چند سال پیش که کانال مستند سیما تازه راهاندازی شده بود، یکی از بحثهای مهم در بین کارشناسان و سیاستگذاران تلویزیون این بود که این شبکه باید تلقی عمومی از مفهوم «مستند» را عوض کند و به مردم بفهماند که فیلم مستند صرفاً راز بقا و زندگی جانوران و مستندهای حیات وحش نیست. اتفاقاً تأکید زیادی هم روی جنبههای آموزشی کانال مستند میشد و قرار بود شناساندن گونهها و زیرگونههای مختلف مستند یکی از برنامههای اصلی شبکه باشد. مدتی بعد موفقیت این کانال در بین کانالهای تخصصی و دیجیتالی تلویزیون باعث شد حساسیت و نظارت روی برنامههای کانال مستند بیشتر از کانالهای تخصصی دیگر باشد و حتی شنیده میشد که بودجه و اعتبار و امکانات کاملتری در اختیار مدیران این شبکه قرار داده شده است. انتصاب رضا پورحسین به عنوان مدیر شبکه هم نشاندهندهی اهمیت بالایی بود که مدیران صداوسیما برای کانال مستند قائلاند؛ چون پورحسین یکی از مدیران ارشد صداوسیما و از چهرههای مطرح و بانفوذ تلویزیون است و در دورانی که کانالهای دیجیتالی یکی پس از دیگری با سروصدای زیاد افتتاح و معرفی میشدند کمتر دیده میشد که مدیرانی با اسمورسم و تجربهی پورحسین بر صندلی ریاست آنها بنشینند.
کانال مستند با نوعی سردرگمی کارش را آغاز کرد که البته در ابتدای راه تا حد زیادی طبیعی به نظر میرسید. کنداکتور اولیهی این کانال پربیننده شامل برنامههای متنوعی بود که از مستندهای مشهور خارجی تا فیلمهای جایزهگرفتهی داخلی و حتی آثار آماتوری و نیمهحرفهای را در بر میگرفت و از قضا سهم مستندهای حیات وحش بهنسبت کمتر از حد متعارف بود. مدیران و برنامهریزان کانال مستند هم تأکید داشتند دامنهی موضوعی آثار پخششده را تا میتوانند گسترش دهند و متنوعتر کنند. مثلاً برنامههای تولیدی و اریژینال این کانال مثل شبهای مستند و نردبان از اساس به فیلمهایی با موضوعهای متفاوت از قبیل مستندهای شخصیتمحور، زندگینامهای، گردشگری، سیاسی و غیره میپرداختند و برنامههای غیرتولیدی و خریداریشده هم اغلب شامل مستندهای حیات وحش نبودند. اما ظاهراً به دلیل عدم استقبال مخاطبان، این رویه دوام چندانی نداشت و کمکم نسبت و تعداد مستندهای حیات وحش بالا و بالاتر رفت تا اکنون که بخش مهمی از کنداکتور کانال مستند را فیلمهایی از زندگی جانوران و گیاهان تشکیل میدهد.
