سیوششمین جشنواره جهانی فیلم فجر مثل هر جشنواره دیگری، نقاط قوت و ضعف خود را داشت اما این بار نقاط قوتش بیشتر به نظر رسیدند. پس در ادامه میکوشیم در خلاصه و مفیدترین حالت ممکن نگاهی به رویداد بزرگ سینمایی کشورمان بیندازیم.
آلبوم عکس 120 ساله؛ رؤیاهایی که میآیند
یکی از جذابترین بخشها برپایی نمایشگاهی تحت عنوان «۱۲۰ عکس فیلم از ۱۲۰ کارگردان تاریخ سینمای ایران» بود که روز اول جشنواره افتتاح شد؛ نمایشگاهی که به مناسبت 120 سالگی سینمای ایران از اولین فیلمها تا برترین فیلمهای چند سال اخیر را در قالبی نفیس و با کیفیت مطلوب در کنار سالنهای نمایش برپا کرد و لذت مخاطبان را دوچندان.
فیلمهای مرمتشده؛ طعم شیرین نوستالژی!
این بخش همیشه محبوب و کنجکاویبرانگیز است و در این دوره هم رونق بیشتری گرفت. در دورههای قبل نمایش نسخه مرمتشده فیلمهایی مثل گاو و باد صبا به یکی از خاطرههای دلپذیر مخاطبان بدل شد؛ امسال از فیلمهای داستانی این بخش میتوان به بازمانده اشاره کرد که عصر یکشنبه با حضور عوامل فیلم و دبیر جشنواره اولین نمایشش را تجربه کرد و هر کدام از عوامل از خاطراتشان گفتند. علیرضا زریندست گفت: «در روزهای اول کار، به عنوان مدیر فیلمبرداری نسبت به سیفالله داد گارد داشتم و فکر میکردم خواستههای او دیکتاتورمآبانه است. ولی بعد از مدتی فهمیدم چنین تفکری در او وجود ندارد و با ذهن آماده سر صحنه حاضر میشد و حاصل شخصیتی که او از خودش به جا گذاشت، بازمانده است. به نظرم فیلم خوب ساختن، از فرستادن انسان به هوا هم سختتر است و سیفالله داد این فیلم را به خوبی ساخت.» مستندهای اربعین ساخته ناصر تقوایی و یا ضامن آهو ساخته پرویز کیمیاوی پس از ۴۸ سال، مرمت و به نمایش درآمدند. یکی از نکتههای جالب درباره این دو مستند که جزو بهترینهای تاریخ سینمای ایران هستند، این است که هر دو کارگردان در زمان ساخت فیلمهایشان حدوداً سیساله بودند و حالا بهتر میشود دید که در جوانی چهقدر خلاقانه کار کردهاند. اما یکی از جالبترین فیلمهای کلاسیک ترمیمشده امیرکبیر اثر علی حاتمی بود.
کارگاهها؛ دانشگاه چندروزه
کارگاههای تخصصی تحت عنوان دارالفنون به یکی از پرمخاطبترین بخشهای جشنواره تبدیل شده است و امسال نیز ۱۱۰ هنرجوی ایرانی و خارجی از ۲۷ کشور در این کارگاهها شرکت کردند. ابراهیم حاتمیکیا در شرایطی که تازهترین فیلمش به وقت شام توانسته بیش از ده میلیارد فروش کند، در چهارمین روز جشنواره کارگاه کارگردانی خود را برگزار کرد. او در این جلسه با اشاره به استفاده از طراحی کانسپ در سه فیلم اخیرش گفت: «اگر فرض ما بر این باشد که فیلمنامه آماده است و با پروداکشن بزرگی روبهرو هستیم لازم است که حتماً قبل از شروع تولید به این فیلمنامه عینیت بخشیده شود و کارگردان تصوراتش را روی کاغذ بیاورد. البته میدانم که ما عادت داریم عینیت در حین فیلمبرداری ایجاد شود.» او درباره نقش طراحی کانسپت در اثر نهایی بیان کرد: «طراحی کانسپت آن چیزی است که کارگردان میخواهد عوامل اجرا کنند؛ این جمله بسیار ساده است اما در اجرا بسیار سخت است. مسألهی کانسپت باعث میشود که ذهنیت کارگردان به شکل مشخص منتقل و فیلم به بهترین حالت اجرا شود. اگر این ذهنیت اجرا نشود فیلمبردار کار خودش را انجام میدهد و نماهای خوبی میگیرد اما اینها نماهایی نیستند که مد نظر کارگردان است.»
فاطمه معتمدآریا در چهارمین روز جشنواره درباره تأثیر شناخت آدمها از خودشان با هنرجویان دارالفنون صحبت کرد و با آنها تمرینهای عملی بازیگری را انجام داد. او با اشاره به تلاشش در تمرینها برای نزدیکتر شدن هنرجویان به خودشان گفت: «چون خواستهها و درخواستهای ما از زندگی، بینهایت است. هر روز یک چیز جدید میخواهیم و حتی گاهی خواستههای ما به قدری فراتر میرود که فکر میکنیم دیگر چیزی در جهان نیست که ما را راضی کند. این درخواستهای بیش از اندازه ما، در حال تخریب این کره خاکی است.» معتمدآریا در ادامه درباره تأثیر خودشناسی عنوان کرد: «شناخت خودمان، اولین درس بازیگری است که در ابتدا باید آن را با تمرینهای فیزیکی و شناخت، تنفس و پنج حسی که همه انسانها و موجودات دارند، یاد بگیریم. با شناخت خودمان میتوانیم در ابتدا خودمان و بعد جهان پیرامونمان را تغییر دهیم و آن گاه است که با دقت بیشتری به جهان نگاه میکنیم و میتوانیم نگاه متفاوتتری داشته باشیم و هنرمندان بهتری شویم.»
رضا کیانیان در کارگاه آموزش بازیگری که روز اول جشنواره برگزار شد، بازیگران را به سه دسته تکنقش، چندنقش و همهنقش تقسیم کرد و درباره ویژگیهای هر دسته چنین توضیح داد: «تکنقشها بازیگرانی هستند که تنها میتوانند یک نقش را بازی کنند و سینمای تجاری بسیار به آنها نیاز دارد همانند بروس ویلیس، هریسن فورد، جکی چان و... مثلاً فورد همیشه نقش قهرمانی را بازی میکند که میخواهد بشریت را نجات دهد و به خانوادهاش هم علاقهمند است. در واقع تماشاگران هم دوست دارند این بازیگران را در این نقشها ببینند و به همین دلیل به تماشای فیلمهای این نوع بازیگران میروند... اما بازیگران چندنقش میتوانند طیف محدودی از نقشهای متفاوت را بازی کنند اما این نقشها در جایی تمام میشوند و مرزی هست که آنها نمیتوانند از آن عبور کنند. در واقع آنها در سینما برای خودشان پرسونایی میسازند مانند آل پاچینو، رابرت دنیرو و مارلون براندو.» وی درباره بازیگرانی که از عهده همه نقشی برمیآیند، بیان کرد: «این بازیگران که تعدادشان بسیار کم است و بهندرت به ستارگان سینما تبدیل میشوند، میتوانند از خودشان، غرایز و احساساتشان جدا شوند و از بیرون به نقش نگاه کنند مانند تام هنکس، کوین اسپیسی، داستین هافمن، آنتونیهاپکینز و...
اما یکی از بهترین کارگاهها به امیر اثباتی اختصاص داشت که در کارگاه «طراحی صحنه» تجربههای حرفهایاش را با هنرجویان در میان گذاشت. او در بخشی از کارگاه گفت: «انتخاب طراح صحنه در فیلمسازی اتفاق بسیار مهمی است. باید قبل از شروع پروژه حتماً کارگردان و طراح به تحلیل مشترکی نسبت به صحنهها و بخشهای مختلف سناریو و چگونگی روایت قصه برسند.» او در ادامه با تأکید بر اهمیت ترسیم استوریبرد قبل از شروع کار عنوان کرد: «طراحی صحنه در سینما برای دوربین اتفاق میافتد ولی این کار میتواند با طراحی استوریبرد با کیفیتی بهتری انجام شود. نقش طراح صحنه در فیلمسازی و سینما مانند رهبر یک ارکستر است نه نوازنده. یک طراح صحنه باید مثل رهبر یک گروه موسیقی، تکتک سازها و نوازندگان را در ترکیبی درست بچیند و آنها را هدایت کند زیرا هر ساز و هر نوازندهای کار خود را انجام میدهد اما مهم است که این بخشها با یکدیگر هماهنگی داشته باشند.
