بهمن 1395 - شماره 520
چشمانداز ۵۲۰
«فیلم» در روزگار نو
در آغاز سیوپنجمین سال انتشار ماهنامهی «فیلم» بر آن شدهایم که - بنا بر ضرورت این دوران - تحولی در شکل و قالب مجله به وجود آوریم. از این شماره نهتنها مجله به صورت رنگی و بر کاغذ مرغوبتر چاپ میشود، شکل عرضهی مطالب و انتشار مجله نیز تغییر میکند. شکل تازهی عرضهی مطالب و صفحهآرایی را که در یک نگاه گذرا به همین شماره نیز میتوانید دریابید اما تفاوتی که در شکل انتشار مجله به وجود آمده نیاز به توضیح دارد. ماهنامهی «فیلم» طی سالهای انتشارش قالب و وظایفی برای خود تعریف کرده که محورش سینمای ایران است و نمیخواهد و نمیتواند از آنها صرفنظر کند. چارچوب هر شمارهی مجله هم فیلمهایی است که هر ماه روی پرده میآید و اتفاقهای مهم و تعیینکنندهای که رخ میدهد...
به استقبال جشنوارهی سیوپنجم: ویترین احتمالات
دوباره بهمن و جشنوارهی فیلم فجر. آیینی که امسال همراه ماهنامهی «فیلم» 35ساله میشود و میتوانیم از نزدیک شدنش به سنین پختگی خوشحال و نیز به داشتن جشنوارهای با این قدمت مفتخر باشیم. همزمان میتوانیم از اینکه هر سال در آستانهی این رخداد شاهد وضعیتی مشابه در دیر رسیدن فیلمها، شیوهی اعلام آثار برگزیده، بحثهای بیپایان رسانهای بر سر درستی و نادرستی انتخابها ابراز حیرت و افسوس کنیم. میتوانیم بپرسیم چرا هنوز معیار انتخاب فیلمها برای جشنوارهی فیلم فجر مشخص نیست و چرا قاطعیت متولیان در
مرور خبرهای: صبر ایوب و سلسلهی موی دوست
پوریا ذوالفقاری:اگر بهمن ماه برگزاری جشنوارهی فجر است، دی ماه خبرهای مربوط به این رخداد است. سایتها و سرویسهای سینمایی، روزنامهها و خبرگزاریها و صفحههای سینمایی در فضای مجازی پر میشود از اخبار مربوط به راه یافتن یا نیافتن فیلم به جشنواره و چرایی شیوهی انتخاب و احتمال نرسیدن فلان فیلم و راه نیافتن بهمان اثر. خوانندگان مجلهی «فیلم» میدانند که مجموع این رخدادها به تفکیک، در شمارهی ویژهی جشنوارهی فجر منتشر میشود و راهی را که هر فیلم تا رسیدن به جشنواره پیموده در بخش مربوط به آن اثر آورده خواهد شد. اما...
چرا نشانی از رجال سیاسی در فیلمهای ما نیست؟: خفته در غبار
مهرزاد دانش:میدانیم سینما در مواجهه با مردان سرنوشتساز سیاسی و اجتماعی تاریخ، بهویژه تاریخ معاصر، رویکردی تحلیلی دارد و در پی مکث روی بزنگاههای موقعیتی ایشان در تصمیمگیریها و تغییر مسیرها و تأثیرگذاریها است. این مکث، بستر اصلی درامسازیهای سینمایی در این حوزهها است. چرا نیکسن در گرداب واترگیت غرق شد؟ چرا تاچر به جزایر فالکلند حمله کرد؟ ماجرای ترور کندی عاقبت زیر سر چه کسی بود؟ واقعهی کشتار کاتین در لهستان زمان جنگ دوم جهانی کار نازیهای آلمانی بود یا قوای شوروی؟ دوران جوانی اوباما...
حق با کیست؟ تهیهکننده یا کارگردان؟: «قاتل اهلی» و «اسپارتاکوس» و لباس عاریهی قیصر
بهزاد عشقی:مسعود کیمیایی میگوید قاتل اهلی فیلم من نیست، چون تهیهکننده اجازه نداده فیلم را به دلخواه خود به پایان برسانم. تهیهکننده میگوید فیلم به پایان رسیده و فیلمساز میخواهد با افزودن چند صحنه نقش فرزندش را در فیلم پررنگتر کند. حق با کیست؟ کارگردان یا تهیهکننده؟ کشاکش تهیهکننده و کارگردان تقریباً عمری به قدمت کل تاریخ فیلمسازی دارد. منتقدان نیز برای این کشاکش اغلب یک پاسخ قطعی داشتهاند. تهیهکننده اغلب به سود میاندیشد و کارگردان مالک معنوی فیلم است و...