فعالیت کانال مستند در نوروز امسال به دو دلیل قابلتوجه است؛ اول اینکه مدیران این کانال از مدتی پیش از نوروز یک نظرخواهی برگزار کردند که تبلیغات و اطلاعرسانی زیادی هم برایش انجام شد و در این نظرخواهی از مردم خواسته شد برنامههای دلخواهشان را انتخاب کنند که در نوروز برایشان پخش شود. نتیجهی این نظرخواهی نشان داد که مخاطبان تلویزیون علاقهی زیادی به تماشای مستندهای حیات وحش دارند و به این ترتیب بخش مهمی از کنداکتور این کانال به این نوع فیلمها و مجموعهها اختصاص داده شد. دوم اینکه مدیران کانال مستند به جای بازپخش چندبارهی مستندهای موجود، سراغ عنوانهای تازه رفتند و چند فیلم و مجموعهی مشهور خارجی را خریدند. از آنجا که در سالهای گذشته اغلب مجموعههای حیات وحش در ایران بدون عنوانبندی و نامونشان پخش شدهاند، تکرار و بازپخششان چندان به چشم مخاطبان تکراری جلوه نمیکند و بر همین اساس خیلی از کانالها زحمت و هزینهی خرید فیلمهای تازه را متقبل نمیشوند و فقط تدوینهای جدیدی از مستندهای قبلی ارائه میدهند؛ شبیه کاری که سالهاست کانال تهران میکند. اما برنامههای نوروزی کانال مستند کاملاً هویتمند و دارای نامونشان بودند؛ چه عنوانهای مشهوری مثل کوچ و دنیای ذرهبینی (میکرو کاسموس) و چه مجموعههای چندقسمتی مثل سیارهی آب و دنیا در جنگ. در کنار این محصولات خارجی، مستندهای تولید داخل هم چشمگیر و حرفهای بودند از جمله خزندگان ایران که پیداست تولید طولانی و سختی داشته و طبق استانداردهای جهانی ساخته شده است.
در بررسی برنامههای نوروزی کانال مستند دو نکته قابل تحسین است؛ اول نظم و پیوستگی پخش برنامههای این کانال که طبیعتاً برخی مشکلات شبکههای عمومی (مثل پخش فوتبال و خبر و...) را ندارد و از این ویژگی به بهترین شکل برای نظم دادن به جدول پخش استفاده کرده است. و دوم دوبلهی حرفهای و گوشنواز مستندها که یکی از جذابیتهای اصلی برنامههای نوروز بود. این کنداکتور پروپیمان ثابت کرد که دستهبندی بر اساس نوع و گونه ضرورتی ندارد و همان مستندهای معمولی حیات وحش هم اگر در قالبی درست عرضه شوند و تمهیدهای قابلقبولی از قبیل دوبلهی خوب و پخش منظم برایشان در نظر گرفته شود میتوانند مخاطبان زیادی را جذب کنند. اصلاً وقتی مخاطبان تلویزیون در کشور ما علاقهی زیادی به تماشای مستندهای جانوری دارند، چه اصراری وجود دارد که گونههای دیگر مستند به ضربوزور سهمیهبندی به خوردشان داده شود؟
در میان دهها فیلم و مجموعهی پخششدهی کانال مستند در نوروز 92، این ده عنوان جذابیت بیشتری داشتند و پیشنهاد میشود در بازپخش تماشایش را از دست ندهید:
آن سو: محمد حمیدیمقدم تجربهی زیادی در تهیهی برنامههای سینمایی دارد و برنامههایش (از قبیل سینما یک، سینما دو و سینما چهار) معمولاً مجموعههایی چندقسمتی هستند که در هر قسمت یک فیلم کامل را پخش میکند و منتقدان دربارهاش حرف میزنند. آن سو هم طبق همین الگو طراحی شده و در هر قسمت یکی از مستندهای مطرح جهان را نمایش میدهد. البته جذابیت هر قسمت بستگی به فیلم انتخابشده و کارشناس یا منتقد مهمان دارد، اما در مجموع میتوان آن سو را مجموعهای دیدنی و موفق ارزیابی کرد که اغلب قسمتهایش ارزش صرف دو ساعت وقت را دارند. مهمترین خلأیی که با این برنامه پر شده، جای خالی فیلمهای سینمایی مستند است که در طول سال خیلی کم از کانالهای مختلف پخش میشود.