مهمانان معتبر؛ باز شدن دروازههای سینمای جهان
نسبت به سه سال گذشته در این دوره سعی شد سینماگران و منتقدان معتبرتری در جشنواره حاضر شوند. الیور استون جنجالیترین مهمان جشنواره بود که پس از بازدید از اصفهان، دوم اردیبهشت به تهران آمد تا مهمان جشنواره باشد. او که کارگردان فیلمهای تحسینشدهای مثل جوخه، متولد چهارم ژوییه، جیافکی، قاتلان بالفطره، نیکسن و... است، کارگاه کارگردانی را در پنجمین روز جشنواره فجر برگزار کرد. سینماگر پرافتخار دیگر اِی. آر. رحمان، آهنگساز هندی بود که جوایز مختلفی از جمله دو جایزه اسکار را در کارنامه دارد و در فیلم محمد رسولاللهص با مجید مجیدی همکاری داشته است. او در زمینه آهنگسازی در سینما تجربههایش را با علاقهمندان در میان گذاشت. اما یکی از جذابترین حضورهای سینماگران جهانی را میتوان به فرانکو نرو، هنرپیشه ایتالیایی مربوط دانست که روز سوم جشنواره در کنار بازیگران ایرانی به تشریح دیدگاهها و تجربیاتش پرداخت. رضا کیانیان، بابک کریمی و علی دهکردی سه بازیگر دیگر این نشست صمیمانه بودند. نرو که فیلمهای مهمی مثل تریستانا (لوییس بونوئل، 1970)، کوئرله (راینر ورنر فاسبیندر، 1982)، توسکانینی جوان (فرانکو زفیرلی، 1988)، جنگوی زنجیر گسسته (کوئنتین تارانتینو، 2012)، شهر گمشده زد (جیمز گری، 2016) و... را در کارنامه دارد درباره انگیزههایش برای بازیگر شدن گفت: «زمانی که شاگرد مدرسه بودم، معلم از ما خواست برای ایفای نقشی داوطلب شویم اما هیچکس جز من دستش را بالا نبرد و از آنجا بود که زندگی سینماییام شروع شد.» نرو سینما را به مثابه شهری بزرگ دانست که شهروندان متفاوتی در آن زندگی میکنند و ادامه داد: «سینما یعنی آزادی و تا زمانی که آزادی وجود دارد، سینما هم وجود خواهد داشت.»
نرو که با بازی در نقش اصلی وسترن اسپاگتی جانگو (سرجو کوربوچی، ۱۹۶۶) به شهرت رسید، ادامه داد: «در سالهای اخیر حتی از دوران جوانیام پرکارتر شدهام و سالی بیش از صد پیشنهاد سینمایی دارم! قصد ندارم تا ده سال آینده بازنشسته شود و در صدد هستم طی سالهای آینده علاوه بر بازی، چند فیلم هم کارگردانی کنم.» او از تفاوت نسل جدید بازیگران سینما با همعصران خودش گفت و تلویزیون را عامل اصلی خراب شدن نسل فعلی بازیگران دانست: «زمان ما تلویزیون نبود. من در دورانی به دنیا آمدم که کاریزما ویژگی اصلی بازیگران همنسل من و نسل قبلی بود؛ از پل نیومن و مارلون براندو و کری گرانت گرفته تا آلن دلون و خودم همگی کاریزما داشتیم.»
نمایش فیلمهای ایرانی؛ تازهها و چندبارهها
از همان چهار سال قبل و مستقل شدن بخش جهانی، یکی از انتقادها به نمایش فیلمهای ایرانی این بود که بعضی فیلمها ابتدا در جشنواره ملی نمایش و داوری میشوند و بعد در بخش جهانی دوباره روی پرده میروند. در این دوره نیز فیلمهایی مثل تنگه ابوقریب و سرو زیر آب از این نمونهها بودند. اما فیلمهایی هم برای اولین بار روی پرده رفتند، از جمله آندرانیک، درساژ، هت ریک، راه رفتن روی سیم، رضا، بنفشه آفریقایی، مارموز و... که در این میان دو فیلم مارموز و هت ریک تماشاگران بیشتری داشتند.
زنگ سینمایی؛ زنگ تفریح هنری
یکی از برنامههای جدید این دوره، طراحی زنگی برای حضور دانشآموزان است که با عنوان «زنگ هفتم» از روز اول آغاز و تا پنجم اردیبهشت ادامه داشت؛ از جمله حضور دوهزار دانشآموز که در سومین روز جشنواره به تماشای فیلمهای شیر محصول مشترک استرالیا و انگلیس، انیمیشن فرانسوی شازده کوچولو و افق زیبا محصول مشترک سوییس و اتیوپی نشستند. نکته جالب اینکه دانشآموزان بعد از پایان هر فیلم با نوشتن نظرات و انتقادات خود در قالب یادداشتی کوتاه در مسابقه نظرسنجی شرکت کردند که میتواند تجربه تازهای برای آنها باشد. طبق برنامهریزی قرار بود غیر از فیلمهای نامبرده، فیلمهای ال کلاسیکو، ۱۵ میلیگرم و حریف تمرینی در ده سالن (راگا، رازی، ملت، ماندانا، فلسطین، فرهنگ، آزادی، چارسو، تماشا و مگامال) برای دانشآموزان به نمایش گذاشته شوند.
در گزارش بعدی به بررسی فیلمهای ایرانی و خارجی حاضر در جشنواره خواهیم پرداخت تا عیار جشنواره بیشتر برجسته شود.