تلویزیون، مخاطبان و رقیبان نوظهور: فاتحان قاب جادویی
مازیار معاونی:اگر از دو ماه باقیماندهی سال که ترکیب برنامههای مناسبتی سالگرد پیروزی انقلاب از یک سو و نزدیک شدن نوروز و پرمشغله شدن مخاطبان سیما از سوی دیگر، هم برنامههای تلویزیون و هم درصد بینندگانش را از روال معمول و همیشگی آن متمایز میکنند صرفنظر کنیم و مبنای قضاوت را همین دهماههی گذشته در نظر بگیریم باید گفت که تلویزیون از نظر میانگین برنامههای سرگرمکننده و پرمخاطب در سال جاری نمرهی بهتری در مقایسه با سال قبل نگرفت و به همان روال چندسالهی اخیر خود البته با شیبی نزولیتر ادامه داد. برنامهی نود...
نامهای ماندگار - علی نصیریان: تا آخرین نفسهایم...
جواد طوسی:علی نصیریان از بازیگرانیست که ریشه در تئاتر دارند. او متولد 1313 تهران، میدان شاپور، خیابان مهدیخانی (معروف به «مهدیموش») است. این محلههای اصیل و سنتی تهران، فرهنگ خاص خودشان را داشتند که تأثیر خود را بر ساکنان هم میگذاشتند. پدرش ابتدا مکانیک و رانندهی کامیون بود و بعد کارمند و مأمور برق راهآهن شد. علی نصیریان تکفرزند و عزیزدُردانهی خانواده بود. پدرش دست او را میگرفت و به دیدن نقالی در قهوهخانهی «قاسمگوسفندی» در بازارچهی قوامالدوله و قهوهخانهی دیگری در خیابان مولوی و تعزیهخوانی در ماه محرم و نمایشنامههایی که در مجلس عروسی برگزار میشد، میبُرد...
نگاهی گذرا به حضور سینمایی زنان در سال 2016: دو چهرهی متفاوت در پشت و جلوی دوربین
شهزاد رحمتی: در سال 2016 گرچه حضور زنان سینماگر در پشت دوربین باز هم کمتر و محدودتر شد ولی در جلوی دوربین اوضاع برای شخصیتهای زن بدک نبود. دِیزی ریدلی و فلیسیتی جونز هر دو شخصیتهای مقتدر و مهمی را در دو فیلم جنگ ستارگانی سال یعنی نیرو بیدار میشود و روگ وان ایفا کردند و حتی در فیلمی مثل بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت هم با وجود دو اَبَرقهرمان معروف در...
معروفترین و مهمترین نام مستعار تاریخ سینما: پروندهی مشکوک و عجیب یک فیلمساز نامریی: آلن اسمیتی!
شهزاد رحمتی: از آنجا که نام آلن اسمیتی اولین بار در 1968 روی فیلمی قرار گرفت و پروندهی این تمهید در سال 2000 به طور رسمی بسته شد، میتوان گفت که کارنامهی 32سالهی اسمیتی انصافاً پروپیمان و پربار و پرفرازونشیب (و پر از یک عالم چیزهای دیگر) است مثل کارنامهی همکارمان جلیلی، تنوع و پراکندگی نامعمولی دارد! نکتهی جالب دیگر اینکه اولین فیلم آلن اسمیتی از قضا فیلم تحسینشده و مهمی هم بوده است یعنی مرگ یک تیرانداز که البته از سالها پیش به طور رسمی اثری از دان سیگل به حساب میآید. فیلم با کارگردانی رابرت تاتن آغاز شد؛ کارگردان باسابقهی تلویزیونی که...