کوچ: ویژگی این مستند جذاب و چشمگیر این است که روایتی دراماتیک از کوچ گوزنهای وحشی ارائه میدهد. دوربین در دل شلوغی پرهیاهوی کوچ هزاران گوزن غولپیکر که سر راهشان همه چیز را ویران میکنند، داستانی دلانگیز و ساده کشف میکند که دنبال کردنش برای مخاطب هم جذاب است. هنر سازندگان کوچ این است که نظم و ساختار متوازن را در میان آشفتگی و شلوغی پیدا میکنند. تصویرهای این مستند چشمنواز و گاه حیرتانگیز به شیوههایی نو و ابتکاری گرفته شده و گاهی بیننده را به تعجب وامیدارد که چهگونه و با چه تکنیکی فیلمبرداری شدهاند. مثلاً نماهایی دشوار با قرار دادن دوربین روی یک هلیکوپتر کوچک و نماهای دیگری با پنهان کردن دوربین در سازهای به شکل یک لاکپشت فیلمبرداری شده و در جایجای مرتع پهناوری که محل چرای گوزنهای مهاجر است نیز دوربین مخفی کار گذاشته شده است. به این ترتیب تصویرهایی زیبا و بدیع و متفاوت به دست آمده که مهمترین وجه تفاوت کوچ با مستندهای مشابه است.
خزندگان ایران: تهیهکنندهی این مجموعه فتحالله امیری است که در جشنوارهی فجر دو سال پیش، با مستند بلند در جستوجوی پلنگ ایرانی جایزهی بهترین مستند را گرفت. کارهای او جزو معدود مستندهای حیات وحش داخلی است که کموبیش با استانداردهای جهانی مطابقت دارد؛ از تحقیق مفصل و دستاول گرفته تا تصویربرداری چشمنواز و تولید حرفهای. خزندگان ایران به مارها، مارمولکها و سایر خزندگانی میپردازد که در ایران زندگی میکنند. ساختار اصلی این مستند بر اطلاعات دقیق و طبقهبندیشده متکی است و ضمناً سعی میکند تلقی رایج دربارهی مارها را با از بین بردن خرافهها و باورهای غلط تعدیل کند. راوی این مستند گاه در فاصلهی چند سانتیمتری یک مار سمی مینشیند و توضیح میدهد که ترس از تهاجم مارها اغلب غیرمنطقی است و حتی سمیترین مارها هم خوی آزاررسان ندارند. از جهت اطلاعات هم چنان تحقیق مفصلی پشت این مجموعه بوده است که میتواند به عنوان منبعی قابلاعتماد مورد استفاده قرار بگیرد. فقط این نکته را در نظر بگیرید که در جریان تولید این مجموعه، چند گونهی جدید از خزندگان ایران کشف شده و سازندگان این مستند توانستهاند بسیاری از اطلاعات غلطی که در کتابهای مرجع وجود داشته و در این سالها بدون تحقیق بازنشر میشدهاند را تصحیح کنند. برای تصویربرداری در محل زندگی مارها و خزندگان کمیاب هم سفرهای زیادی انجام شده و پیداست که برای فیلمبرداری بعضی از صحنههای بدیع و بکر از زندگی خزندگان (با توجه به کم بودن شمار آنها و مهارتشان در استتار) چهقدر زحمت کشیده شده است.
آفریقا رودرروی ناشناختهها: یکی از بهترین مجموعههای نوروزی کانال مستند ساختهی دیوید آتنبورو مستندساز و جانورشناس مشهور انگلیسی است که پیش از این مستندهایی مثل سیارهی آبی، سیارهی زمین و سیارهی منجمد را ساخته و اغلب مجموعههایش به تولید مفصل و استفاده از تکنیکهای روز مشهور است. ویژگی کار آتنبورو شیوهی روایت او از سازوکارهای طبیعت و شیوههای تکاملی و زیستی گیاهان و جانوران است. او بیان شیرین و دلنشینی دارد و داستان تکامل و زندگی موجودات را نه با اتکا به متنهای خشک علمی و آکادمیک که با استفاده از دانستههای شخصیاش به شیوهای بازگو میکند که مخاطب احساس میکند پای حرفهای شیرین یک دانشمند خوشصحبت نشسته که از مباحث مطرحشده بیش و پیش از شنونده به وجد میآید و لذت میبرد. ویژگی مستندهای او و از جمله همین مستند بلند دربارهی آفریقا این است که راهوروش به وجد آمدن و لذت بردن از تماشای طبیعت را به بیننده یاد میدهد. آفریقا رودرروی ناشناختهها کیفیت تصویری چشمگیری دارد و رازورمزهای بقا و همزیستی را به زبان ساده اما با اطلاعات دقیق و توضیحات کامل روایت میکند.
