برف روی کاجها اولین فیلم پیمان معادی در مقام کارگردان ابتدا قرا بود نوروز 91 اکران شود اما حواشی فیلم که از زمان جشنواره و با صحبتهای یک تهیهکنندهی سینما دربارهی ترویج خیانت در چند فیلم در برنامهی هفت آغاز شده بود گریبانگیر برف روی کاجها شد. سیدجمال ساداتیان، تهیهکننده، از همان زمان سعی کرد امکان نمایش عمومی فیلم را فراهم کند، ولی ماهها گذشت و بخت برف روی کاجها باز نشد. در این مدت چند بار موضوع اکران عمومی فیلم مطرح شد و حتی یکیدو بار شایعه چنان قوت گرفت که بیلبردها و پوسترهای فیلم هم در شهر نصب شد که البته بلافاصله با جمعآوری مواد تبلیغی و تکذیب اصل موضوع، شایعه هم به بایگانی سپرده شد. ساداتیان میگوید در این مدت بیش از هر فیلم دیگری برای تبلیغ و اطلاعرسانی برف روی کاجها هزینه شده و هر بار که احتمال اکران فیلم قوت میگرفت، تهیهکننده مجبور بود یک دور در مطبوعات آگهی منتشر کند که آخرش هم بینتیجه میماند.
این وضعیت تا اسفند 91 کموبیش ادامه یافت. حضور معادی و ساداتیان در نشستها و گفتوگوهای رسانهای باعث میشد موضوع اکران یا توقیف برف روی کاجها کهنه نشود، اما این خبرسازیها کمکی به فراهم شدن شرایط اکران عمومی برای فیلم نمیکرد و فقط ممکن بود در بهترین شرایط عدهای را برای تماشای فیلمی که تا این اندازه جنجال و هیاهو اطرافش به پا شده بود کنجکاو کند. از سوی دیگر فهرست فیلمهای تحریمی حوزهی هنری یکی از بحثهای داغ سال گذشته بود و هر بار که این بحث در رسانهها مطرح میشد خود به خود پای فیلم معادی هم به میان میآمد که نوعی تبلیغ برایش بود. البته همهی این تبلیغها و بحثهای رسانهای زمانی برای یک فیلم فایده دارد که آن فیلم روی اکران باشد و کسانی که با دنبال کردن خبرها نسبت به آن کنجکاو و علاقهمند شدهاند برای تماشایش بلیت بخرند. برای برف روی کاجها این خبرسازیها و حضور پردامنهی مطبوعاتی عملاً حاصلی به همراه نداشت، اما به هر حال پافشاری تهیهکننده برای اکران این فیلم را افزایش میداد؛ طبیعیست که هیچ تهیهکنندهای نمیخواهد از اکران عمومی فیلمی که توجه بخش گستردهای از جامعه به سویش جلب شده محروم شود.
کارگردان و تهیهکننده تقریباً از هر فرصتی برای دفاع از حقشان برای اکران عمومی استفاده کردند و اواخر اسفند 91 شورای صنفی نمایش هم اعلام کرد در صورتی که برف روی کاجها (و پل چوبی از آخرین فیلمهای تحریمی حوزهی هنری در سال گذشته) اکران نشود به هیچ فیلم دیگری حوالهی اکران نمیدهد. از سوی دیگر سعید رجبیفروتن سخنگوی سازمان سینمایی گفت: «شورای صنفی، قابلیت جلوگیری از توقف اکران فیلمها را ندارد. اکران برف روی کاجها به شیوهی مدیریت اقتضایی و بر مبنای مصالح و منافع کشور و تقدم و تأخر اکران صورت میگیرد. در اکران فیلمهای سینمایی صحبت از بسیاری از معیارهای اجتماعی و فرهنگی است که باید لحاظ شود. اگر تقدم و تأخر از دولت ناشی شود این حق برای دولت ملزوم است که خودش دوباره تصمیمگیری کند.» ساداتیان پس از انتشار این حرفها در گفتوگو با روزنامة بهار گفت: «انگار ماجراهای دنبالهدار این فیلم تمامی ندارد. من بر اساس قول و قرارها با وزارت ارشاد کارهای فیلم را پیگیری کردم و مطابق سخنان وزیر ارشاد در نشست خبری پیرامون مشکلات فیلم، موانع مورد نظر وزارت ارشاد را مرتفع کردهایم و مطابق قرارمان این فیلم باید اکران شود. من هم مثل شما این حرفها را پیرامون عدم اکران فیلم میشنوم و هنوز نمیدانم چه اتفاقی در شرف وقوع است و شاید آقایان دلشان نمیخواهد فیلم اکران شود. امیدواریم چهارم اردیبهشت زمان مشخصشده برای اکران برف روی کاجها بتوانیم فیلم را در شرایط کاملاً آرام اکران کنیم.»
