سال 1939 جادههای سخت کوهستانی مرز اسپانیا و فرانسه - که از میان کوههای پیرنه میگذشتند - پر بودند از جنگزدههای جنگ داخلی و پناهندههای جمهوریخواهِ اسپانیایی که برای فرار از دیکتاتوری فرانکو با پای پیاده و مخفیانه این راه را طی میکردند تا خود را به فرانسه برسانند. فقط یک سال بعد، گروهی از هنرمندان و روشنفکرانی که از زندگی در فرانسه تحت اشغال نازیها به تنگ آمده بودند و جان خود را در خطر میدیدند این مسیر را به شکل برعکس طی کردند و برای نجات از نازیسم از مرز گذشتند و به اسپانیا گریختند. یکی از این گریختگان والتر بنیامین نویسنده و فیلسوف آلمانیِ ساکن فرانسه بود که پس از تجربه بازداشت و دردسرهای مختلف، درست یک روز قبل از ورود ارتش آلمان به پاریس به جنوب فرانسه رفت تا از آنجا راه اسپانیا را در پیش بگیرد. اما قوای ذهنی و جسمانی بنیامینِ 48ساله که از چند بیماری رنج میبرد تاب سفر را نیاورد و سرانجام در پورت بو، نخستین شهر اسپانیا، با چند ساعت فاصله تا بارسلون، با مصرف دُز بالایی از مورفین خودکشی کرد.
ناخواستههای اروپا (فابریتسیو فِرارو) محصول مشترک ایتالیا و اسپانیا که همین دوره تاریخی و داستان فراریهای سرگردان در کوههای پیرنه با تمرکز بر ماجرای تراژیک والتر بنیامین را دستمایه روایتی شاعرانه و تلخ قرار داده است، بهترین انتخاب بود برای آغاز جشنواره جمعوجور و دوستداشتنیِ «ملاقاتهای سینمایی» که هر پاییز در همان منطقه مرزی/ ساحلی (پیرنه شرقی) در جنوب غربی فرانسه (و مرز فرانسه و اسپانیا) برگزار میشود؛ و امسال از سوم تا هفتم اکتبر (یازده تا پانزده مهر) برپا شد.
پنجمین فیلم بلند فابریتسیو فِرارو که پیش از این در جشنواره معتبر رُتردام هم حضور داشته، اثری سیاهوسفید با ریتمی کند است که دو داستان موازی را با نگاهی فلسفی به رنج تبعید و مهاجرت روایت میکند. دو داستان که به فاصله یک سال در یک مکان رخ میدهند و فیلم با تمرکز بسیار بر این مکان خاص - چشمانداز کوهستانی با باغهای انگورِ دامنه کوه که خاص منطقه کاتالونیا است، جاده جنگلی، درختان انبوه و آسمان - و لحظات روزمره کوهپیمایی پیش میرود.
داستان شکلگیری این جشنواره هم از یک مکان خاص آغاز شد؛ هتل بزرگ و قدیمی بِلوِدِر با معماری بسیار زیبا و متفاوتش که در ابتدای دهه 1930 در شهر کوچک سِربِر آخرین شهر واقع در خاک فرانسه قبل از مرز اسپانیا، کنار ایستگاه راهآهن و با دید پانورامیک به دریای مدیترانه ساخته شد تا مکانی برای استراحت مسافران ثروتمند و تاجرانی باشد که برای رفتن به اسپانیا باید قطار عوض میکردند. گفته میشود این هتلِ در زمان خودش باشکوه و لوکس، نخستین بنای ساختهشده با بتنآرمه در دنیاست. اما دوران رونق آن دیری نپایید چرا که با بالا گرفتن جنگ داخلی اسپانیا و بسته شدن مرزهای رسمی، تجارت و عبور و مرور در این منطقه هم کموبیش از بین رفت.
داخل این هتل یک سالن سینما قرار دارد که از گذشتههای دور باقی مانده و در و دیوارش سالهاست بازسازی نشده و حالت قدیمی و آنتیک خود را حفظ کرده است. برگزارکنندگان «ملاقاتهای سینمایی» از همان نخستین دوره به خاطر اهمیت تاریخی هتل بِلوِدِر و شهر سِربِر تصمیم گرفتند این جشنواره را در همین سالن سینما، با تم کلی مهاجرت و عبور از مرز و با تمرکز بر سینمای مستند برگزار کنند. جایزه اصلی جشنواره نیز که یک دوره چندهفتهای اقامت رایگان در این هتل برای کار کردن روی سناریوی بعدیِ کارگردانِ برنده است، به یاد والتر بنیامین و به نامِ این فیلسوفِ رنجکشیده در تبعید نامگذاری شده است. اما اتفاق جالب، مراسم اختتامیه است که با حضور همه دستاندرکاران و مهمانان جشنواره در فضای باز و درست روی خط مرز برگزار میشود!