تاریخچهی شهرآورد: مزدک میرزایی با استفاده از تصویرهای آرشیوی و گفتوگو با تعداد زیادی از بازیکنان و مربیان فوتبال تاریخچهی مسابقههای استقلال و پرسپولیس را روایت میکند و در گوشهوکنار این روایت مفصل و پرجزییات، گریزهایی به جامعهشناسی و روانشناسی فوتبال در ایران و آسیبهای گستردهی ورزش در سطح حرفهای میزند. شاید جذابترین بخش این مجموعه، حرفهای فوتبالیستهای قدیمی باشد که هنگام پخش هر کدام از دربیهای مشهور قدیمی، خاطرات و روایتهای شخصیشان از آن بازی را با زبان و لحن خاص خودشان تعریف میکنند. خیلی از اطلاعاتی که در این مستند تلویزیونی مطرح میشود دستاول است و در مواردی هم با گذشت زمان و فروکش کردن حساسیتها و حاشیهها، ورزشکارها فرصت پیدا کردهاند که بعضی از جنبههای پنهان موضوع را آشکار کنند و به ماجراهایی بپردازند که پیش از این مسکوت مانده بود. البته ریتم این مجموعه بسیار کند و یکنواخت است و از لحاظ تصویری هم هیچ خلاقیت و ویژگی خاصی ندارد و سازندگان فقط بخشهای مختلف را به هم متصل کردهاند، اما منبع جذابیت هر قسمت در دو چیز است؛ یکی تصویرهای خاطرهانگیز و کمیاب از دربیهای قدیمی و دیگری حرفهای خودمانی و گاه جنجالی فوتبالیستهایی که مقابل دوربین نشانده شدهاند.
پارکهای ملی آمریکا: این مستند شش قسمتی دربارهی پارکهای قدیمی آمریکا اطلاعات ارزشمندی میدهد و بیننده را با جهانی آشنا میکند که در آن هر چیز ارزشی بینهایت دارد و همهی اتفاقها با اصولی ساده اما منطقی پیش میروند. برای جامعهی ما که بهشدت گرفتار نابودی محیط زیست و بدرفتاری با طبیعت است آشنا شدن با ارزش و احترامی که ملتهای دیگر برای داشتههای سبزشان قائلاند میتواند حیاتی باشد. این مجموعه تاریخچه و نحوهی شکلگیری پارکهای آمریکا را با تکیه بر تصویرهای آرشیوی و آمارها و اطلاعات دستاول بازگو میکند. از همه جالبتر شاید این باشد که محیطهای شهری از جمله پارکهای بزرگ و فضاهای سبز طبیعی تا چه اندازه هویت دارند و پیشینه و اهمیتشان بهدقت ضبط و ثبت میشود.
