ساعت شش بعد از ظهر چهارم دی اهل قلم سینما در طبقهی اول هتل لاله باهم دیدار تازه کردند. خوش و بش کردن سینماگران و سینمایینویسانی که معمولاً ماهها از هم بیخبرند، شروع مراسم را به تعویق انداخت. اما تفاوت مهم این دوره از جشن را میشد با مروری بر چهرهی میهمانان فهمید. گویی اصغر نعیمی – دبیر پنجمین جشن نوشتار سینمایی- و همراهانش تصمیم گرفته بودند این جشن را به محل گردهمایی کسانی تبدیل کنند که نسبتی محکم با نوشتن دارند. به همین دلیل حتی سینماگران حاضر در مراسم را افرادی مثل بهمن فرمانآرا، کیومرث پوراحمد، کامبوزیا پرتوی و سروش صحت تشکیل میدادند که همه جدا از حرفهی اصلیشان حسابی دست به قلماند و مانوس با خواندن و نوشتن. همین پرهیز از تبدیل جشن به جولانگاه به اصطلاح سلبریتیها و دقت در انتخاب مهمانان جوی متفاوت و صمیمی بر مراسم حاکم کرده بود.
نخستین سخنران مراسم که به دعوت مژده لواسانی روی صحنه آمد، دبیر پنجمین جشن نوشتار سینمای بود. اصغر نعیمی سخنانش را به کاهش سرانهی مطالعه و سلبرتیسالاری اختصاص داد: « کیست که نداند سرانه مطالعه در جامعه به شکل نگران کنندهای کاهش یافته تسلط فضای مجازی از یک سو و از سوی دیگر عارضه بدخیم سلبریتی سالاری از جمله عواملی است که باعث به حاشیه رفتن منتقدان و اهل قلم شده است» ابراز نگرانی اصغر نعیمی در بخش دیگری از گفتههایش بسیار مورد توجه قرار گرفت: «من به سهم خود این نگرانی را ابراز میکنم و امیدوارم دامن مطبوعات و رسانههای سینمایی، دامن نویسنده، خبرنگار و منتقد سینما از هر گونه شایبه و اتهام عدم استقلال پاک باشد و جریان سالم نقد و گردش اطلاعات جریان غالب بر سینمای ایران باشد. اما هشدار می دهم در غیاب حمایتهای سالم و عادلانه فرهنگی چنین آرزویی دور از دسترس به نظر میرسد. وقتی ما در این زمانه دشوار نویسنده و رسانه مستقل را بی حمایت وا مینهیم و از سوی دیگر راه ورود بی ضابطه سرمایه های مشکوک و پولهای فاسد به عرصه سینما را سد نمیکنیم نتیجه اجتناب ناپذیرش میشود صید رسانه و نویسنده توسط ارباب سرمایه و قدرت و چه توقعی داریم که رسانه ها مستقل بمانند و نویسندگان تبدیل به مهرههای تبلیغاتی فیلمها و فیلمسازان وابسته نشوند و ملاک و معیارها برای نقد درست و اصولی جوری به هم نریزد که تشخیص سره از ناسره غیرممکن شود؟»
پس از ایراد سخنان نعیمی، از رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی دعوت شد که روی صحنه بیاید. جواد طوسی هم بدون اطناب از اهمیت جشن نوشتار سینمایی گفت: «در آستانهی برگزاری مجمع آتی انجمن منتقدان هستیم و اینگردهمایی را به فال نیک میگیرم و استنباطم این است که این جشن نسبت بیشتری با انجمن منتقدان در جهت شناسایی هرچه بهتر منتقدان دارد که به هر علتی در موقعیتی مهجور ماندهاند. تلاش این بوده که از طریق سیاستِ این دوره جشن و سیاستگذاریِ شورای مرکزی هیئت داوری، این دوره از یک تجربه و توانایی لازم برخوردار باشد تا انتخابات حرفهایتر و رقابت سالمتر باشد.»
سپس سعید قطبیزاده به نمایندگی از هیأت داوران برای خواندن بیانیه روی صحنه آمد. بیانیهای که در آن « فقر آثار رسیده در رشته یادداشت و سرمقاله نشانهی ضعف مطبوعات سینمایی در اعلام موضع، پیرامون شرایط و مسائل مهم سینمای ایران» دانسته و به عوارضی مثل «پرهیز از دانش سینمایی» و «حذف منبع از پانویس مطالب» اشاره شده بود و در نهایت با نوید «ظهور نسل تازهایی از نویسندگان سینمایی که با حوصله و دانش قدم به عرصه مطبوعات گذاشته و در حال پر کردن خلاهای موجود هستند،» به پایان میرسید. داوران این دوره فرزاد پورخوشبخت، سعید قطبیزاده، علیرضا محمودی، بیژن اشتری و احمد امینی بودند.
