مسابقهی جادوی صدا از جمله برنامههای سرگرمی تلویزیون در قالب استعدادیابی است که پخش آن مدتی است از کانال سه آغاز شده است و در همین مدت زمان به نسبت کوتاهی که از پخش آن میگذرد، توانسته تعداد کموبیش قابلتوجهی از مخاطبان را به خود جلب کند؛ هرچند این موفقیت نسبی بیش از آنکه برآمده از شایستگیها و نقاط قوت این برنامه باشد، ناشی از کمبود چشمگیر برنامههایی از این دست در تلویزیون است. سازندگان برنامه - دستکم تا اینجای کار و با توجه به دور اول این مسابقه - نتوانستهاند مؤلفهها و ملزومهای یک برنامهی سرگرمیساز به طور عام، و یک مسابقهی تخصصی حرفهی دوبلاژ به طور خاص را در ساخت و پرداخت این برنامه رعایت و پیاده کنند؛ اما همین که مردم پای چنین برنامهای مینشینند در نوع خودش قابلتأمل است و این برنامه را به مورد مناسبی برای بحث و بررسی تبدیل میکند.
مهمترین و اساسیترین جنبه برای چنین برنامهای که گذشته از وجه سرگرمی، به قصد یافتن و معرفی استعدادهای جوان و نوظهور حرفهی دوبلاژ ساخته شده، داشتن سازوکاری حرفهای و دقیق برای گزینش شرکتکنندگان در برنامه است که به نظر نمیرسد به شکلی حرفهای و دقیق در این برنامه رعایت و اجرا شده باشد. گذشته از نوع و جنس صدای شرکتکنندگان و میزان تسلطشان به نقشگویی، متوسط میزان سواد شرکتکنندگان و احاطهی آنها به هنر دوبلاژ که بدیهیترین و ابتداییترین مؤلفهی لازم برای یک علاقهمند به دوبله است، تا حدی پایین است که اکثر قریب به اتفاق شرکتکنندگان از شناسایی صدای بزرگانی چون ایرج ناظریان، منوچهر اسماعیلی، ناصر طهماسب و... که در قالب یکی از آیتمهای مسابقه مطرح میشود، عاجز هستند.
شاید در وهلهی نخست این طور به نظر برسد که شناختن بزرگان و اساتید فن دوبلاژ در حیطهی عملی و حرفهای این کار چندان تأثیری ندارد، اما واقعیت این است که حساسیت شنیداری و مهارت در تشخیص و تفکیک صداهای مختلف با تونالیتههای متفاوت، یکی از مؤلفههای ضروری برای علاقهمندان این حرفه است؛ بگذریم از اینکه گذشته از جنس و نوع صدا، علاقه به حرفهی دوبله و دقت در چگونگی نقشگویی بزرگان این حرفه از ملزومات مهارت و تسلط در این حرفه است. از این رو، بیگانگی شرکتکنندگان با دنیای این حرفه و ناآشنایی کاملشان با اساتید و گویندگان مجرب تاریخ دوبلاژ ایران، نشانگر آن است که نهتنها کار در این حرفه برای آنها جدی نیست، که در زمینهی گزینش نیز معیار مناسب و درستی در کار نبوده است و این با توجه به میزان تواناییهای عملی شرکتکنندگان آشکارتر هم میشود. واقعیت این است که جز تعداد انگشتشماری از شرکتکنندگان، اکثر قریب به اتفاق آنها نه صدای قابلتوجه و متفاوت و مناسبی برای کار در حرفهی دوبلاژ دارند، و نه از تواناییهای ابتدایی یک گوینده برخوردارند. در این مسیر باید انتقادی را هم به داوران مسابقه وارد دانست و آن اینکه در اغلب قسمتها و آیتمهای مسابقه، داوران محترم لابد برای نرنجاندن شرکتکنندگان، برای توصیف سطح کار و میزان تواناییهای آنها، حتی در ابتداییترین و بدترین شرایط، اغلب از الفاظ کلی مثل «خوب بود» و «صدای خوبی داری» و «حرفهی دوبله در انتظار شماست» و... استفاده میکنند؛ این در حالی است که نخستین و بدیهیترین وظیفهی یک داور و استاد، توصیف واقعی شرایط حرفهای کارآموز است و از سوی دیگر، یک علاقهمند واقعی با شنیدن عیبها و ضعفهای کار خود هرگز از میدان به در نمیشود و اتفاقاً باید با ضعفهای خود آشنا شود تا در وهلهی بعد توان برطرف کردن آنها را داشته باشد.