برنامه اصلی جشنواره هر سال با دادن کارت سفید به افراد و مؤسسههای سینمایی معتبر شکل میگیرد که به دقت انتخاب میشوند و هر کدام فیلمی را به دلایلِ مختلف برمیگزینند و با خود به جشنواره میآورند؛ مثلاً ناخواستههای اروپا به انتخاب پیلار پارسِریساس (منتقد هنری اهل بارسلون و رییس کمیته فرهنگی هنری کاتالونیا) در جشنواره گنجانده شد؛ یا همچون اسبی وحشی ساخته تائو گو از چین که صبح شنبه را با آن آغاز کردیم، انتخاب جشنواره سهقاره نانت بود. این مستندِ طولانی (بیش از دو ساعت)، پرگو و پر از مستقیمگویی، درباره روزمرگی پسری جوان در چین است که دچار سردرگمی شده و نمیداند چه شغل و هدفی را در زندگی برگزیند. فیلم تلاش میکند از این طریق نقبی به وضعیت جوانان در چین امروز بزند.
برنامه جشنواره با وجود تنوع چشمگیر به لحاظ فرهنگی و جغرافیای فیلمهای انتخابی، مختصر و مفید است چون فقط یک سالن برای نمایش فیلمها طی چهار روز (بهاضافه شب افتتاحیه) وجود دارد. به این ترتیب لابهلای فیلم دیدن زمان کافی هست برای لذت بردن از چشمانداز بینظیر دریا (در تراس هتل) و آشپزی مخصوص کاتالونیا - پیشغذاهای سادهای مثل قطعات نان با سس گوجهفرنگی و سیر و روغنزیتون یا ماهی آنچوای مرینیتشده در سرکه (که فوقالعاده خوشمزه است، شاید چون مزهاش تا حدی ترشی ایرانی را تداعی میکند) و غذاهای دریایی. این زمانهای اضافه (که در کمتر جشنوارهای پیش میآید) همچنین فرصت خوبیست برای آشنایی و گپوگفت با کارگردانهای اغلب جوانی که از کشورهای مختلف برای معرفی فیلمشان آمدهاند و بقیه منتقدان و خبرنگاران. گاهی گفتوگوهای دلچسبی هم اتفاق میافتاد؛ مثلاً برای من آشنایی با اِروِه اوبرون منتقد سابق «کایه دو سینما» که در حال حاضر سردبیر Le Nouveau Magazine Littéraire و استاد رشته مطالعات سینمایی در دانشگاه پاریس3 است، و راه طولانی پاریس تا سِربِر را به خاطر این جشنواره طی کرده بود، تجربه جالبی را رقم زد.
بین فیلمها میشود از نمایشگاه/ مسابقه عکس گروهی که با تم «عبور» و «داستانگویی» با همکاری گالری Photoeil در هتل برگزار شد و همچنین نمایشگاه چیدمان با موضوع مهاجرت - ردیف چمدانهای باز، تصویر گذرنامههای پیداشده در دریا - در سالن انتظار ایستگاه قطار پورتبو هم بازدید کرد.
بین فیلمهایی که دیدم، پیریپکورا (مارینا اولیوا، رِناتا تِرا و برونو خورخه) از برزیل نمونهای دیدنی از یک مستند فکرشده و در عین حال احساسبرانگیز بود. این فیلم که به پیشنهاد جشنواره سینمای آمریکای لاتین و مؤسسه Cinémaginaire به جشنواره آمد، درباره آخرین بازماندگان یک قبیله بومیِ قتلعامشده است که جایی در دل جنگلهای آمازون بهدور از تمدن انسانی زندگی میکنند. پیرمردی که برای یک مؤسسه حفاظت از محیط زیست کار میکند سالها برای پیدا کردن این دو برادر تحقیق کرده و سرانجام یک روز تصادفی آنها را یافته است. حضور و رفتارِ آرام و دوستانه دو مرد وحشی و برهنه که قادر به تکلم نیستند در مقابل دوربین صحنههای زیبایی را رقم میزند. گویی همان قدر که ما دربارهشان کنجکاویم آنها نیز با کنجکاوی دوربین، گروه فیلمبرداری و بقیه آدمهای حاضر در صحنه را نگاه میکنند.
