت جسمی و مالیاش ناگزیر به نظر میرسید، و شتابش برای خودویرانگری به حدی بود که فرصت تجربههای متنوعتر و نقشهای متفاوتتر را نیافت. در حالی که برخی از همنسلانش نقشهای مهمشان را بعد از چهلسالگی بازی کردند، 42سالگی سن کمی بود که او، به قول مشقاسم در داییجان ناپلئون، دوووووود شود و به آسمان برود
مساحت مربع: عوامل مؤثر بر بازیگری هنگام فیلمبرداری
شاهین شجریکهن: جریان تولید یک فیلم سینمایی ماهها طول میکشد و نیازمند برنامهریزی و تدارک دقیق است. در طول این دورهی طولانی اتفاقهای زیادی میافتد، شرایط بهسرعت عوض میشود و افراد مختلفی در مسیر بازیگر قرار میگیرند. هر یک از این رویدادها و افراد و موقعیتها، مستقیم یا غیرمستقیم روی شخصیت انسانی و توان و تشخیص و مهارت بازیگری یک بازیگر اثر میگذارند. مثل یک تیم فوتبال خوب که برای موفقیت علاوه بر بازیکنان قدرتمند به دهها نیروی کارآمد دیگر هم نیاز دارد، گروه تولید یک فیلم سینمایی هم علاوه بر بازیگران خوب و کارگردان توانا، نیازمند عوامل فنی و همکاران حرفهایست. اگر در یک تیم فوتبال بزرگترین ستارهها بازی کنند ولی مثلاً مسئول تدارکات و ماساژور و مربی بدنسازی کیفیت و کارآمدی لازم را نداشته باشند، موفقیت تیم غیرممکن است...