در این چند سال اخیر عادت کرده بودیم که تماشای ماجراهای نقی معمولی را حاکم بلامنازع و پربینندهی برنامههای تلویزیونی ببینیم. اما امسال رقیبی سخت به مقابله با پایتخت آمده بود. این برنامه نه از شبکهای خارج از مرزها که از طریق یکی از همین شبکههای نهچندان شناختهشدهی وطنی - کانال نسیم - پخش میشد. شاید تولیدکنندگان خندوانه هم تصور نمیکردند که برنامهی تولیدشده در یک استودیوی ثابت چنان گل کند که حتی در مواردی بر محبوبترین شخصیت این چند سال تلویزیون هم سایه بیفکند. اما خندوانه در اجرای جدیدش این اتفاق عجیب را رقم زد و در زمانی که به نظر میرسید داستانهای پایتخت4 آن کشش همیشگی را ندارند با ارائهی آیتمهایی جذاب و دلپسند بهسرعت راه خود را در قلوب مخاطبان پیدا کرد. خندوانه که عمدهی آیتمهایش را در یک استودیو از یک شبکه قالب میزد به گفتهی مجریاش تنها رسالت خود را خنداندن مخاطبانش میدانست و در این راستا بیآنکه به فکر ساخت برنامههای تولیدی پیچیده باشد با تمهیداتی ساده و کمهزینه همچون استندآپ کمدی و دعوت از مهمانان، برنامهی خود را پیش میبرد.
این نحوهی کار که از سال گذشته با سعی و خطا شروع شد با تغییراتی در سری جدید هم ادامه یافت. این مرور و بازبینی ظاهراً به کار دستاندرکاران برنامه آمد و در تابستان 94 و در پخش سری جدید برنامهی خندوانه رامبد جوان عروسکی را به بینندگان خود معرفی کرد که فراتر از استانداردهای مرسوم به اتفاقی تازه برای مخاطبان تبدیل شد. این شخصیت عروسکی بهسرعت در میان مخاطبان جایگاه خود را پیدا کرد. آواز خواندنها، تکیهکلامها، حرکات حسابشده و موزون بدنی در میان مردم فارسیزبان همهی دنیا چرخید، جوری که مشخص شد علاقهمندان این عروسک بنفش در میان افغانستانیها کمتر از ایرانیها نیست. حتی مهمانان سرشناس برنامه ابایی نداشتند که با حضور در برنامه، خود را مشتاق دیدار و همکلامی با او معرفی کنند یا بخواهند که با او عکس سلفی بگیرند یا بخندند به این امید که جناب خان در واکنش به خندهی آنها بگوید: «هه هه هه و...»
این حضور مقتدرانه کار را به جایی رساند که مهمانان و سلبریتیهای سرشناس و محبوب در حضور او انگار کمرنگ جلوه میکردند. گویی این مهمانها برای ارتقای ایفای نقش جذاب و دلنشین جناب خان به برنامه آمدهاند و حتی فروتنانه برخی از این مهمانان بر این نکته تأکید میکردند. حتی به نظرمان میرسید که رامبد جوان بیشترین هنرش در آیتمهای او این است که شرایط را برای به چشم آمدن هرچه بیشتر جناب خان هموار کند.
در ایام ماه مبارک رمضان و در حالی که شبکهی نسیم برنامهی خندوانه را پخش میکرد، شبکهی یک در لحظات پربینندهی پیش از افطار به رسم چند سال اخیر برنامهی ماه عسل را روی آنتن برد. در این برنامه ماجراهایی از زبان شرکتکنندگان تعریف میشد که عمدتاً با تمی دراماتیک مخاطب را تحت تأثیر قرار میداد. این تأثر گاه به جایی میرسید که بغض تماشاگران و مجری برنامه را نیز میشکست و به نظر میرسید که نیل به این لحظه در برنامهریزی و اجرای برنامه بسیار مهم بوده چرا که دوربین برای شکار تماموکمال این لحظهها هیچ شرم و تردیدی به خود راه نمیداد. نتیجه این شد که سوژهها و موضوعهای مطرحشده در این برنامهی پربیننده از سوی برخی مخاطبان با انتقاد روبهرو شدند، به نحوی که دستاندرکاران برنامه از این اعتراضها گاه به ستوه آمدند. در کل هم به نظر میرسید که این برنامهی پرتوجه در رمضان امسال رونق گذشته را ندارد.