فیلمهای روز - سولی (کلینت ایستوود): تمرکز بر شخصیت به جای حوادث
مهرزاد دانش:سولی مثل خیلی از فیلمهای کلینت ایستوود نیست. نه حماسی است (مثل وسترنهایش)، نه متافیزیکی (مثل آخرت)، نه موقعیتهای پیچیدهی انسانی/ اخلاقی را وامیکاود (دخترک میلیون دلاری و رودخانهی راز و همین طور دو فیلمی که دربارهی جنگ ژاپن و آمریکا ساخت: پرچمهای پدران ما و نامههایی از ایوو جیما)، نه عاشقانه است (پلهای مدیسن کانتی) و نه... اما از آن دسته فیلمهای ایستوود هم نیست که صفت بد و ضعیف در موردشان به کار آید (مثل تکتیرانداز آمریکایی). فیلم که تمام میشود...
بن حور: در غیبت «اصالت»
هوشنگ گلمکانی: بن هور جدید یک ضدحال اساسی به خاطرات نسلی است که این فیلم برایش در کنار انگشتشمار آثاری همچون ال سید، اسپارتاکوس و سقوط امپراتوری روم مظهر سینمای تاریخی/ حماسی شده بود. فیلمی از یک کارگردان قزاق مهاجرتکرده به هالیوود که اکشن ساخته و علمیخیالی هم ساخته و حالا رفته سراغ بازسازی یک فیلم شناختهشدهی تاریخی که تا زمان ساخت تایتانیک رکورددار اسکار بود و در آن سال در این رکورد شریک پیدا کرد. بن هور جدید...
موانا (ران کلِمِنتس): دخترکی که نه پری دریایی میشود و نه قورباغه
آرامه اعتمادی:موانا مثل بیشتر داستانهای کلاسیک دیزنی، داستانی دخترانه و افسانهگون دارد، با این تفاوت که این بار در غیاب شاهزادهخانمهای همیشگی قصر رؤیایی، اهالی سرزمین دیزنی گویا تصمیم گرفتهاند با اتکا به فرهنگهای قومی و جهانبینیهای آیینی سرزمین پُلینزی، دختری ساده و بومی را از افسانه تبدیل به اسطوره کنند. برای همین هم بر پایهی تجربههای پیشین این کمپانی، قهرمان داستان که دختری ساده اما مصمم و سرکش است، تبدیل به...
پیش از سیلاب (فیشر استیونس): فیلمی از لئو!
محسن بیگآقا: فیلم سفری است با همراهان وسایل نقلیهی مختلف دیکاپریو به مدت دو سال و به گستردگی کرهی زمین، تا وقایع عجیبی را در آن شاهد باشیم: از ذوب شدن یخچالهای طبیعی گرینلند و آلاسکا، جنگلزدایی بیسابقه در جنوب شرقی آسیا برای کاشتن درختان نخل و گرفتن روغن از آنها، گیاهان در معرض خطر در کنار صخرههای مرجانی، خفگی در نتیجهی تولید گازهای گلخانهای در پکن و...
برخی زنان/زنان مصمم (کِلی رایکارت): قطاری به نام زندگی
سعید عابدی:از شاخصترین نکات مثبت فیلم، بازی خوب و یکدست بازیگران است. بازی بیحشو و زواید بازیگران دقیقاً همان چیزی است که فیلم به آن احتیاج داشته است. بجز بازی خوب گلَدستون باید به بازی کریستن استیوارت هم تأکید کرد. او همین امسال در کافه سوسایتی وودی آلن، نقش دختری احساساتی و عاشقپیشه را بازی کرده بود، اما در این فیلم به اقتضای شخصیتش چنان سرد و بیاحساس، نقش را بازی میکند که باورمان نمیشود همان بازیگر است. بازی میشل ویلیامز...
آلویس (توبیاس نوله): آفتاب گذرای یک ذهن پاک
مرتضی مؤمنی:آلویس اولین فیلم سینمایی توبیاس نوله، نویسنده و کارگردان سوییسی در جشنوارهی برلین 2016 تحسین شد و جایزهی فیپرشی (فدراسیون بینالمللی منتقدان فیلم) را گرفت. فیلم کلاً محصول تلاش گروه جوانیست و این اولین تجربهی سینماییشان محسوب میشود. این گزاره نهتنها دربارهی خود نوله به عنوان نویسنده و کارگردان و تدوینگر فیلم، بلکه در مورد مدیر فیلمبرداری و سازندگان موسیقی فیلم نیز صادق است...
