ماریون پوازو نخستین فیلمش را در سال 2010 ساخت به نام واتهآ (دربارهی سفری به آسمان نیوزلند) که به گفتهی او در بین قبایل مائوری ساکن آن کشور به معنی آزادیست. مستند بعدی او فیلمی ششدقیقهای به نام ایران، قسمت اول بود که آن هم در سال 2010 ساخته شد؛ مستندی دربارهی نخستین سفر پوازو به ایران و همراهی او با دکتر ایسکی برایتن (ورزشکار ایرلندیِ متخصص موجسواری). در این فیلم، خانم برایتن به عنوان نخستین زنی معرفی میشود که موفق شده در ایران موجسواری کند. فیلم بعدی او به نام کردستان عراق (26 دقیقه، 2012) روایت یک سفر جادهای است. به سوی دریا چهارمین و تازهترین ساختهی اوست؛ مستندی 52دقیقهای دربارهی سفر مشترکِ ایسکی برایتن (همان موجسوار ایرلندی) و مونا و شهلا (اسنوبردسوار و غواص ایرانی) به چابهار برای موجسواری. در به سوی دریا این سه زن قصد دارند ورزش تجربهنشدهای به نام موجسواری را به ایرانیها معرفی کنند.
ایدهی فیلم از کجا آمد؟
در سال 2010 یکی از دوستانم گفت به فکر افتاده به ایران سفر کند؛ جایی که هیچ کس تا به حال در آن موجسواری را تجربه نکرده است. او از من خواست همراهش به ایران سفر کرده و موجسواری در ساحل چابهار را تجربه کنم. دوست مشترکمان که او هم یک ایرلندیست وقتی این حرف را شنید گفت: «به نظر من که رفتن به ایران آن هم برای موجسواری خیلی احمقانه است!» ولی ما به حرف او گوش نکردیم و کار خودمان را کردیم. ساحل بلوچستان در ایران تنها منطقهی مناسب موجسواریست. بنابراین تصمیم گرفتیم به آنجا سفر کنیم و با زنانی که دوست دارند موجسواری کنند ملاقات کنیم.
تصویر منفی که رسانههای غرب از ایران نشان میدهند مانعی بر سر راه سفر شما نبود؟
همان طور که در گفتوگوی مطبوعاتی پس از نمایش فیلم هم اشاره کردم خیلی خوشحالم که چنین موضوعی را بدون واسطه در اینجا تجربه کردم. به هر حال بین تصویری که در اروپا از ایران نشان داده میشود و آنچه ما در اینجا با آن روبهرو شدیم تفاوتهای بسیاری وجود دارد. ولی میبینید که من برای پنجمین بار اینجا هستم و باز هم به ایران سفر خواهم کرد چون این کشور را خیلی دوست دارم و به هر جای کشورم که میروم از ایران میگویم. اما به هر حال تفاوتهای بسیار زیادی میان تصویرهای بیرون از ایران و آنچه در داخل آن میگذرد وجود دارد. به نظرم مهمترین ویژگی مردم ایران مهماننوازی آنهاست.
قبل از اینکه به ایران سفر کنید چه احساسی داشتید؟
خُب به صورت طبیعی کمی میترسیدم اما وقتی آمدم نظرم تغییر کرد. در استان بلوچستان با مردمی روبهرو شدم که بسیار خوشبرخورد بودند و خیلی ابراز علاقه میکردند که موجسواری را تجربه کنند. واکنش آنها به گونهای بود که در پایان کار، فضای خاصی را که پیرامون حضور ما وجود داشت فراموش کرده بودیم. مردم چابهار خیلی مواظب ما بودند و همین باعث شده بود احساس امنیت خوبی داشته باشیم. ما در این منطقه از حمایت نمایندهی سیستان و بلوچستان در مجلس برخوردار بودیم. او خیلی دوست داشت از موضوع گردشگری و سفر مسافران خارجی به ایران حمایت کند. در ضمن مردم این منطقه هم از حضور مسافران و جهانگردان خیلی استقبال میکردند، ضمن اینکه خیلی به ما کمک کردند. ما بهراحتی میتوانستیم به افراد مورد نظر مراجعه کنیم و آنها مشکلات ما را برطرف میکردند. خوشبختانه هیچ مشکلی پیش نیامد. برای گرفتن مجوز فیلمبرداری باید ویزای خبرنگاری میگرفتم که البته مراحل پیچیده و دشواری داشت. اما به هر حال مجوزهای لازم را گرفتم. ابتدا باید ثابت میکردم سوژهی فیلمی که میخواستم در ایران بسازم مشکلی ندارد و البته خود این موضوع کمی حساس بود چون ورزش زنان بهنوعی جزو موضوعهای حساس به حساب میآید. در چابهار یکی از نمایندگان مجلس از من حمایت میکرد. او چند بار به پروژه کمک کرد و شاید اگر کمکهای او نبود این فیلم هرگز ساخته نمیشد.
