هدف اول اغلب فیلم ها و سریال ها رضایت مردم از دیدن آثارشان است، برخی به این هدف می رسند و برای بعضی دیگر به آرزویی دست نیافتنی تبدیل میشود. فرقی ندارد که در کجای جهان فیلم ها روی پرده رفته یا سریال ها روی آنتن بروند، مهم فقط و فقط رضایت تماشاگران است. بنابراین تلاش هر گروه تولید،چه سینمایی و چه تلویزونی این است که مخاطبان از آثارشان استقبال کنند.
اگر این اتفاق مهم بیفتد،هم موفقیت اثر تضمین شده است و هم انگیزه لازم به وجود می آید تا تولید کار بعدی با دلگرمی بیشتری شروع شود. تهیه کننده و کارگردان سریال رحیل نیز که پخش آن بعد از دو فصل به پایان رسید،از ابتدا چنین هدفی را در سر داشت و آن را دنبال می کرد. او دنبال تولید سریال سرگرم کننده بود و برای همین اصلا به شعاردهی روی نیاورد.
سریال رحیل از همان فصل اول نشان داد که نوع روایت و ساختار آن با دیگر مجموعه ها،به خصوص آثار تاریخی فعلی فرق دارد و مردم بناست سریالی را ببینند که قدری دیریاب تر است از منظر پیچیدگی داستانی. شاید به همین دلیل بود که سریال رحیل در قسمتهای ابتدایی قدری گنگ بود و روابط آدم ها و خط و ربط آنها، پرابهام ولی از قسمت پنج و شش که گذشت،کم کم ارتباطات آشکار شد و داستان، جان گرفت و وجه معمایی غلبه پیدا کرد.
سریال رحیل در تولید نیز برخلاف سریالهای تک کارگردانه که مدت زمان تولید آنها نیز افزایش می یابد، دو تا سه یونیت کارگردانی درنظر گرفت که زیرنظر یک اتاق فکر به تهيه کنندگی رامین عباسیزاده هدایت میشد. عباسیزاده خودش یونیت یک را کارگردانی میکرد و در یونیت های دوم و سوم نیز مسعود آبپرور و بهرام بهرامیان بودند که هر دو از تکنیسینهای باتجربه تلویزیون هستند. این شیوه تولید هم هزینه ها را کاهش میدهد و هم از بابت نظارت دائمی تهیهکننده اسباب همگنی کار را رقم میزند.
سیر آنچه برای کوچاندن زنان از حرمسرای قاجاری به محلهای بدنام در اواخر قجر و آغاز پهلوی، روی داد، خط اصلی سریال رحیل بود که حتی خواندن آن هم در معدود منابع مطالعاتی، کنجکاوی ساز است ولی عباسیزاده که به لحاظ تولید انواع و اقسام سریالهای رنگارنگ در ژانرهای متفاوت، ساخته، دریافته رگ خواب مخاطب را باید با ترکیب مایه های عاشقانه و تعلیق های مدام و در عین حال توجه به شعائر آیینی، پیدا کرد، در سریال رحیل نیز روایت تاریخی را زیربنا کرد و روبنا را یک عاشقانه مثلثی قرار داد و در ذیل همین عشق یک تعزیه عاشورایی که توسط بانوان، اجرا میشود را نیز تعریف کرد.
در دیالوگ نویسی و با حضور فرهاد نقدعلی به عنوان نویسنده نوعی لحن میانه قابل مشاهده بود که ترکیب زبان آرکاییک و زبان روزمره بود، در طراحی صحنه و لباس که با همکاری حسن روح پروری و ژاله زکی زاده انجام شده بود، با وجود محدودیت های تلویزیون، سعی گشت رنگ و لعاب لازم برای جلب مخاطب ایجاد شود، مدیریت فیلمبرداری پایای ایرج عاشوری نیز بسیار کمک کرد مخاطبان خسته از دوربین های لرزان مبتلابه در سینما و تلویزیون، از تماشای کار لذت ببرند.
انتخاب درست و حرفه ای بازیگران و ترکیب آن که از پیران این حرفه و جوانان جویای نام شکل گرفته بود، قابل قبول بود. به این ترکیب نگاه کنید: حمیدرضا آذرنگ، ثریا قاسمی، اندیشه فولادوند، نسیم ادبی، هومن برقنورد، فرخ نعمتی، کاظم هژیرآزاد، ریحانه رضی، علی عباسیزاده، مریم کاویانی، ابتسام بغلانی، غزاله اکرمی، ستاره دهقانی، هانیه غلامی، بهمن هراتی، مهرداد نیکنام، محسن نقیبیان، شاهو رستمی، فتحالله طاهری، گیتا راد و زندهیاد حسام محمودی.