فارغالتحصیلی (کریستیان مونجیو): قلابسنگ
دامون قنبرزاده:از همان ابتدای فیلم که سنگ، شیشهی پنجرهی خانه را میشکند، وارد زندگی ازهمپاشیدهی خانوادهای میشویم که مادر در آن، افسرده و پریشان است و چهرهای چون بیماران دارد، و پدر با زنی دیگر رابطه برقرار کرده است. پس از حملهای به دختر، الیزا، مشکلات این خانوادهی کوچک خودش را بیش از پیش نشان میدهد. در جریان جروبحث زن و مرد متوجه میشویم که خرابی رابطهی این دو چه عمقی دارد و مونجیو در وهلهی اول قصد دارد همین خرابی را...
جایگاه مبهم و مشکوک قهرمان د ر سریالهای عصر طلایی و دنیایی یکسانساز/ بخش آخر
شهزاد رحمتی:در پایان این مقالهی مفصل که در سه قسمت چاپ شد، به عنوان نوعی پیوست یا ضمیمه سعی کردهام نمونههایی عینی و محسوس از برخی نکات مهمتر مورد اشاره و سیر تدریجی بعضی از تحولات ذکرشده را از دل چند سریال مهم استخراج کنم. در این مقالهها در درجهی اول به برخی شاخصههای اصلی عصر طلایی سریالسازی و اینکه اساساً چرا چنین تلقیای در مورد این دوره وجود دارد پرداختم و پس از آن هر چه بیشتر بر مفهوم غالب قهرمان د ر سریالهای این عصر و تحولات نوظهور آن متمرکز شدم؛ از جمله با ردیابی این تحولات در...
ضد نقد - این شماره: «توتفرنگیهای وحشی» اینگمار برگمان: با این که زندهام، اما مردهام
هوشنگ گلمکانی: در ابتدای فیلم، پروفسور پشت میز کارش نشسته و انگار مونولوگهای فیلمساز را انشا مینویسد. یعنی به ابتداییترین شکل، هم اطلاعاتی از خودش میدهد و هم پیامهای اجتماعی دربارهی عشق به کار و خدمت به خلق و دوری از اجتماع خشمگین صادر میکند. در همین چند خط انشا میفهمیم که او تنها زندگی میکند (و بعد درمییابیم همسرش به او خیانت کرده)، پزشک وظیفهشناس و نیکوکاری است و گریزان از ارتباط با مردم و دور از اجتماع خشمگین...
اوم پراکِش پوری (2017-1950): نمک زمین
التفات شکریآذر:اوم پوری در خارج از هند هم کارنامهی سینمایی پرباری دارد زیرا او از مظاهر بخش جدیتر و غیربالیوودی سینمای هند در غرب بود که میتوانست گزینهی مناسبی برای ایفای نقش هندیها در فیلمهای آمریکایی و اروپایی باشد؛ در حالی که ستارههای سینمای عامهپسند هند جز معدودی برای چنین نقشهایی انتخاب مناسبی نیستند. اوم پوری از دههی 1990 در فیلمهای غربی پرکار و در سینمای بینالمللی مشهور شد...
مباحث تئوریک - نگاهی به گفتمان تکنولوژی و سرمایه در سینما: شبیهسازی هراس
مسعود ثابتی: سینما در ارتباط با تکنولوژی همواره کارکردی دوگانه داشته و نهفقط به عنوان تکنولوژی، که در مقام وسیلهای برای بازنمایی تحول تکنولوژیک و روایی کردن تأثیرهای اجتماعی آن عمل کرده، و این دو کارکرد را به شیوههایی جالب و گاه متناقض، و با تأثیرهای متقابلی که بر یکدیگر دارند، به تصویر کشیده است. شیفتگی نسبت به تکنولوژی و تلاش برای آگاهی در قبال آن، همواره جزء مهمی از سینما بوده است. این شیفتگی از...