از اینها گذشته، مسابقهی جادوی صدا به لحاظ اجرایی نیز دارای ضعفهای جدی است که مجموع آنها نهتنها به وجه سرگرمکنندگی برنامه لطمه میزنند، که حتی در بسیاری لحظهها آن را تبدیل به برنامهای کسلکننده میکنند؛ مثلاً در انتخاب سکانسها برای بخش صداپیشگی که بهنوعی مهمترین و اصلیترین آیتم مسابقه است، ابتداییترین و البته مهمترین مؤلفهای که مدیران دوبلاژ در آن تسلط و چیرگی دارند رعایت نشده، و به رغم آنکه انتخاب این سکانسها به عهدهی اساتیدی چون عرفانی و مظفری بوده، اما نقشهای انتخابشده معمولاً تناسبی با صدای شرکتکنندگان در برنامه ندارند و مثلاً دوبلهی یک نقش مسن به عهدهی گویندهای جوان گذاشته میشود که بدیهیست در چنین شرایطی امکان سنجش مناسب وجود نداشته باشد. از سوی دیگر لزومی ندارد که برای یک اجرای چندثانیهای، تیزر کامل فیلم مورد نظر با مدت زمان نسبتاً زیاد پخش شود، آن هم در شرایطی که در بین فیلمهای انتخابشده، تقریباً هیچ فیلمی وجود ندارد که جزو آثار شاخص تاریخ دوبلاژ و حتی تاریخ سینما باشد و تقریباً همهی فیلمهای انتخابی جزو آثاریاند که به لحاظ سینمایی ارزش چندانی ندارند و دوبلهشان هم جزو دوبلههای متأخر و زیر متوسط است. این در حالی است که انتخاب دوبلههای برجستهی آثار شاخص تاریخ سینما میتوانست از جملهی جذابیتها و شاخصههای چنین برنامهای باشد و در کشش و جذابیت آن نقش داشته باشد. واقعاً جای تعجب دارد که با وجود این همه صدا و فیلم (داخلی و خارجی) سازندگان برنامه مستقیم سراغ چند فیلم ایرانی رفتهاند و هر بار هم صدای اسماعیلی و طهماسب و ناظریان و رسولزاده را پخش میکنند و از بینندگان میخواهند نام گوینده را تشخیص دهند و آنها هم هر بار ناتوان از چنین تشخیصیاند! در ضمن، روال معمول در مسابقهها چنین است که پس از هر بخش، «امتیاز»دریافتی شرکتکنندگان اعلام میشود و در انتهای مسابقه جمع نهایی امتیازها. پس اینکه فقط در انتهای برنامه اعلام شود فلان شرکتکننده 76 امتیاز کسب کرده و دیگری 90، یک طراحی بیقاعده و غیرحرفهای است که گذشته از هر چیز باعث افت هیجان برنامه میشود و مانع از مشارکت مخاطب در روند مسابقه و زیر و بم آن.
اینها همه در حالی است که بهترین بخش مسابقه، یعنی آیتم تجلیل از بزرگان و اساتید این حرفه که تقریباً ربطی به کلیت آن ندارد، جذابترین بخش آن از کار درآمده است. در هر برنامه سابقهی کوتاهی از یک گویندهی حال حاضر و گویندهای که در قید حیات نیست، انتخاب شده و گفتوگوهای کوتاهی با سایر گویندگان و دستاندرکاران دوبلاژ در خصوص گویندهی مورد نظر پخش میشود و دوبلورها درباره همکار خود اظهار نظر میکنند. همچنان که انتخاب مجری برنامه که خود از گویندگان مجرب و جوان حرفهی دوبلاژ است و حداقلهای اجرا مقابل دوربین را هم دارد، میتواند از نقاط قوت این برنامه محسوب شود.