نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای جهان » گفت‌وگو1394/04/24


در آرزوی زندگی آرمانی

گفت‌وگو با کورنلیو پرومبو به بهانه‌ی حضور فیلم جدیدش در جشنواره کن

امیر گنجوی/ زینب حق‌شناس
تصویری از «گنج» (کورنلیو پرومبو، 2015)

 

فیلم‌ساز رومانیایی کورنلیو پرومبو متولد 1975 از 25سالگی با ساختن فیلم‌های کوتاه وارد عرصه‌ی فیلم‌سازی شد. او پس از شش فیلم کوتاه در سال 2006 اولین فیلم بلندش را با عنوان دوازده‌وهشت دقیقه شرق بخارست ساخت که جایزه‌ی دوربین طلایی جشنواره فیلم کن را برایش به ارمغان آورد. او امسال با پنجمین فیلم بلندش، گنج، به بخش «نوعی نگاه» کن راه یافت و در نهایت جایزه‌ی استعداد این بخش را دریافت کرد. به این بهانه گفت‌وگویی با این فیلم‌ساز جوان انجام شده است که آن را در ادامه می‌خوانید. داستان فیلم هم درباره پدری کارمند است که تصمیم می‌گیرد با همسایه‌اش برای جست‌وجوی گنجی به یک باغ قدیمی و تاریخی برود.