فیلمی برای کارلوس (رناتو بورایو سِرانو) مستند خودزندگینامهای نیمساعتهای درباره یک فیلمساز جوان اهل گواتمالاست که با دختری روسی ازدواج کرده است و در روسیه زندگی میکند، و بهتازگی صاحب فرزندی به نام کارلوس شده است. او دائم از زندگی روزمرهشان فیلم میگیرد تا برای آینده پسرش به یادگار بگذارد. اما اختلافات فرهنگی رناتو با مادر همسرش که دیدگاه نژادپرستانه دارد و همچنان با حضور او به عنوان یک خارجی در خانواده مخالفت میکند، صحنههای بامزهای را رقم میزند.
پشت چشمان ما (آنتون بیالاس) از فرانسه به انتخاب جشنواره فید مارسی، اثری نیمهبلند و تجربی در سه اپیزود درباره سه فرد تنها و هنرمند (شاعر، نقاش) است که به دور از جامعه و در فضای ذهنی خاص خود زندگی میکنند. بخش زیادی از فیلم در سکوت میگذرد و با تمهیدهای خاص دکوپاژی و تأکید بر چهرهها، این حس انزوا تشدید شده است. این سه نفر که چیز زیادی دربارهشان نمیدانیم و تنها واگویههای شاعرانهشان را میشنویم، در سه دوره سنی متفاوتاند و در نهایت گویی با رفتوبرگشت در زمان به آینه یکدیگر تبدیل میشوند.
دن کیشوت (چیکو پریرا) که شنبه شب و در فضای باز کنار ساحل در پورتبو نمایش داده شد، اقتباس از رمان سروانتس نیست و در واقع با فیلمی مستند سروکار داریم که بیربط به رمان هم نیست. فیلم به زندگی واقعی پیرمردی به نام مانولو در آندلس (اسپانیا) میپردازد که همراه با الاغش روستا به روستا سفر میکند و شبها در دامنه کوه میخوابد. او با وجود مخالفت اطرافیان و اعضای خانوادهاش تصمیم میگیرد به همین ترتیب با الاغش تا آمریکا سفر کند. این فیلم جادهای زیبا، انتخاب جشنواره سینمایی آلترناتیوا بود که 25 سال است در بارسلون برگزار میشود.
تا فردا، اگر خدا بخواهد (آینارا وِرا) از اسپانیا، مستندی بسیار دیدنی با قابهای فکرشده، درباره زندگی روزمره چند خواهر روحانی پابهسنگذاشته در یک صومعه است. فیلم با لحنی شوخ و شاد به زندگی آنها نگاه میکند، به مراقبتشان از همدیگر، درددلها و دغدغههای کوچک و بزرگشان، و گفتوگوهایشان درباره گذر زمان، خدا و معنی زندگی. تصاویر ساده و مینیمالیستیِ آینارا وِرا که این نخستین فیلم بلند اوست، بهزیبایی ارتباط بین شخصیتها با فضای اطراف را تعریف میکنند. فیلم پیش از این در جشنواره فیلم زنان کرتیل نمایش داده شده و جایزه ویژهای هم گرفته است.
و سرانجام فیلم برنده جایزه اصلی جشنواره زندگیباختگانِ فاسو ساخته سمپلیس گنو از بورکینافاسو، تنها کارگردانی که فیلمش در جشنواره نمایش داده شد اما خودش غایب بود چون دولت فرانسه به او ویزا نداد. فیلم درباره گروهی پسر جوان است که در زاغهای بدون دسترسی به حداقل امکانات روزگار میگذرانند. آنها کمی کشاورزی میکنند و بجز این، هیچ راه درآمد یا رفاه، آموزش، سرگرمی و... ندارند. فیلم با اهمیت دادن به جزییاتی مثل نحوه تراشیدن مو و لباس پوشیدن و یافتن غذا و آوازخوانیهای دستهجمعی، از این آدمها شخصیت میسازد و سرنوشتشان را برایمان مهم میکند.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: