چشمانداز ۵۲۱
زیر باران هیاهو: نکتهها و ملاحظاتی دربارهی جشنوارهی سیوپنجم در این شماره کوشیدیم تا آنجا که در توانمان است، مثل هر سال و هر دورهی جشنواره، با فشردگی زمان و سنگینی کار این روزها سطح کیفی مطالب را بالا نگه داریم و اطلاعات صحیح و مطالب تازه تدارک ببینیم. این در حالی است که امسال همزمانی چند «انقلاب» بنیادین در چگونگی انتشار مجله که از بخت خوب یا بد، همزمان با این ایام شده بود، کار را برایمان بس دشوارتر و سهمگینتر کرد. کار روی شمارهی جشنواره به عنوان دومین شمارهی رنگی و محل اعمال و پیاده کردن جمعبندی آزمون و خطاها و بازخوردهای شمارهی قبلی، بسیار دشوار بود، و این در حالی است که...
گفتوگو با دکتر حجتالله ایوبی رییس سازمان سینمایی: جشنوارهی فجر جشن سینمای ایران است؛باید همینجوری باشد هوشنگ گلمکانی: دکتر حجتالله ایوبی رییس سازمان سینمایی کم گفتوگو میکند اما اهل پنهانگویی و پاسخهای دیپلماتیک نیست. او در این گفتوگو پاسخهای صریحی هم دربارهی وضعیت کنونی سینمای ایران و چشمانداز پیش روی آن داده و هم در مورد سیاستهایی که قرار است بهزودی دربارهی سازوکار نظارت بر آن گرفته شود؛ چه برای چیزی که به نام پروانههای ساخت که اکنون وجود دارد و چه مجوزهای نمایش که در دوران جدید قرار است اشکال جدیدی پیدا کند. او در مورد کلیت نگاه به جشنوارهی فجر و الگوی مطلوب آن، و برخی از حواشی امسال آن هم در این گفتوگو صحبت کرده است.
سینمای ایران: سودای سیمرغ وچشمانداز/ سینماحقیقت: مسابقهی مستندهای بلند فهرست الفبایی فیلمهای 3 بخش جشنواره: آباجان/ آبی کمرنگ / آذر/ آزاد به قید شرط/ آوانتاژ/ آهستگی/ اسرافیل/ اشنوگل/ انحصار ورثه/ انزوا/ ایتالیا ایتالیا/ ایستگاه/ اتمسفر / بدون تاریخ، بدون امضا/ بزم رزم/ بنبست وثوق/ بیستویک روز بعد/ بیوگرافی/ پشت دروازهی بهشت/ پشت دیوار سکوت/ تابستان داغ/ ترومای سرخ/ چراغهای ناتمام/ خانه (اِو )/ خفگی/ خوب بد جلف/ دعوتنامه/ دریاچهی ماهی/ رگ خواب/ رییسالوزرا/ زیر سقف دودی/ سارا و آیدا/ سد معبر/ سوفی و دیوانه/ شمارهی 17 سهیلا/ شنل/ صفر تا سکو/ فِراری/ فصل نرگس/ فوق ماراتن/ قاتل اهلی/ کارگر ساده نیازمندیم/ کاناپه/ کمدی انسانی/ کوپال/ کویرس؛ وطن کوچک من/ گشت ارشاد 2/ گلدن تایم/ ماجان/ ماجرای نیمروز/ مادری/ ماهگرفتگی/ متهمین دایرهی بیستم/ مفتآباد/ ناپدید/ نگار/ ویلاییها/ هجوم/ یادم تو را فراموش/ یک روز بهخصوص
جایزه میگیرم، پس هستم: روایت 27برندهی سیمرغ بلورین از تاثیر جایزه بر مسیر حرفهایشان «جایزه گرفتن خوب است» «تشویق شدن لذتبخش است»، «هر کسی دوست دارد جایزه بگیرد» و... شاید از بین حرفهای هنرمندانی که در رشتههای مختلف و طی دورههای مختلف جشنوارهی فیلم فجر سیمرغ گرفتهاند، این جملهها پرتکرارترین باشند. تمام این سینماگران در نهایت به نتیجهی مشابهی رسیدهاند، اما از راههای مختلف. جایزه گرفتن و تشویق شدن و در نگاهی روانشناسانه، «مورد توجه بودن»، یکی از خصوصیتهای ذاتی بشر است. هر کسی دوست دارد دیده شود... حالا اگر این توجه، در فضایی سینمایی اتفاق بیفتد و بهخصوص سیمرغی بلورین باشد که برای اهالی سینما در نظر گرفتهاند و در مهمترین جشنوارهی سینمایی ایران هم به برگزیدگان اهدا شود، دیگر حرفی باقی نمیماند که همه دوست دارند آن را داشته باشند. اما نکتهی مشترک دیگری هم از زبان تمام کسانی که با آنها صحبت کردیم وجود دارد که فقط به خوب بودن جایزه و لذت تشویق شدن ختم نمیشود. با خواندن نظرهای آنها متوجه خواهید شد تقریباً همگی در این نکته هم مشترک هستند که پس از گرفتن سیمرغ، انگار نهتنها کاروبارشان رونق نگرفته بلکه...
گفتوگو با سه بازیگر پرکار این دورهی جشنواره: پریناز ایزدیار: محبوبیت به جای معروفیت محسن جعفریراد: پریناز ایزدیار در زمستان سال قبل بیش از هر بازیگری دیده و تحسین شد. هم به واسطهی محبوبیت کمنظیر سریال شهرزاد و هم به خاطر تحسین همهجانبهی ابدویکروز که برای او در همان اولین تجربهاش در نقش اصلی یک فیلم، سیمرغ جشنواره را به همراه داشت. توقع این بود که سیل پیشنهادها به سمت او سرازیر شود که همین طور هم شد اما او فقط در دو فیلم تابستانداغ (براهیم ایرجزاد) و ویلاییها (منیر قیدی) بازی کرد و اکنون در کنار یک روز بهخصوص (همایون اسعدیان) که قبل از جشنوارهی سال قبل کلید خورده بود، سه فیلم در جشنوارهی امسال دارد و در عمل، گزیدهکاری به پرکاری هم بدل شد...
سیامک صفری: تخیلمان لنگ میزند دامون قنبرزاده: سیامک صفری بازیگر سرشناس تئاتر یکی از چهرههای پرکار سینما در سالهای اخیر بوده است. سالها پیش تصور اینکه تئاتریها و سینماییها در خارج از حوزهی فعالیتشان پرکار باشند ناممکن به نظر میرسید، اما این روزها عادت شده که چهرههایی متعلق به دو سوی این خط باریک، از مرز نامریی بین تئاتر و سینما عبور کنند و همکارهای پرکار یکدیگر باشند. یکی از کسانی که این مسیر را باز کرد و بهخصوص در سینما با نقشهای قابلدفاع و بازیهای سنگین و دشوار تصویر آبرومندی از تئاتریها به جا گذاشت سیامک صفری بود... برای کسانی که هنوز معتقدند چیزی به اسم «بازی تئاتری» وجود دارد که جانمایهاش اغراق است تماشای بازی سیامک صفری در برابر دوربین میتواند حکم مشت محکم را داشته باشد. با این بازیگر شوخطبع به بهانهی پرکاریاش در جشنوارهی فجر امسال همصحبت شدهایم.
حمیدرضا آذرنگ: هنر باید آشوب ایجاد کند نه آرامش محسن جعفریراد: بیش از آنکه بازیگر موفقی باشد، نمونهی موفق طی کردن یک مسیر حرفهای است و حضورش در سینما میتواند نشاندهندهی محکم شدن جای پای تئاتریهای سرشناس در مناسبات حرفهای سینمای ایران باشد. اینکه نقش اصلی فیلمهای سینمایی به کسانی مثل او و سیامک صفری با سالها سابقهی بازی در معتبرترین سطح تئاتر میرسد خبر از تثبیت یک الگوی کلی میدهد که چند نسل از بازیگران تئاتر آرزویش را داشتهاند. با این تفاوت که آذرنگ خیلی زود از نقشهای مکمل اثرگذار ((مثل حضور تحسینشدهاش در آسمانزردکمعمق بهرام توکلی) به نقش اصلی رسید و پرکاریاش از این زاویه هم بررسی است.
حالا دیگر رقابت واقعاً نابرابر شده: این فیلمهای اول را ببینید هوشنگ گلمکانی: هر سال جملههایی با این مضمون در ابتدای این مطلب در ویژهنامهی ماهنامهی «فیلم» که به قصد توجه دادن خوانندگان به فیلمهای اول است میآید که تأکید بر موج بیامان استعدادهای سینمایی جوان کشور دارد. هر بار هم این جملهها مؤکدتر و مطمئنتر میشود. زیرا هر سال نهتنها تعداد این جوانان بیشتر میشود بلکه کیفیت کارشان هم بهتر از سال قبل است. امسال نیز هر دو رکورد باز هم شکسته شد. بیش از هشتاد فیلم اول از فیلمسازانی که نام بسیاریشان را برای اولین بار میشنیدیم حکایت از جدی بودن جریانی پویا و غرورانگیز دارد. زمانی بود که جشنوارهی فجر به ضرورت ظهور تعداد قابلتوجهی فیلمساز جوان ابتدا بخش فیلمهای اول و دوم را به راه انداخت و سپس با افزایش تعداد فیلمهای اول، دومیها را حذف کرد و مسابقهی فیلمهای این جوانان را از رقابت فیلمسازان قدیمی و باتجربه جدا کرد؛ با این استدلال که...
دو فیلمی که منتظرش هستید اما در جشنواره نخواهید دید: دربارهی کاناپه و هجوم کیانوش عیاری: ...تحقق هر کاری به فراگیر بودنش است. یعنی اگر کاناپه نمایش داده نشود، عقیم میماند. چند نفری که خارج از عوامل فیلم کاناپه را دیدند گفتند که در برخورد نخست با نوعی شوک روبهرو شدند ولی در ادامه اصلاً این مسأله به چشمشان نیامده است. امیدوارم با این فیلم واقعبینانه برخورد شود و به آن به چشم جدل شرعی نگاه نکنند. این رویکرد اوج بیانصافی است. انتظار نگاهی مسئولانهتر دارم. شهرام مکری: ...هجوم پیشنهاد بیرون رفتن از این چرخهی تولید خشونت را با توقف نمایش آن میدهد. دنیای فیلم هر بار با بازنمایی خشونت، قتل جدید را میسازد. پس چهطور میتوان از این حلقهی بسته بیرون رفت و از آن برید و در آن کات داد؟ با توقف بازی. آن وقت میتوان رفت و دنیایی نو ساخت. هجوم میگوید که تا وقتی در حال بازنمایی این خشونت هستیم در آن گرفتاریم. پیشنهاد بیرون رفتن از این حصار بسته با پیدا کردن عشق واقعی اتفاق میافتد. هجوم در عین حال داستانی رمانتیک و عاشقانه است. تو بدان که عاشق که هستی تا از حصار خارج شوی...
