حدود یک ماه از جشنواره فیلم فجر میگذرد و اکنون دیگر بسیاری از التهابها فروکش کرده است؛ و نیمنگاهی به روزهای گذشته نشان میدهد که چهقدر در طول آن دهدوازده روز و یک هفتهی قبل و بعدش، فضاهای هیجانی و فراتر از آن، پرتنش و عصبی، بین حاضران در جشنواره وجود داشت: بین فیلمسازان، سینماگران، منتقدان، برنامهسازان، مدیران، خبرنگاران و دیگران. آن همه عصبیت و دعوا و تنش و شاخوشانه کشیدن اکنون چه شد؟ چه نتیجهای در بر داشت؟ هدف از این یادآوری، صرفاً جشنواره امسال نیست. این روندی است که هر سال تکرار میشود. گیریم سالی بیش و سالی بیشتر. هر سال در این ده روز، فضا جوری وانمود میشود که انگار سینمای ایران به ته خط رسیده است و هر بار با نام بردن از چند فیلم شاخص دورههای قبل، حکم بر تعطیلی سینمای کشور داده میشود و البته کمی که زمان بگذرد و از بهمن ماه فاصله گرفته شود، دوباره ذهنها از گرفتاری در تعطیلی درمیآیند و اخبار فیلمهای جدید را پیگیری میکنند! قصد آن نیست که کاستیهای جشنواره نادیده گرفته شود یا ضعف فیلمها یادآوری نشود؛ که خود این قلم هویتش را از همین راهها کسب کرده است! هدف یادآوری این نکته است که تنشها و هیجانهای روزهای جشنواره اگرچه تا حدی عادی و مطلوب است، اما به نظر میرسد یک جور عادت و بلکه عارضهی مزمن به منفینگری بیش از حد، در این دهدوازده روز، گریبانگیر مخاطبان جشنواره میشود و همچون شخصیت گلام در مجموعهی کارتونی سفرهای گالیور پیدرپی آیهی یأس قرائت میشود. نگارنده خود چند سال است که پیش از شروع جشنواره تصمیم میگیرد یادداشتهایش را صرفاً روی نکتههای مثبت فیلمها متمرکز کند و حتی اگر بشود، در مواجهه با بدترین و ضعیفترین فیلمهای جشنواره هم، درباره معدود نکتههای مثبتشان بنویسد؛ اما به محض دیدن اولین فیلم جشنواره، آن میل مبهم هوس منفیانگاری و منفینگاری اجازهی تحقق این تصمیم را نمیدهد و نگارنده هم غرق در موج غرولند و نق به رسالت هر سالهی خود ادامه میدهد! بسیاری از ما منتقدها، در برنامهی کاریمان هست که فیلمهای خارجی جدید تماشا کنیم. نگارنده به عنوان کسی که هر شب یکیدو فیلم خارجی روز میبیند و جمعاً سالانه بیش از پانصد عنوان فیلم - اغلب آمریکایی و گاه اروپایی و بعضاً ممالک دیگر - تماشا میکند، بهدشواری میتواند از بین این پانصد عنوان، حتی بیست نام را هم به عنوان آثار برتر سال برگزیند. در بسیاری از این فیلمها هم مشکلات عدیدهی فیلمنامهای، شخصیتپردازی، پایانبندی، سستی روابط و موقعیتهای دراماتیک، ناتوانی در انگیزهبخشی به مخاطب برای تعقیب ماجراها و اتفاقها و... بهوفور یافت میشود؛ حتی فیلمهایی هم که بسیار مورد ستایش قرار میگیرند، حیرتانگیز مینمایند از شدت بد بودن و سستی عناصر سینماییشان. فیلمهایی مانند خولیتا (پدرو آلمودووار)، او (پل ورهوفن)، تونی اردمان (مارن آده)، مهتاب (بری جنکینز) و بسیاری دیگر از همین جمله هستند که صرفاً ظاهری شکیل دارند و در عمق درام و شخصیت و موقعیتسازیها، اغلب از برخی فیلمهای همین جشنواره فجر خودمان عقبماندهترند. وقتی از پانصد عنوان بهدشواری میتوان بیست عنوان خوب یافت، چه انتظاری از سینمای ایران با سالی هفتاد یا هشتاد فیلم میرود که توقع داریم یکی از دیگری گلوبلبلتر باشند؟ همین که سهچهار عنوان خوب هم بین اینها یافت شود، تازه نسبت مساوی با سینمای جهان یافته است. این، تازه میزانی است که نگارنده با بضاعتهای اندکش میبیند و قطعاً فیلمهای بنجل جهانی، بسی بیش از این تعداد و مقدار است. سوءمدیریتی که در بیرون گذاشتن فیلمهای کیانوش عیاری و شهرام مکری و محسن امیریوسفی و خیلیهای دیگر وجود دارد، بیتردید باعث عصبانیت است. بیدرایتیای که در زمینههایی از داوری بروز مییابد، انتقادبرانگیز است. ولی اینها دلیل نمیشود که بینی خود را با انگشت بگیریم و به هر فیلمی که میرسیم، پیفپیفکنان از بوی مشمئزکنندهاش داد سخن برانیم و ابراز انزجار کنیم. سینمای ایران مشکلات فراوانی دارد. سوءمدیریت، نابهسامانیهای تولید، ممیزی، رانت، پولشویی، کمسوادی، روابط خارج از قاعده و... که همهی اینها روی کیفیت سینمایی فیلمها هم تأثیر میگذارد. اینها پذیرفتنی است؛ اما همان قدر که خوشبینی مفرط، سادهانگاری و بلاهت قائلش را نشان میدهد، تفرعن و نگرش از موضع هلیشات به بضاعتها، روی دیگر این سکهی سادهانگاری است. ما همچنان فیلمهای ایرانی میبینیم، درباره خوب و بد آنها مینویسیم و با کسی هم تعارف نداریم. اما جانب انصاف را هم باید نگه داشت. انصاف نه به معنای باج دادن به سینمایی رقتبار، بلکه به معنای واقعبینی جهانی به سینمای ایران. آنچه در ذهن و خیال ما جولان میدهد، از این واقعیت فاصلهی زیادی دارد. نه خود را آزار دهیم و نه نسخههای فانتزی برای این سینمای رنجور بپیچیم. لطفاً به کسی برنخورد؛ آنچه آمد قبل از هر کس، مصداقش خود نگارنده بود. اینها یک جور ثبت در تاریخ، دستکم برای خود نگارنده است تا سال بعد و جشنواره بعد، قبل از ورود به سالن نمایش و قبل از نشستن مقابل دستگاه رایانه، کمی مکث کند. قضیه، این قدرها هم حاد نیست.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
|