وارونگی (بهنام بهزادی): پرستارهای ابدی
جهانبخش نورایی:نطفهی «آزادی انتخاب» از همان نخستین لحظهی وارونگی در زهدان فیلم بسته میشود. نیلوفر دارد از میان لباسها پوششی را که بیشتر میپسندد امتحان میکند و به یک روسری قرمز میرسد که ظاهراً به او بیشتر میآید. پسزمینهی این نما، همچون آخرین نمای فیلم، رنگهای محویست که نیلوفر در متن آن سعی میکند به رنگ دلخواهش وضوح بدهد و در دنیایی که آلودگی هوا (در وجه واقعی و نمادینش) همهچیز را در غبار دیده نشدن پیچیده، خود را پیدا و نمایان کند. با این پیشدرآمد، فیلم هر چه جلوتر میرود این حرف مادر که: «هر کسی دکتر مریضی خودش است» بیشتر جا میافتد و نیلوفر قدم در راه بیبرگشتی میگذارد که...
تنفس هوای مانده
فرزاد پورخوشبخت: میخواهم اشارهای هم به دو فیلم قبلی شما کنم و در مورد تفاوت آنها با وارونگی گپ بزنیم. من سیر و روندی را پیدا کردهام که میخواهم ببینم خودتان چه نظری دربارهی آن دارید. تنها دو بار زندگی میکنیم ویژگیهایی دارد که اگر نخواهیم بگوییم آن را به یک اثر رادیکال بدل کرده، دستکم یک فیلم خاص شده است. فرم غیرخطی و جابهجایی عناصر روایی سبب شده تماشاگر در تمام طول فیلم شاهد نوعی زیباییشناسی اغتشاش و درهمریختگی باشد که...
این غول وارونهی ضروری
مصطفی جلالیفخر: وارونگی فیلم کوچک و جمعوجوریست که حدود خود را میشناسد و در محدودهی انتخابش، بحران کنترلشدهای را ترسیم میکند. و اگر آخر فیلم را نادیده بگیری، حس میکنی یک فیلم کوتاه قابلقبول دیدهای که میتواند یک تلنگر اجتماعی هم باشد. و البته منظورم این نیست که یک فیلم کوتاه را تا حد یک کار بلند کش دادهاند. اتفاقاً فیلم در هیچ بخشی کسالتبار نمیشود اما در هیچجا هم درگیرکننده یا هیجانانگیز نیست. حتی بنای کندوکاو بحرانهای فردی داستان را هم ندارد. همهچیز کوچک است و...
در غیاب درام
مازیار فکریارشاد: وارونگی پیش از تماشا در مخاطب خود انتظارهایی ایجاد میکند و بعد 85 دقیقه میکوشد به او بفهماند که قرار نبوده آن انتظارها را برآورده کند. نام فیلم، پوسترها، تیزر و مواد تبلیغی مخاطب را به این نتیجه میرساند که با فیلمی دربارهی آلودگی هوای تهران و پیامدهای آن، در قالب یک فیلم داستانی مواجه است. چیزی شبیه فیلمهای سفارشی که سالهاست در سینمای ایران ساخته میشود. فیلمهایی که در نوع خود قابلتعریف و دستهبندی و البته...
گیتا (مسعود مددی): مادرانگی
هوشنگ گلمکانی: گیتا در تماشای اولش یک غافلگیری اساسی برایم بود و در تماشای مجدد یک آوار تکاندهندهی عاطفی که فقط به اعتبار نیمهی دوم فیلم و بهخصوص دو سکانس پایانیاش میتوانم آن را «جواهری کوچک» توصیف کنم از فیلمسازی که نمیشناختم و هنوز هم نمیشناسم؛ فیلمی بدون سوزوبریز و شیون و سانتیمانتالیسم که هر بار تماشای دو سکانس موقرانه و خویشتندارانهی پایانیاش شیونم را برانگیخت...
پیچوخمهای درون
ریحانه عابدنیا:گیتا فیلم سادهایست اما نه پیشپاافتاده. روایت تحول زنیست در بطن زندگی روزمره، و سادگیاش از آن جهت است که تبدیل به مانیفست سیاسی نمیشود یا سمتوسوی فمینیستی و فلسفی پیدا نمیکند. فیلم باورهای سنتی و غلط در ارتباط با نقش مادری را به چالش کشیده است. گیتا زنیست که خود و تمام وجوه دیگر زندگیاش را فراموش کرده و همه را در فرزندش خلاصه کرده است. گویی...
ما همه گناهکاریم (حسن ناظر): گناه سینما یا تماشاگر؟!
محسن خادمی: خلاصهی داستان به خودی خود تا حد زیادی بازگوکنندهی سطح اثر است. میتوان مثل فیلم که از همان ابتدا و با سکانس خامی که از کابوس فرهاد نشان میدهد و با تیتراژ دمدستیاش تکلیف خود و مخاطبش را روشن میکند، در همین ابتدا تکلیف خود را روشن کنیم. ما همه گناهکاریم گرچه فیلمی ویدئویی بوده و امکان اکران سینمایی یافته، اما با هر متر و معیاری فیلمی معمولی است...
خانهای در خیابان چهلویکم (حمیدرضا قربانی): بنبست
مسعود ثابتی:خانهای در خیابان چهلویکم را کسی ساخته که یک ایده، یک نظر، یک گزارهی اجتماعی و روانشناختی، یا در بهترین صورت یک خلاصهداستان را فیلم میکند؛ و این فرق میکند با کسی که اجزای یک قصه را زندگی میکند، از آن فیلمنامه میسازد، و فیلمنامه را به فیلم تبدیل میکند. فیلمنامهای که تنها به یک طرحواره و شماتی بسنده کرده، وقعی به تفاوت مبنایی بین قصه و داستان نگذاشته باشد، میشود همین فیلمنامهای که با آن مواجهیم؛ و...
گفتوگو با حمیدرضا قربانی: بامهای سرنگون
محسن جعفریراد:حمیدرضا قربانی سال ها به عنوان دستیار و برنامهریز فعالیت کرده. از جمله همکاری در بهترین فیلمهای اصغر فرهادی یعنی دربارهی الی... و جدایی نادر از سیمین. تدوین فیلمهایی از جمله همنفس، دهلیز، دلبری و سریالهای خواب و بیدار، هفتسین و نفس گرم را انجام داده و خانهای در خیابان چهلویکم اولین فیلم سینمایی اوست. داستان مادری که میان مهر مادری و عدالتخواهی مردد میماند. قربانی یک تفاوت مهم با اغلب فیلماولیها دارد. انتقادپذیر است و منعطف رفتار میکند و...
فصل بارانهای موسمی (مجید برزگر): تنهایی
نیما عباسپور:در میان فیلمهای سینمای ایران، فصلبارانهایموسمی، نخستین ساختهی بلند مجید برزگر به خاطر ارائهی تصویری دقیق از نوجوان معاصر ایران ارزش مضاعفی علاوه بر دیگر ارزشهایش دارد؛ در سینمای ما هیچ فیلمی تا کنون حتی هفت سال پس از ساخته شدنفصلبارانهایموسمی نتوانسته چنین باورپذیر زندگی جوانان و نوجوانان کنونی جامعهی ما را همراه با تمام مشکلها و دغدغهها به بیننده منتقل کند. برزگر با مهارت...
هفتماهگی (هاتف علیمردانی): رفیق مگه هفتماهه به دنیا اومدی؟
جواد طوسی: هنوز تکلیفم با هاتف علیمردانی روشن نیست. در فیلمهایش نکتهها و عوامل و عناصر مثبت و بهدردبخوری هستند که بینندهی منصف را سر ذوق میآورد اما سهلانگاریها و شتابزدگیهای آزاردهندهای هم در جزییات کارش هست. او در این چند فیلم اخیرش (به خاطر پونه، مردن به وقت شهریور، کوچهی بینام و هفتماهگی) نشان داده که ملودرامهای خانوادگی و اجتماعی را دوست دارد. در عین حال...
نگاهی به سه فیلم هنر و تجربه: زیر یک سقف
امیرعطا جولایی: این سه فیلم در ابتدا ظاهراً اشتراکی جز نمایش در گروه هنر و تجربه ندارند: خاطرات اسب سیاه (شهرام علیدی)، یک روز طولانی (بابک بهرامبیگی) و گاو زخمی (سعید دولتخانی). کمی دقیقتر که میشویم تصاویر چیدهشده و استیلیزه در اولی، غلبهی دغدغهی فضاسازی در دومی و قصهگویی با حفظ هیجان مرسوم در سینمای جریان اصلی در سومی، در هر سه فیلم، خروجی یکسانی داشته: پس زده شدن از جانب تماشاگر پیگیر و حرفهای. هر سه اثر با سکوت اغلب نویسندگان سینمایی روبهرو شدهاند. این به معنای...
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: https://telegram.me/filmmagazine