چهار بزرگداشت، چهار گفتوگو غلامرضا موسوی: دنبال فیلمِ نفروش نیستم هوشنگ گلمکانی: سیدغلامرضا موسوی، حالا درست 35 سال است که به عنوان تهیهکننده در سینمای ایران فعالیت دارد. او با سابقهی کار تئاتری، مطبوعاتی و ساخت فیلمهای کوتاه آماتوری وارد حرفهی تولید فیلم شد و در همین عرصه باقی ماند. در این 35 سال، مدتی هم در کنار تولید فیلم به فعالیت مطبوعاتی هم ادامه داد اما پس از تعطیلی دومین هفتهنامهی سینمایی کارنامهاش دیگر آن را رها کرد و حالا بجز تولید فیلم یک فعال صنفی هم هست و در سالهای اخیر ریاست شورای عالی تهیهکنندگان را به عهده دارد. او خواهناخواه نمایندهی بخشی از طرز تفکر سنتی موجود در عرصهی تولید فیلم در سینمای بدنه است و با هیبتی شبیه به فرانسیس فورد کوپولا، از اعضای بانفوذ صنفش است که البته گاهی هم با شلوغکاری اهدافش را پیش میبرد. بههرحال اینهم شگردی است که گاهی جواب میدهد...
محمد کاسبی: تقاص مسعود ثابتی: محمد کاسبی از قدیمیهای بازیگری پس از انقلاب است که مسیر پرفرازونشیبی را پیموده و سالهای متوالی کمکاری و پرکاری داشته، اما شخصیت فردیاش فراتر از کارنامهی نهچندان شلوغ سینماییاش اهمیتی جداگانه دارد. قطعاً همین روحیه و طرز فکر بازتابی از حالوهوای کلی فعالیت آغازگران جریان تولید فیلم در حوزهی هنری است. هرچند کاسبی شخصیتی خاص و مستقل دارد و رفتار و گفتارش شبیه هیچ یک از همدورههای حوزهایاش نیست. بزرگداشت او در جشنوارهی فجر سیوپنجم بهانهای شد برای مرور کارنامهی بازیگری او و باورها و تجربههای شخصیاش از چهار دهه فعالیت در سطوح مختلف سینمای ایران.
تورج منصوری: تفکر آنالوگ، دوران دیجیتال و سینمای ملی مسعود ثابتی: تورج منصوری را به عنوان فیلمبردار حرفهای و خوشدست سینما میشناسند، اما او تجربههای سینمایی دیگری نیز دارد؛ از کارگردانی و تهیهی فیلم گرفته تا تدوین و عکاسی و بازیگری. سالها حضور در حوزههای مختلف سینما و کار با کارگردانهای نامآشنا، باعث شده منصوری بیش از آنکه صرفاً یک مدیر فیلمبرداری چیرهدست باشد در جایگاه سینماگری باتجربه و یکی از اهالی قدیمی سرزمین سینما مورد توجه قرار بگیرد و بزرگداشتش در جشنوارهی فجر سیوپنجم تأیید دیگریست بر همین جایگاه. در این گفتوگوی سعی شد به جای مرور فیلم به فیلم کارنامهاش با او دربارهی تجربههای سینمایی و دیدگاههای شخصیاش حرف بزنیم. منصوری با گذر از شصتسالگی هنوز سرپا و پرانرژی است و بهتازگی از فیلمبرداری ساختهی جدید تهمینه میلانی فارغ شده است.
فرهاد توحیدی: نوشتن، همین... و تمام! پوریا ذوالفقاری: راهی طولانی طی شد تا فیلمنامه در سینمای ایران جدی گرفته شود ولی باز هم شهرت فیلمنامهنویس برای ما اتفاقی عادی نیست. آنها هم که شناختهشدهاند، شهرتشان را مرهون فعالیتهای دیگری مثل بازیگریاند. اینکه بنویسی و نویسنده بمانی و دچار توهم تألیف و وسوسهی کارگردانی نشوی، بکوشی حرفهای باشی و در ژانرهای مختلف قلم بزنی و راههای متفاوت را بپیمایی و در نهایت موفق و تبدیل به یکی از شناختهشدههای عرصهی فعالیتت شوی، اتفاق مهم و نادری است. توحیدی این راه را آمده و برگزاری بزرگداشتش در جشنوارهی فجر نشان از موفقیت او در این عرصه دارد. توحیدی برای سینماگران و سینمایینویسان و آنها که خبرهای این عرصه را دنبال میکنند با خصلتی دیگر هم شناخته میشود؛ سینماگری فعال در مناسبات صنفی و... |