تقریبا همه جور بازیگری در هر سنی در کار هست و هرکدام از بازیگران بنابر نقش و زمانی که در اختیار داشتند،توانستند شخصیت سازی را انجام دهند.
تاریخی سازی سالهاست در سینما و تلویزیون ایران پی گرفته میشود و به زمانی برمیگردد که استودیوهایی مثل کوشان سعی میکردند با حداقل بضاعت خویش برخی قصه های تاریخی مثل امیرارسلان نامدار، حسین کرد شبستری و شیرین و فرهاد را به فیلمهایی عامه پسند بدل کنند که هرچند مطابق اسلوب فیلمفارسی تولید میشد ولی باز هم تازگی هنر سینما از نوع سینمای فارسی باعث میشد مخاطب داشته باشد. سالها گذشت که امثال علی حاتمی و محمدرضا اصلانی آثاری مثل قصه های مولوی و سمک عیار و... را دست گرفتند و سعی کردند تاریخی سازی تلویزیونی را با روالی حرفه ای در داستان و تصویر باب کنند. علی حاتمی این راه را ادامه داد و با ساخت شهرک سینمایی غزالی، سریال هزاردستان را ساخت که همچنان از سریالهای تراز تاریخی است و دست نیافتنی و در ادامه هم امثال اکبر خواجویی، داوود میرباقری، مهدی فخیم زاده، ضیاءالدین دری، مسعود جعفری جوزانی و... توانستند با حمایت رسانه ملی سریالهای تاریخی هشت بهشت، امام علی(ع)، مختارنامه، ولایت عشق، تنهاترین سردار، کیف انگلیسی، کلاه پهلوی، در چشم باد و...، کیفیت تاریخی سازی در تلویزیون را بالا ببرند. بعدتر و در ابتدای نضج یافتن پلتفرم ها در ایران، حسن فتحی بعد از سالها مشق در تلویزیون، سریال شهرزاد را ساخت که در گونه تاریخی با تیم تولیدی قوی از ماندگارترین آثار شبکه خانگی شد و عجبا که همچنان با وجود رونق روزافزون پلتفرم ها فصل اول سریال شهرزاد در جایی ویژه قرار گرفته که هیچ سریال دیگری تقریبا نتوانسته به آن حد برسد و این، خود مصداقی است بر اهمیت پشتوانه تولید در تاریخی سازی چنان که حتی خود فتحی وقتی جدا از تهیهکننده شهرزاد، به سمت ساخت جیران رفت نتوانست نیمی از موفقیت شهرزاد را تکرار کند و البته که این اهمیت تهیهکننده در تاریخی سازی به مراتب بیشتر است و تقریبا تمام تولیدات تاریخی کیفی تلویزیون با هدایت تهيه کننده های خبره تولید شدند.
بعد از افزایش تب سریال سازی ترکیه ای که نوعی تاریخی سازی سهل الوصول را ارائه میدادند، برخی سریال سازان تلویزیونی به سمت این نوع تاریخی سازی رفتند که نتیجهاش شد سریالهایی مثل بانوی عمارت، ازیادها رفته، گیلدخت، گیلهوا، عشق کوفی، رحیل و مستوران که در این میان برخی سریالها مثل بانوی عمارت و رحیل توانستند با تاکید بیشتر بر داستان پردازی و ایجاد رمز و راز داستانی و وسواس بر طراحی بصری توجهات را جلب کنند.
تفاوت سریال رحیل با این نوع تاریخیسازی سهلالوصول سالهای اخیر آن است که عقبه تهيهکننده در تولید سریالی تاریخی همچون پریدخت باعث شده،
بیش از کپی برداری از نمونه های حریم سلطانی به تاریخ ادبیات و هنرهای نمایشی خودمان رجوع کرده و فی المثل ظرافت کارهای علی حاتمی و داوود میرباقری را در طراحی بصری دارد و در داستان پردازی نیز همچون داستان های هزار و یک شب، پیچ در پیچ پیش رفته و مدام میخواهد به مخاطب،رکب بزند و شاید یک دلیل آن که با وجود تغییر مداوم کنداکتور پخش تلویزیونی و حتی عرضه گاهی ناقص در تلوبیون، سریال فقط در تلوبیون بالای هفتاد درصد مخاطب داشته همین جاذبه زایی برای مخاطب است. نوعی جاذبه زایی بی شعار و کاملا با استفاده از داستان پردازی انسانی و متصف به تعارضات شخصیتی آدمهایی که در دوران معاصر هم فراوان نظیر دارند.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
آدرس اینستاگرام:
https://www.instagram.com/filmmagazine.official
آدرس کانال آپارات:
آپارات | FilmMagazine.official (aparat.com)
[مجله فیلم]