واکنش مردم فرانسه نسبت به فیلم شما چه بود؟
برخی میگفتند حتماً دیوانه شدهای! البته ما در اروپا واکنش رسانهای گسترده و مطلوبی داشتیم. به هر حال ایران کشوریست که هر اتفاقی در آن بیفتد برای مردم دنیا جالب است و موجسواری زنان در ایران یکی از آن اتفاقهای غیرممکنی بود که در اروپا خیلیها دوست داشتند دربارهی آن بدانند.
شنیدهایم قرار است ورزش موجسواری را در چابهار گسترش بدهید...
این طرحیست که من و دوستم در حال کار روی آن هستیم. داریم سعی میکنیم در آن منطقه یک مدرسهی موجسواری تأسیس کنیم. پروژهی رؤیایی دیگری که در سر داریم راهاندازی فدراسیون موجسواریست که در این صورت باید آن را یک اتفاق مهم و جهانی به حساب آورد؛ و همچنین ایدهی آوردن افراد بیشتری به ایران برای موجسواری که البته هنوز در حال مطالعه و تحقیق روی آن هستیم. من اوایل سپتامبر در چابهار بودم و یک کارگاه آموزش موجسواری برگزار کردم که از سراسر ایران برای دریافت آموزشهای لازم در آن شرکت کرده بودند. من و همکارم امیدواریم بتوانیم در ذهنیتی که نسبت به این ماجرا وجود دارد تغییر ایجاد کنیم و خدا کند همه چیز خوب پیش برود. دوست ایرلندیام که نقش اصلی فیلم را نیز بر عهده دارد به چند نفر از زنان منطقه یاد داد که چهطور این ورزش را انجام دهند. وقتی در چابهار اولین زن موفق شد از موجها سواری بگیرد ما با خیال راحت به فرانسه برگشتیم و پس از مدتی تعدادی تختهی موجسواری با خودمان آوردیم و آنها را در چابهار و بین افراد محلی توزیع کردیم.
قصد ندارید این فیلم را ادامه دهید و مثلاً قسمت دوم آن را بسازید؟
همیشه وقتی فیلم میسازم صبر میکنم ببینم چه پیش میآید. شاید ده سال بعد چنین کاری کردم و این بار فیلم بزرگی دربارهی تاریخچهی موجسواری در ایران ساختم. ولی حالا نه. تهیهکنندهی این فیلم خودم هستم و تا به حال که هیچ درآمدی از آن نداشتهام. به هر حال ساخت این فیلم خیلی طول کشید؛ فیلمسازی خیلی زمانبَر است و طبعاً وقتی از ساخت فیلمی فارغ میشوید نیاز به کمی توقف و تمرکز دارید.
این نخستین بار بود که در جشنوارهی سینماحقیقت شرکت کرده بودید؟
بله. با اینکه فیلمم دربارهی ایران بود اما امیدوار نبودم در اینجا به نمایش گذاشته شود. به نظرم این اتفاق مهمی بود که برای فیلم به سوی دریا افتاد. در ساخت این فیلم تعدادی از عوامل ایرانی با من همکاری کردند به همین دلیل خیلی خوشحال هستم که در جشنوارهی سینماحقیقت به نمایش گذاشته شد. واکنشها در جلسهی گفتوگو با منتقدان و خبرنگارها هم خوشبختانه خیلی خوب بود.
موضوع فیلم بعدیتان چیست؟
نمیدانم... دوست دارم دربارهی هر موضوعی که ذهنم را درگیر میکند فیلم بسازم. به نظرم همهی موضوعها جالب هستند. در ایران موضوعهای مختلفی وجود دارد که دوست دارم دربارهشان فیلم بسازم. ایران مناسبترین محل برای الهام گرفتن و جاییست که حقیقتاً آدم را مجذوب و شیفتهی خود میکند. دلم میخواهد باز هم در ایران و با همکاری ایرانیها فیلم بسازم. البته من در فرانسه زندگی میکنم اما هر وقت فرصت داشته باشم باز هم به ایران خواهم آمد. طرحهای مختلفی برای ساخت فیلم دارم اما اجرای آنها با مسائل مختلفی ارتباط دارد.