نخستین بخش به بزرگداشت عبدالله تربیت اختصاص داشت؛ نویسنده و مترجم صاحبنامی که جدا از آثار مطبوعاتیاش برای بسیاری از دوستداران مباحث تئوریک سینمایی با ترجمهی کتابهای «نشانهها و معنا در سینما» (پیتر وولن) و «فیلم به عنوان فیلم» (ویکتور پرکینز) شناخته شده است. برای اهدای تندیس بزرگداشت به عبدالله تربیت، از هوشنگ گلمکانی و جواد طوسی دعوت شد. گلمکانی به آشنایی طولانیاش با تربیت اشاره کرد: «من او را از ۴۱ سال پیش میشناسم و از زمانی که مجله «فیلم» منتشر شد، او از راهنمایان ما بود. گرچه کمکار بوده و هست ولی اطلاعات عمومی بسیاری دارد و نمیدانم چرا با این دانش کم کار است. اگر من دانش او را داشتم، تاکنون ۵۰ کتاب چاپ کرده بودم و امیدوارم این تشویقهای امروز باعث ایجاد انگیزه در ایشان شود.» عبداله تربیت هم در صحبتهایش به بحث کم کاری خود پرداخت و به نوعی پاسخ پرسش گلمکانی را داد: «انجمن منتقدان یادشان آمد از من هم نامی ببرند، ممنونم. از ۵۰ سال پیش این حرفه را آغاز کردم و نتیجهاش هم چند کتاب سینمایی بوده که مهم هستند و با استقبال در ایران و جهان مواجه شدند. من آدمی بودم که خودم را برای دیده شدن جلو نینداختهام و کار خودم را میکنم. خوشحالم که با استقبال مواجه شده و عدهای ممکن است بگویند که من خیلی کمکار شدم، ولی علت آن بالا رفتن سن است و بیحوصلگی؛ وگرنه عشق به سینما و ترجمه همیشه با من هست.»
دومین چهرهی بخش بزرگداشت مسعود مهرابی بود. صاحب امتیاز و مدیرمسئول ماهنامهی فیلم که علاوه بر این عنوان در مقام یک گرافیست و طراح و نیز پژوهشگر فعالیتهای دامنهداری داشته. برگزارگنندگان هم دقیقاً همین طیف متنوع فعالیتهای او را در نظر داشتند و به همین دلیل علاوه بر اصغر نعیمی، از آیدین آغداشلو و کیومرث پوراحمد هم دعوت شد که روی صحنه بیایند. ابتدا پوراحمد با لحن صمیمی خودش گفت: «من شنیدهام که میگویند مسعود مهرابی آدم تلخیست. من در طول این 30 سال آشنایی از او هیچ تلخیای ندیدهام، خیلی هم خوش برخورد است. قرار هم نبود روی صحنه بیایم اما برای این که با مسعود مهرابی در یک کادر قرار بگیرم، آمدم.»
آیدین آغداشلو هم به پیشینهی آشناییاش با مهرابی اشاره کرد: «مسعود در روزنامهای کار میکرد و روح طنز خوبی داشت. در سالهای بعد از پیروزی انقلاب بارها دیدمش و به نوعی در حیطهی کاری از من مراقبت کرد. این نشانه روح گسترده اوست. چه سماجتی به خرج داد برای انتشار مجلات و اسباب ترقی چه بسیار افرادی را فراهم کرد. او بسیار شریف است. شریف ماندن مسالهی سختی است. اگر آدم شریف باشد، کارهایش درست و ماندگار خواهد شد.»
اصغر نعیمی هم دربارهی مهرابی گفت: «مهمترین چیزی که من از مهرابی آموختم، سوای پشتکار و داشتن دانش، نحوهی زیست روشنفکرانهاش بود. به نظرم این مهمترین خصیصهی مسعود مهرابی است.»
مهرابی هم پس از دریافت تندیس به عارضهی نقدهای سفارشی اشاره کرد: «از بیانیههای شجاعانهای که دبیر جشن و آقای قطبیزاده خواندند تشکر میکنم و تبریک میگویم به برگزیدگان به ویژه آقای عبدالله تربیت که همکاری تاثیرگذاری در فصلنامهی «فیلم اینترنشنال» با ما داشت. ولی یک نکته؛ من در سایت انجمن منقدان و نویسندگان سینمای ایران دنبال آن بودم که ببینم آیا درباره صیانت از نقد فیلم ماده یا تبصرهای نوشته شده است یا نه، ولی چیزی نیافتم. از اینرو سوالم را اینطور مطرح میکنم که چه باید کرد با نقدهای سفارشی؟ آیا متوجه هستیم که سرمایههای مشکوکی که به سینما راه یافته دارد منتقدان و نویسندگانِ در خدمت خودش را پیدا میکند؟»
برای اهدای جوایز بخش فرعی که شامل نقد، یادداشت، گفتوگو، گزارش و برنامهی تلویزیونی میشد، علیرضا رییسیان روی صحنه آمد و جایزهی بهترین برنامهی تلویزیونی به «شهر فرنگ» با اجرای حمیدرضا مدقق تعلق گرفت. وقتی اعلام شد که هیأت داوران در بخشهای یادداشت و سرمقاله هیچ اثری را شایستهی دریافت جایزه ندانسته، میزان جدیت و سختگیری داوران این دوره کاملا عیان بود و احتمالا بسیاری از کسانی که امیدوار به دریافت جوایز بخشهای دیگر به مراسم آمده بودند، حساب کار دستشان آمد.