سرانجام این فیلم در تاریخ مقرر بدون توجه به مخالفتهای عدهای اکران شد اما بهدلیل مخالفت حوزهی هنری، نتوانست در سینما آزادی اکران شود؛ با اینکه ساداتیان گفته بود: «ما تمام قراردادها را برای اکران فیلم با سینماها بستهایم و برای سینما آزادی هم قراردادمان را فرستادیم ولی مدیر سینما آزادی قرارداد امضاشده را برای ما نفرستاده است. بر اساس توافق قرار بود دیگر مسایل و مشکلات سال گذشته در سینما تکرار نشود و همهی سینماها فیلمهایی را که مجوز وزارت ارشاد را دارند نمایش دهند. این مسأله در مورد سینما آزادی به عنوان مهمترین سینمای نمایشدهندهی این فیلم نیز صدق میکند.» و البته تا امروز هم خبری از اکران این فیلم در سینما آزادی نیست.
ماجراهای تحریم این فیلم آنقدر کشوقوس داشت که پیمان معادی به عنوان سازندهی اثر بجز میزگردی که همراه با چند کارگردان تحریمی داشتند، هیچگاه دربارهی علت عدم اکران آن صحبت نکرد و اعتراضی از سوی او نبود. معادی پس از اکران فیلم با بیان این مطلب دلسردیاش را از تعویق اکران فیلم ابراز کرد: «برف روی کاجها را بارها با گروههای مختلف اهل فرهنگ و سیاست، در حوزههای تصمیمگیری و نظارت دیدهام و با آنها به بحث و گفتوگو نشستهام. بیاغراق باید بگویم بدون استثنا در همهی موارد توانستهام نظر منفی آنها را پس از مدتی گفتوگو برگردانم. میتوانم از بسیاری افراد نام ببرم که ساعتها وقت گذاشتهاند و فیلم را به اتفاق من تماشا کردهاند و با من وارد بحث و گفتوگو شدهاند. از آن میان تعدادی حرف زدند و تعدادی دیگر شنیدند. آقایان عباس سلیمینمین، امیررضا خادم، رضا پورحسین، احمد میرعلایی و بسیاری دیگر از این دست افراد بودهاند که با من وارد گفتوگو شدهاند. و این جای تشکر دارد که نگاهشان بهسمت حذف فیلم نرفت، بلکه آنها قایل به گفتوگو بودهاند. من مدتها بود که قید اکران فیلم را زده بودم و دیگر برایم اهمیتی نداشت که اکران شود. مسألهی من، سوءتفاهمی بود که در ذهن آقایان پدید آمده بود. که بالاخره به هر زحمتی برطرف شد. اما حالا که فیلم اکران شده چندان شاد نیستم. نمیتوانم شاد باشم چون محرومم. محروم از دیدن فیلم همکارانم، از فیلم کیانوش عیاری، از فیلم رخشان بنیاعتماد. محرومم از دیدن آثاری که میتوانست ما را همچون دههی 60 در یک سالن گرد هم جمع کند و دلگرممان کند. نسل ما به آثار این فیلمسازان نیاز دارد. به ناصر تقوایی، به کیانوش عیاری، به بهمن فرمانآرا، به بهرام بیضایی، به امیر نادری، به رخشان بنیاعتماد، به عباس کیارستمی. چرا شرایط را فراهم نمیکنند تا این بزرگان بتوانند با آرامش فیلمهایشان را بسازند؟ بهرام بیضایی در اوج خبرگی و پختگی چرا نباید فیلم بسازد؟ یا ناصر تقوایی که سالهاست از همهی محافل کناره گرفته و سرش به تدریس گرم است. او مگر نمیتواند یک شاهکار دیگر به شاهکارهایش بیفزاید؟ پس چرا سراغش نمیروید و از او دعوت نمیکنید تا بیاید فیلم بسازد؟ او دلخور است. بسیاری از کشورها هستند که آرزوی داشتن چنین نخبگانی را دارند؛ آرزوی داشتن فقط یکی از اینها. آنوقت ما قدرشان را نمیدانیم و میگذاریم فرصتها یکی پس از دیگری از دست برود.»
برف روی کاجها با همهی حاشیههای مثبت و منفیاش و با همهی همراهیها و مخالفتها به اکران دوم نوروز 92 رسید و در نمایش عمومیاش فروش مناسبی هم داشت. اما پیداست که سازندگان فیلم توقع بیشتری داشتهاند که اکران فعلی و حاشیههای اطرافش توقع آنها را برآورده نکرده و نوعی سرخوردگی به وجود آورد. با این همه نباید فراموش کرد که این نخستین فیلم سینمایی یک کارگردان جوان است که راهی دراز پیش رو دارد.