دنیا در جنگ: این مجموعه شباهت زیادی با مستندهای تاریخی چندقسمتی دارد که یکیدو سالی است با تلفیقی از دوبله و زیرنویس از بعضی کانالهای ماهوارهای پخش میشوند. از آنجا که «رقابت با ماهواره» این روزها در سازمان عریضوطویل صداوسیما مُد شده است و برای ساخت یا خرید هر برنامهای میتوان با این توضیح بودجه گرفت، قابلپیشبینی بود که این نوع مستندها و مجموعهها با موضوعها و فضاهای مشابه خیلی زود وارد کنداکتور کانالهای داخلی شود. دنیا در جنگ روایتی پرجزییات و مفصل از جنگ جهانی است و بهکلی بر تصویرهای سیاهوسفید و رنگباختهی قدیمی اتکا دارد. این مجموعه، لحظههای جذاب و ماجراهای درگیرکننده کم ندارد اما دو اشکال عمده باعث میشود مخاطب ایرانی چندان با آن ارتباط برقرار نکند؛ اول اینکه بجز یک روایت کلی و متکی بر اطلاعات مهمتر، سایر جزییات جنگهای اروپایی توجه بینندهی معمولی را جلب نمیکند و شاید فقط برای علاقهمندان جدی تاریخ و علوم سیاسی جالب باشد که جزییات فلان عملیات ارتش آلمان در جنگ علیه انگلستان را بدانند. دوم اینکه دوبلهی ضعیف تلویزیونی و ترجمهی نامفهوم متن و حرفهای شاهدان مانع بزرگی برای درک موضوع است. این شیوهی شکستهبستهی ترجمه، ظاهراً ریشه در ضعف مترجمان در ترجمهی گفتار شفاهی دارد، چون نمونهاش در اغلب چنین مستندهایی دیده میشود. کافیست برنامههایی را به یاد بیاورید که به پشت صحنهی سینمای جهان میپردازند و در آنها یک بازیگر یا کارگردان سرشناس هالیوود طوری حرف میزند که نهتنها مبتذل بلکه اساساً نامفهوم و بیربط است. تماشای دنیا در جنگ یک بار دیگر یادآوری میکند که در دوبلهی حرفهای عادی آدمها، نباید تأکیدی روی سینک بودن وجود داشته باشد چون در حرف زدن معمولی هر کسی با توجه به زبان و فرهنگ و عادتهای فردیاش به شیوهای خاص حرف میزند. بیان نمایشی یک بازیگر طبق اصول و ظرافتهایی قابلیت سینک شدن با صدای دوبلور را دارد، اما دربارهی آدمهای معمولی که به زبان روزمره حرف میزنند این موضوع صدق نمیکند و اصرار برای سینک بودن فقط به تصنعی شدن گفتار و مکثهای نابهجا و خندهدار منجر میشود. یک نمونهی بامزهاش در دنیا در جنگ این است که شاهد سالخوردهی بازمانده از جنگ جهانی دوم، بهانگلیسی خاطرهای میگوید و گاهی در پایان یک جملهاش مکث میکند که کلمه یا صفتی را انتخاب کند؛ چون فعل در زبان انگلیسی در انتهای جمله نمیآید. اما در فارسی دوبلوری که به جای او حرف میزند همهی اجزای فرعی جمله (از قبیل قید و صفت) را گفته و همزمان با مکث گوینده، او هم مکث میکند (که بیانش سینک باشد) و سپس فعل را میگوید! نتیجه این میشود که کسی این بخش جمله را گفته که «توی اون سیلاب خون خیلی از همرزمانم رو میدیدم که روی خاک سرد و مرطوب جزیره به طرز وحشتناکی به زمین....» و بعد با کلی مکث و تردید اضافه میکند که «... میافتادند.»
حدیث سرو: مستندهایی که به زندگی روحانیان بزرگ میپردازند معمولاً لحنی رسمی و محتاطانه دارند و با خودآگاهی آشکاری نسبت به حساسیت موضوع، ساخته میشوند. اما حدیث سرو با تکیه بر روایتهای شخصی، خاطرههای بازگونشده و جنبههایی از زندگی شخصیتهای مشهور تاریخ روحانیت که اغلب در حاشیه مانده، سعی کرده فضایی متفاوت ایجاد کند. از لحاظ ساختاری این مجموعه ترکیبی از تصویرهای مستند و صحنههای بازسازیشده است، اما بخش عمدهی زمان مجموعه را گفتوگوی مستقیم با اطرافیان هر شخصیت تشکیل میدهد. جذابترین ویژگی این مستند چندقسمتی که در هر قسمت به زندگی یک روحانی بزرگ میپردازد، دوبلهی گوشنواز آن است. شنیدن صدای گرم استادانی چون منوچهر اسماعیلی و ایرج رضایی خود بهتنهایی حس عمیقی از معنویت و آرامش به بیننده میدهد.