جوایز بخش اصلی با تندیس بهترین گزارش آغاز شد. جایزهی سوم بهترین گزارش به مهرداد فراهانی برای مقالهی تحلیلی «منوچهر انور؛ از شور تا ماهور» چاپ شده در مجلهی «نگاه نو» اهدا شد. هیات داوران در بخش بهترین گزارش سینمایی جایزه دوم خود را به زهرا عزیز محمدی برای گزارش «اشکان و کارخانهی ضحاک سازی» (گزارشی از پشت صحنهی انیمیشن آخرین داستان/ ماهنامهی سینمای انیمیشن) اهدا کرد و جایزهی اول و تندیس جشنواره را بهمن فرمانآرا به مینا اکبری داد. گزارش اکبری با عنوان «چه گونه کلمهی مرحوم به ابتدای نام عباس کیارستمی اضافه شد» که در شماره 511 ماهنامهی «فیلم» چاپ شده از همان زمان سر و صدای زیادی کرده و نگاههای بسیاری را متوجه خود کرده بود.
در بخش ترجمهی سینمایی جایزهی دوم به بابک کریمی و سعیده طاهری برای ترجمهی نقد نشویل نوشتهی منی فاربر (منتشر شده در ماهنامهی سینما ادبیات) اهدا شد و جایزهی اول و تندیس این بخش را ارغوان اشتری بابت ترجمه مصاحبه با میشاییل هانکه با عنوان «همواره داستان از فرم مهمتر است» (ماهنامه فیلمنگار) گرفت.
در بخش مقالهی تحلیلی جایزهی سوم به نیوشا صدر برای مقالهی «پرسههای زنانه در سینمای ایران» (ماهنامه زنان امروز) رسید و جایزهی دوم به امیرحسین سیادت برای برای مقاله «این سادگی دشواریاب، مرور چند فیلم مایک لی» (ماهنامه سینما ادبیات). جایزهی اول و تندیس این بخش را شاهپور شهبازی برای مقالهی «استوار یا معلق درباره فیلم هتل بزرگ بوداپست» گرفت تا از سه جایزهی این بخش دوتایش به ماهنامهی سینما و ادبیات رسیده باشد.
در بخش بهترین گفتوگو سیروس الوند نام نیما حسنینسب را به عنوان برندهی این بخش بابت مصاحبهاش با مسعود دهنمکی (چاپ شده در روزنامهی اعتماد) خواند و به شوخی گفت: «مگر میشود آدم با دهنمکی مصاحبه کند و جایزه هم بگیرد؟»
در بخش بهترین نقد دو جایزه اهدا شد. جایزهی دوم را پوریا ذوالفقاری برای نقد فیلم فروشنده با عنوان «آقا اجازه؟ چرا این ساختمان میلرزد؟» (ماهنامهی فیلم) گرفت و جایزهی اول و تندیس بخش نقد به یاشار نورایی برای نقد فیلم آرایش غلیظ با عنوان «مقامات مسعود»ی رسید تا هر دو جایزهی این بخش به مطالب چاپ شده در مجلهی «فیلم» برسد.
پس از پایان بخش اهدای جوایز، مهمانان به صرف شام دعوت شدند. این دوره از جشن نوشتار از معدود جشنهای داخلی بود که بیدلیل طولانی نمیشوند. در آن خبری از اجرای موسیقی زنده و سخنرانیهای طولانی نبود و حتی کسانی که برای برای اهدا یا دریافت جایزه روی سن دعوت میشدند، بسیار کوتاه و فشرده سخن میگفتند. همین باعث شد هم مراسم ریتم خوبی داشته باشد و هم در پایانش وقتی سالن را ترک میکردیم، هنوز در کوچه و خیابان آدمیزاد و اتومبیل و رفت و آمد ببینیم! باز هم برخلاف جشنهای دیگری که پس از خروج از سالنشان با تهران مخوف روبهرو میشوی!
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
[عکسها از «هنرآنلاین»]