چه چیزی الهام‌بخش شما برای ساختن
گنج بود؟
می‌خواستم مستندی درباره دوست کارگردانم آدریان پورکارسکو بسازم که می‌خواست فیلمی بسازد ولی به دلیل مشکلات مالی آن را نیمه‌تمام رها کرد. با هم روی طرحی کار می‌کردیم اما چون نتیجه‌ رضایت‌بخش نبود به دنبال راه دیگری برای کارگردانی رفتم. با آدریان که کار می‌کردم، از افسانه‌ای محلی درباره پدر پدربزرگش برایم گفت. بر اساس این داستان او پیش از استقلال رومانی گنجی را در باغی پنهان کرده بود. این داستان را برای ساختن فیلمی مستند مناسب دیدم. یک کارشناس فلزیاب استخدام کردیم و برای ساختن فیلم به باغ رفتیم. اگرچه در پایان جست‌وجو گنجی پیدا نکردیم، اما من به لحظه‌های باارزشی از زندگی انسانی این خانواده پی بردم و نتیجه گرفتم که می‌توانیم با استفاده از آن فیلمی بسازیم. نوشتن فیلم‌نامه را آغاز کردم و کوشیدم تجربه‌ی او را داستانی کنم.
شخصیت کاستی ابتدا منطقی به نظر می‌آید و شبیه کسی نیست که به جست‌وجوی گنج برود. این کار به‌نوعی نشانه‌ی نادانی یا حتی دیوانگی است. کدام ویژگی او این رفتارش را توجیه می‌کند؟
او در وضعیت متعادلی نیست. تلاش کردم نشان بدهم که خیلی از زندگی‌اش راضی نیست. او در اداره با رییسش مشکل دارد و از رابطه‌اش با پسرش هم چندان رضایت ندارد. او می‌خواهد قابلیت‌هایش را به پسر و همسرش ثابت کند و نشان دهد که می‌تواند قهرمان باشد. پس نمی‌تواند از جست‌وجوی گنج دست بردارد و آماده خطر کردن است. علاوه بر این هرچه بیش‌تر درباره زندگی آدریان می‌شنود، بیش‌تر با او احساس یگانگی می‌کند؛ به‌نوعی مجذوب تاریخ باغ و خانواده‌ای می‌شود که در آن زندگی می‌کند. انگیزه‌ی او با آدریان - که از ابتدا به پول احتیاج داشته - بسیار متفاوت است.
چرا تصمیم گرفتید پایان داستان به طور اغراق‌آمیزی شاد باشد؟
شکل خاصی از یک پایان شاد است. می‌خواهم پایانی شاد را به بیننده بدهم ولی در عین حال موسیقی متن حالت ویژه‌ای را القا می‌کند. چیزی است که شاید به‌سادگی فراموشش نکنید، مثل جاذبه‌ی نوعی زندگی که هرگز آن را تجربه نکرده‌اید یا هدفی که به آن نرسیده‌اید.
کورنلیو پرومبو چه‌طور به این آهنگ پایانی خاص رسیدید؟
خیلی از آن خوشم آمد و وقتی آن را در فیلم گنجاندم، شیفته‌اش شدم. می‌خواستم فیلم به سبک وسترن‌های کلاسیک به پایان برسد؛ چیزی شبیه مارش.
پس برای کارگردانی این فیلم، ژانر وسترن را مد نظر داشتید. چه فیلم‌هایی الهام‌بخش شما بودند؟
یک بار دیگر گنج‌های سیرامادره را دیدم، اما بیش‌تر از ماه‌تمام در پاریس رومر تأثیر گرفتم.
ترکیب خوبی از عناصر کمدی در فیلم به کار رفته است. از ابتدا می‌خواستید گنج کمدی باشد؟
بله. در بخش اول فیلم و هنگام نمایش صحنه‌های اداره و خانه، رویکرد متفاوتی در ذهن داشتم ولی با ورود به باغ این روش تغییر کرد. با نمای دور می‌خواهم حس گم‌شدگی و جلوه‌ی مارپیچ را منتقل کنم. آن‌ها در اطراف درختی که در اثر صاعقه از بین رفته و در میان گل‌و‌لای به دنبال گنج هستند. این لحظه‌ها به نظرم کاملاً پوچ و خنده‌دار آمدند.
فیلم بر خانواده و روابط پدر و پسر تمرکز دارد و در پایان کاستی قسمتی از گنج را بین بچه‌ها تقسیم می‌کند که به نظرم با فیلم‌های وسترن که کاملاً فردی هستند بسیار فرق دارد. این دوستی و رفاقت چه‌قدر در طرح اولیه‌ی شما حضور داشت؟
از ابتدا می‌خواستم فیلمی درباره رفاقت بسازم. بنابراین تصمیم گرفتم آن‌ها با هم بتوانند گنج را پیدا کنند و نه به تنهایی. پایان فیلم وقتی معنا دارد که این جنبه‌ی رفاقت یا رابطه‌ی پدر و پسر را درک کنیم. با این هدف‌گذاری توانستم قهرمان‌ها را دارای جزییات بیش‌تری کنم و تنش خاصی خلق کنم. در فیلم‌های من مردم از پشت عینک رفاقت با قانون مواجه می‌شوند و درباره آزادی سؤال می‌کنند.
در فیلم به لحظه‌های مهمی از تاریخ رومانی مانند دو انقلاب اشاره می‌کنید. چرا به تاریخ مراجعه می‌کنید و کارکردش در فیلم چیست؟