آیا میتوان این کاهش استقبال نسبت به ماه عسل را نشانهای از تغییر در نیاز و ذائقهی تماشاگران امروز دانست؟ آمارهای مختلف نشان میدهد که در ردهبندیهای جهانی وجود شادی در میان ملل مختلف، ایرانیان جایگاه خوبی ندارند. از طرف دیگر آمارهای رسمی کشور نشان میدهند که 25درصد مردم ایران و به روایتی 35درصد مردم تهران از کسالتهای خستهکننده و عذابآور اعصاب و روان رنج میبرند. شک نیست که بالندگی اجتماعی به سرزندگی و نشاط مردم هر جامعهای نیاز دارد. بدیهیست برنامهسازان رسانهای نیز به این آمار و ارقام توجه دارند؛ و برنامهی خندوانه ظاهراً با همین نیت شکل گرفته است. نیتی که رسیدن به آن در عمل دشواریهای زیادی دارد. شاید جماعتی که به خندیدن و به تبع آن به شادی کردن زیاد عادت ندارند به همین راحتی هم تحت تأثیر برنامههای خندهدار قرار نگیرند.
در زمانهی نیاز به ارتقای سطح شادی جامعه، شبکهی نسیم با برنامهی خندوانه موقعیتی را پدید آورده که بزرگترین مأموریت خود را خنداندن تماشاگرانش میداند. آنها که دستاندکار برنامههای طنز هستند میدانند که خنداندن مخاطب به همین سادگیها هم نیست. چهبسا یک شوخی و موقعیت خندهدار که در بازخوانی و دیدار مجدد خستهکننده، تکراری و بیرمق به نظر برسد.
برنامهی خندوانه عروسکی را معرفی کرد که چند ماه مهمان خانههای مردم بود و با لحن و طنز ویژهاش کاری کرد که تماشاگران هر روز دیدار مجددش را انتظار میکشیدند و از تماشا و شنیدنش خسته نشدند. او با اینکه بارها موضوع تکراری خرید باشگاه پاری سن ژرمن را در شرایط مختلف و برای مهمانهای جورواجور تعریف کرده، اما هنوز شنیدن جای خالی میان تیاگو سیلوا و داوید لویی و واکنشها نسبت به این داستان جذاب است. جناب خان که از ابتدا قرار بود هر چند روز یک بار به مدد بداههپردازی قویاش استندآپ کمدی یکنفره اجرا کند، با سادگی و صفایی که انگار مدتهاست دلمان برایش تنگ شده بود به وزن و جایگاهی رسید که گفتوگوهایی ناب و بدیع با مجری و مهمانان برنامه پدید میآورد. جوری که در خبرها خواندیم مخاطبان برای سری جدید خندوانه هم (که قرار است بهزودی مقدمات تولیدش مهیا و آمادهی رفتن روی آنتن شود) مشتاق حضور هر روزهی او هستند. طیف ابراز احساسات جناب خان از شوق و ذوق گرفته تا غم و شرم و خشم و گاه لوس شدن بینظیر است. بیشک این موقعیت ممتاز علاوه بر همکاری دو عروسکگردان مرهون قریحه و بداعت صداپیشهای هوشمند و خوشقریحه - محمد بحرانی - هم هست. با این گستردگی طیف احساسات و استفادهی درست و بهجا از حالتهای مختلف کلامی و بدنی که مخاطب را نیز بهخوبی مجاب میکند، بعید است که این جناب خان جذاب و دوستداشتنی حالا حالاها به ورطهی تکرار بیفتد؛ هرچه باشد تازه انبوه عروسکهای او روانهی بازار شده است.