شخصیت‌ها راجع به دو انقلاب صحبت می‌کنند در حالی که اصلاً نمی‌دانیم کجا هستیم. شخصیت‌های فیلم از تاریخ مشخصی می‌آیند ولی تجربه‌ای پوچ را پشت سر می‌گذارند چون در پایان چیزی آلمانی پیدا می‌کنند. می‌خواستم فیلم چنین طعم پوچی‌ای داشته باشد. ما محصول تاریخ هستیم؛ پس فکر کردن درباره کسی بدون در نظر گرفتن تاریخچه‌ی او بی‌معناست.
رابین هود را چه‌گونه با موضوع یافتن گنج مرتبط کردید؟
موضوع دارایی و مفهومش در فیلم خیلی اساسی است. پیش از پس گرفتن مالکیت باغ توسط خانواده آدریان، باغ چند بار توسط گروه‌های مختلف تصاحب می‌شود. زمان حکومت کمونیست‌ها زمین بازی و بعد از انقلاب میکده می‌شود. به نظرم موضوع دعوا بر سر مالکیت زمین، خشونت خاصی علیه مردم رومانی بود. داستان رابین هود هم درباره مالکیت است. او دارایی برخی را می‌گیرد و به دیگران می‌دهد. از طرف دیگر داستان رابین هود موتور محرک این داستان بود. رابین هود قهرمان زندگی کاستی است.
هنگام نوشتن فیلم‌نامه بزرگ‌ترین مشکل‌تان چه بود؟
برای من بداهه‌پردازی خیلی مهم است و فکر می‌کنم محصول نهایی هنگام فیلم‌برداری به وجود می‌آید. مشکل‌ترین کار برای من یافتن لحن و بیان مناسب بود. بنابراین در این فیلم نگارش فیلم‌نامه بیش‌تر به نوشتن و خلق موقعیت شباهت پیدا کرد. جایی از کار ترسیدم که نتیجه کمی به کاریکاتور شبیه شود. در این فیلم، به طور خاص به دلیل نتیجه‌ی جست‌وجوی گنج، دنبال رسیدن به لحنی واقعی‌تر بودم.
از همکاری با بازیگران بگویید.
گام به گام جلو رفتیم تا به نقطه‌ای رضایت‌بخش رسیدیم. نقش کاستی را کوزین توما بازی کرده که کارگر معدن است. از او خواستم با پسر و همسر نقاشش به ما کمک کند. او خیلی خوب از عهده این نقش برآمد. حضور او در کنار پسر واقعی‌اش خیلی الهام‌بخش فیلم شد. آدریان پورکارسکو نقش مکمل را بازی کرد و برای نقش کارشناس فلزیاب از کورنلیو کازمیی - که قبلاً سرباز بوده - استفاده کردم.
فیلم را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: بخش اول پیش از ورود به باغ و بخش دوم حوادث پس از آن. در بخش نخست شات‌ها و کانترشات‌ها و در بخش دوم تعداد زیاد لانگ‌شات‌ها به چشم می‌آید. درباره این شیوه و سبک توضیح بدهید.
شات‌ها و کانترشات‌های متعدد تأثیر متقابل شخصیت‌ها و دنیای پیرامون‌شان را برجسته می‌کنند. لانگ‌شات‌های زیاد بخش دوم - که درباره جست‌وجوی گنج در منطقه‌ای روستایی است - بیش‌تر بر دیدگاه کاستی تأکید دارند. می‌خواستم از دیدگاه او بهره‌مند شوم چون باغ و کارکردش در این قسمت برایم اهمیت داشت. اگر جور دیگری عمل می‌کردم ممکن بود باغ و کیفیت شخصیت‌گونه‌اش را از دست بدهم.
از اولین تجربه‌ی کار با دیجیتال و تأثیرش بر کارتان بگویید؟
فناوری دیجیتال تأثیر ویژه‌ای بر کارم نگذاشت چون طبق عادت‌های همیشگی‌ام رفتار می‌کنم که تغییرشان در حال حاضر سخت است. مشکل اقتصادی روش فیلم‌برداری را تغییر می‌دهد. در این فیلم بیش‌تر به دلایل زیبایی‌شناسی از دیجیتال استفاده کردم؛ به طور خاص برای کنترل نور و استفاده‌ی بهتر از صحنه، که کمک زیادی به من کرد. این که دیجیتال جزییات بیش‌تری را در اختیار ما قرار می‌دهد خیلی خوب است. این طوری توانستم وقت بیش‌تری را صرف بازیگران کنم که در مورد نابازیگران فیلم بسیار مفید بود.
آثار کمدی‌تان را در چه جایگاهی از سینمای رومانی می‌بینید؟
در تولید این گونه فیلم‌ها سابقه‌ی زیادی داریم. داستان‌های چخوف را خیلی دوست دارم و سابقاً کافکا می‌خواندم.
از حضور دوباره در جشنواره‌ی کن چه احساسی دارید؟ تحت فشار هستید و به انتظارها و جوایز فکر می‌کنید؟
شش سال غایب بودم و در این مدت فیلمی را ارائه کردم که پذیرفته نشد. هیچ‌وقت اول به جایزه فکر نکرده‌ام چون دغدغه‌ی اصلی‌ام نیست. این برایم مهم است که بازار و رسانه‌ها فیلم را شناسایی کرده‌اند. از نگاه تجاری ساختن فیلم رومانیایی به زبان رومانیایی بسیار سخت است. از این رو همین که فیلم تماشاگر و خریدار داشته باشد بسیار مهم است چون در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اگر فیلمی را خراب کنید ساختن فیلم بعدی خیلی دشوار می‌شود. الان مهم‌ترین دلیل برای این‌جا بودنم همین است و جایزه اهمیت ثانوی دارد.

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: