شماره: ۵۱۹ (۲۰ دی ۱۳۹۵)

چشم‌انداز ۵۱۹ 

 داریوش مهرجویی: روشنفکر و تأثیرگذار
احمد طالبی
نژاد: درک جهان مهرجویی و ربط آن با آثارش، چیزی‌ست که نیاز به پیش‌فرض‌هایی دارد. این‌که بدانی رشته‌ی‌ تحصیلی‌اش فلسفه بوده، سابقه‌ی‌ روزنامه‌نگاری و انتشار نشریه‌ی‌ ادبی آن‌هم خارج از کشور دارد، ترجمه کرده و می‌کند، رمان‌های بامزه می‌نویسد و بی‌آن‌که به رخ بکشد و مثل برخی‌ها بابت دانش معرکه بر پا کند، دارای جهان‌بینی خاصی درباره‌ی‌ زندگی است. در سال‌های اخیر که یکی‌دو بار در سفرهای داخلی با او همراه بوده‌ام و...

کیومرث پوراحمد: مردی از گذشته برای امروز
محمد شکیبی
: ...اگر به نظریه‌ی‌ سینمای مؤلف و رجحان سینماگران مؤلف باور داشته باشیم، کیومرث پوراحمد را می‌شود از سینماگران مؤلف ایران نامید. اما او هم یکی از سینماگران آغازکننده در سه‌چهار دهه‌ی‌ پیش است که در دوران تازه نیاز به یک خانه‌تکانی و پوست‌اندازی و تجدید نظر در رویکرد به داستان‌های مورد علاقه‌اش دارد.

جعفر والی: همیشه عاشق صحنه
علی شیرازی
: از میان شش فیلمی که والی قبل از انقلاب بازی کرد، در چهارتای آن‌ها نقش آدم‌های روستایی پیر یا میان‌سال را بر عهده داشت (در همین دوره او در سریال آتش بدون دود هم بازی کرد که قصه‌اش در ترکمن‌صحرا می‌گذشت). البته کارنامه‌ی‌ سینمایی والی حفره‌هایی چندساله دارد که یکی از این دوره‌ها به غیبت یک‌دهه‌ای او از ایران مربوط می‌شود. صرف نظر از نگاه نخبه‌گرایانه‌ی‌ او به بازیگری در سینما که...

با جعفر والی: از واپسین دیدار
امید نجوان
: یادتان هست برای بازی در فیلم گاو چهقدر دستمزد گرفتید؟
والی:
هیچ‌کدام از بازیگران برای بازی در این فیلم دستمزدی نگرفتند. اغلب ما کارمندان اداره‌ی‌ تئاتر بودیم و از طرف این اداره موظف شده بودیم در گاو بازی کنیم. حتی کسانی که در این فیلم نقش بلوری‌ها را بازی کرده بودند هم از همکاران خود ما بودند. یکی از بلوری‌ها منوچهر فرید بود که بعدها در برخی فیلم‌های بهرام بیضایی مثل رگبار و چریکه‌ی‌ تارا درخشید. می‌خواهم بگویم این قدر اعتماد و اعتقاد به کار وجود داشت که...

علی مصفا: بازیگری با سکوت شوخ و مرموز
پوریا ذوالفقاری
: علی مصفا روی پرده همین است. مثل حضورش در جمع دیگران، روی پرده هم احساس نمی‌کند که باید فضا را تسخیر و سکانس را متعلق به خودش بکند. مهم نیست که اگر بخواهد از پس این کار برمی‌آید یا نه. او اصلاً در پی چنین چیزی نیست. در طول فیلم می‌رود و می‌آید و حرف می‌زند و در نهایت دوسه بار، با چند حرکت، گاه با یک نگاه، با بیان یک دیالوگ به شیوه‌ی‌ خودش که ضمن یکنواختی آمیزه‌ی‌ غریب شخصیت او را هم در خود دارد، تأثیرش را می‌گذارد...

هدیه تهرانی: راه و رسم ستارگی
آرامه اعتمادی
: به او عنوان «بازیگر صورت‌سنگی» داده بودند و سینمای ایران در اواخر دهه‌ی‌ 1370 دقیقاً همین شمایل را کم داشت. در گذر از چند دهه اشک و آه و ضجه‌مویه‌ی‌ زنان بر پرده‌ی‌ سینما، و در شرایطی که کار در کاباره و سفته دادن به دست مدیر چموش و بدخو هم دیگر گزینه‌ی‌ ممکن نبود، فقط دو جای خالی وجود داشت: زیبارویانی که دلبرانه در برابر دوربین بخرامند و بهانه‌ی‌ دل‌باختگی و کشمکش مردان شوند، و بانوی صورت‌سنگی...

ژرژ لیشینسکی: فیلمبرداری موقر و مؤدب و خوشپوش
عباس بهارلو
: مهندس ژرژ لیشینسکی در سال 1294 متولد شد. پدرش کیتیا لیشینسکی کلیمیِ لهستانی و مادرش لیزا فرانسوی بود. لیشینسکی سال‌های نوجوانی‌اش را همراه خانواده در فلسطین گذراند؛ معماری خواند و آرشیتکت و مشت‌زنِ قابلی شد. باید در همین سال‌ها به سینما هم علاقه‌مند شده باشد و عکاسی و فیلم‌برداری را فراگرفته باشد؛ زیرا وقتی به ایران آمد عکاس چیره‌دستی بود و با فنون فیلم‌برداری آشنایی داشت...

محمود کلاری: فیلمبردار بزرگان
آذر
مهرابی: در تاریخ 115ساله‌ی‌ سینمای ایران کم‌تر فیلم‌برداری به اندازه‌ی‌ کلاری قدر دیده و امکان همکاری‌اش با شاخص‌ترین کارگردانان سینمای ایران فراهم شده. او تا کنون پنج بار برای فیلم‌برداری فیلم‌های سرب،گبه، بویکافور عطریاس، خونبازیوجدایینادرازسیمینسیمرغ بلورین گرفته، چهار بار به پاس یک عمر دستاورد هنری از جشنواره‌های سه قاره‌ی‌ نانت فرانسه، دوبلین ایرلند، کمِرایمِیج لهستان و انجمن فیلم‌برداران فرانسه تندیس افتخار دریافت داشته و...

کیومرث وجدانی: پرچمدار تئوری مؤلف در نقد فیلم ایران
خسرو دهقان
: کیومرث وجدانی کیست؟ منتقد سینمایی مهم و قدیمی سینمای ایران در دهه‌ی‌ 1340. یک اسطوره، یک شمایل. یک منتقد دوست‌داشتنی و محبوب و محترم و باوقار و محجوب و رژه پایان‌ناپذیری از این گونه صفات و هر صفت نیکو در این وادی. منتقدی که در یادها و خاطره‌ها و لای ورق کاغذ نشریات و برخی کتاب‌ها برای همیشه وجود خواهد داشت. قرص و محکم و سرپا...

روبیک منصوری: مردی که به فیلمها جان میداد
بهزاد عشقی
: زندگی حرفه‌ای روبیک منصوری تقریباً عمری به قدمت کل تاریخ فیلم‌سازی در این سرزمین دارد و شاید به همین دلیل وقتی خبر درگذشتش اعلام شد، او را مسن‌تر از سن واقعی‌اش می‌انگاشتند و گمان می‌کردند که دیگر وقت رفتن است. در حالی که روبیک تازه به پختگی رسیده بود و فیلم‌سازان جدید همچنان می‌توانستند از تجربیاتش در زمینه‌ی‌ صداگذاری بهره بگیرند. سینمای فیلمفارسی در عرصه‌های هنری و تکنیکی استعداد ناب کم نداشت...

بابک بیات: آهنگساز غریزیِ فیلم و ترانه
علی شیرازی
: بیات با وجود دانش، تسلط و تجربه‌ی‌ کافی‌اش در موسیقی، به معنای واقعی یک هنرمند غریزی بود. وقتی پای حرف‌هایش می‌نشستی و از فلان ترانه‌ی‌ محبوبی که او آهنگش را ساخته بود می‌گفتی، با ذوقی کودکانه و البته با صدای رنجورش قصه‌ای را شروع می‌کرد و می‌گفت که خیلی وقت‌ها ساخت یک آهنگ را پس از مدت‌ها شروع کرده و نیمه‌کاره گذاشته اما به همان دلایل دلی و غریزی نتوانسته بود تمامش کند...

ناصر چشمآذر: حکایت ساز شکسته...
عباس یاری
: در بحبوحه‌ی‌ انقلاب، به‌اشتباه برای انجام کاری روانه‌ی‌ آمریکا شد و در آن‌جا اقدام به سرمایه‌گذاری کرد. برای محافظت از این سرمایه می‌بایست در آن‌جا می‌ماند. شش سال بعد با این واقعیت تلخ مواجه شد که همه‌چیزش را باخته، ناچار دست از پا بلندتر برگشت. البته طی این مدت چند دوره‌ی‌ موسیقی کلاسیک و موسیقی فیلم هم خواند و ارکستراسیونش را هم تقویت کرد و با...

فردین خلعتبری: تجربهگرایی در عین حرفهایگری
سمیه قاضی
زاده: بارزترین ویژگی فردین خلعتبری تجربه‌گرایی او در عین حرفه‌ای‌گری است. او در تمام این سال‌ها سعی نکرده مرعوب ساخته‌های خود در هیچ حوزه‌ای از موسیقی بشود یا فقط به شاخه‌ای که پرطرفدارتر شده بچسبد. از موسیقی متن سریال‌های معروف و پرطرفدار تلویزیونی گرفته، تا موسیقی فیلم، موسیقی تئاتر، ساخت موسیقی برای خواننده‌های پاپ، آهنگ‌سازی برای گروه‌های موسیقی تلفیقی و...

ایرج رامینفر: طراحی صحنه و لباس، با جزییات
علی شیرازی
: درخشش رامین‌فر در سینمای ایران فقط به آثار بیضایی محدود نمی‌شود. او با سازندگان چند فیلم خوب یا دست‌کم متفاوت دیگر همراه و در آفرینش آن‌ها سهیم بوده است: آفساید و طلای سرخ (جعفر پناهی)، قطعه‌ی‌ ناتمام (مازیار میری)، خانه‌ی‌ خلوت (مهدی صباغ‌زاده)، ریحانه (علیرضا رییسیان)، زرد قناری (رخشان بنی‌اعتماد)، سرب (مسعود کیمیایی) و هیولای درون (خسرو سینایی). در واقع قدر و جایگاه آدم‌هایی مثل رامین‌فر زمانی مشخص می‌شود که...

آتوسا قلمفرسایی: طراحی صحنه و لباس، بدون جلوهفروشی
قصیده گلمکانی
: می‌دانیم که بهترین طراحی‌ها با کار یک نورپرداز و فیلم‌بردار ناشی می‌تواند دیده نشود یا حتی خراب شود. شانس قلمفرسایی و البته ذکاوتش در انتخاب این بوده که در اغلب فیلم‌هایش با تصویربردارهای باسواد و درست و باذوقی همکار بوده. از نمونه‌های آن می‌توان همکاری‌اش با حمید خضوعی‌ابیانه در اینجا بدون من را نام برد که طراحی‌اش جایزه‌ی‌ جشن خانه‌ی‌ سینما را برایش همراه داشت؛ فیلمی که...

پرویز یشایایی: فیلمهای من، امضای من
امید نجوان
: باید جزو نسلی «تکرارنشدنی» از تهیه‌کننده‌های سینما دانست؛ نسلی که به تماشاگران آموخت در وهله‌ی‌ نخست، سینما عاملی برای سرگرمی‌ست، و اگر کسی در کنار فیلم دیدن، دنبال هدف، پیام یا مفاهیم عمیقی‌ می‌گردد بهتر است در لایه‌های زیرین آثار دنبال آن بگردد؛ نه در ظاهرشان. یشایایی در این دوران خلوت و کم‌کاری (و به تعبیر خودش «روزهای دور از سینما») همچنان بی‌وقفه به مدیریت شرکت خود، «پخشیران»، ادامه می‌دهد و...

علی سرتیپی: مافیای اکران یا استفاده از ظرفیتهای موجود؟
هوشنگ گلمکانی
: در سال‌های اخیر نام علی سرتیپی بیش از هر پخش‌کننده‌ی‌ دیگر سینمای ایران در عرصه‌ی‌ ملتهب و پر از بحران اکران شنیده شده است. بیش از یک دهه است که او پرکارترین پخش‌کننده‌ی‌ فیلم‌های ایرانی است؛ حتی با این‌که مقررات محدودکننده‌ای در زمینه‌ی‌ پخش فیلم برقرار شده که انگار هدفش محدود کردن او و شرکت پخش فیلم او، فیلمیران است که با چند سینماگر دیگر در آن شراکت دارد. با این حال در همین سال‌ها او پرکارتر از همکارانش بوده و پرفروش‌ترین فیلم‌های سال در فیلمیران پخش شده‌اند. به همین دلیل، طبق روال آشنای سرزمین ما...

ژاله کاظمی: صدای ماندگار دوبله، نقاش و مجری
نیروان غنی
پور: با ترکیب عنوان‌هایی چون دوبلور، مجری تلویزیون، گوینده‌ی‌ رادیو و نقاش، فقط می‌توان به یک نام رسید: زنده‌یاد ژاله کاظمی. این عنوان زنده‌یاد هم به دور از تعارف‌ها و رعایت عُرف نوشتاری دست‌وپاگیر به‌واقع شایسته‌ی‌ اوست. یاد او زنده است چون آثاری از خود به یادگار گذاشته که با مرورشان در هر زمان می‌توان به ماندگاری ظرافت کارش پی بُرد. او گوینده‌ای مؤلف بود؛ همان‌هایی که با ابزار آشنای دوبله (صدای خاص، تصویر فیلم، متن دیالوگ، میکروفن و گوشی)، کاری می‌کنند کارستان...

ناصر طهماسب: از کرامات حنجره تا کمالات انسانی
امیر پوریا
: ...از همین روست که می‌توان برادری ناصر طهماسب با ایرج طهماسب را با وجود این همه کم‌شباهتی یا بی‌شباهتی، باور کرد. چون او هم با عروسک‌هایی شیطان و پرهیاهو سروکله می‌زند و گاهی درگیر مسخره‌بازی‌های‌شان می‌شود یا سرشان فریاد می‌کشد؛ اما خودش در برخورد عینی و زندگی شخصی، بسیار مأخوذ به حیاست. نیز از همین زاویه است که می‌شود فهمید چرا ناصر طهماسب در نظرخواهی نخستین شماره‌ی‌ ویژه‌ی‌ دوبله‌ی‌ ماهنامه‌ی‌ «فیلم» (شماره‌ی‌ 145، نیمه‌ی‌ مرداد 72) که از گویندگان خواسته بودند بهترین نقش‌هایی را که گفته‌اند برگزینند، جواب داده بود: «هیچ علاقه‌ای به صدای خودم ندارم. هر وقت تلویزیون، فیلمی را با صدای من پخش می‌کند، از خانه بیرون می‌روم»...

اصغر بیچاره: از آغاز با این سینما بود
اردشیر شلیله
: یکی‌ از ویژگی‌‌های بیچاره شوخ‌طبعی‌ا‌ش بود. با هر موضوع و بحثی‌ که کوچک‌ترین زمینه‌ای به او می‌داد طنازانه برخورد می‌کرد و در بیان مطالب از واژه‌ها و اصطلاحات خاص خودش استفاده می‌کرد. آدم بسیار خون‌گرمی‌ بود و با اکثر هنرمندان از هر رشته‌ای، به‌خصوص سینما روابط نزدیکی‌ داشت. همیشه در هر مراسمی با نوع پوشش خاص خود حاضر می‌‌شد و ارتباط گرمی‌ با آدم‌ها برقرار می‌‌کرد...

اصغر شاهوردی: از آغازگران صدای سینما
عسل عباسیان
: این صدابردار باسابقه‌ی‌ سینما که فیلم‌هایی چون اجارهنشینها، خانه‌ی‌ دوست کجاست؟، باشو غریبه‌ی‌ کوچک، هامون، سارا، لیلا، قرمز، موج مرده، بمانی و زیر پوست شهر را در کارنامه‌اش دارد گرچه با یاری و همراهی همسر و فرزندانش امیر و مانیا، طی این سال‌ها تمرین‌های گفتاردرمانی و فیزیوتراپی تا حدودی وضعیتش را بهبود بخشیده اما او همچنان در بستر است و حتی توانایی قدم برداشتن ندارد. شرح غم‌بار این بخش از زندگی او، پارسال که...

دنیا فنیزاده: روح دمیدن به عروسک
علی شیرازی
: ... حالا دنیا نیز جایی کنار پدر در «دنیا»ی هنر این مُلک دارد؛ جایی که ربع قرن، قلبِ بچه‌ها و بزرگ‌ترها را نشانه رفته و در دل‌ها و ذهن‌ها ماندگار شده است. او همه‌ی‌ این کارهای مهم را با دستان هنرمندش به انجام رساند. او دنیای شیرین یک عروسک بی‌جان اما باهوش، ظریف و دوست‌داشتنی را به‌زیبایی بیرون ریخت و به رخ همگان کشید. انگار همه‌ی‌ توش و توان بالقوه‌اش در بازیگری را...

خندههای دنیا را گوش کن
میثم مولایی: ...
می‌توان نوشتن خصوصیات و جنبه‌های مختلف کار و شخصیتِ او را که انگار واقعاً خالی از ضعف و عیب و ایراد است تا مدت‌ها ادامه داد. اما برای بهتر شناختنِ دنیا فنی‌زاده، باید به صدای خنده‌هایش گوش کرد. در مجموعه‌ی‌ کلاهقرمزی 93 قسمتی هست که به دلیلِ دیالوگی که کلاه‌قرمزی در نقطه‌ی‌ اوج آن قسمت می‌گوید به «‌خالی خالی» معروف شد و با جست‌وجوی همین عبارت ساده در گوگل هم به‌راحتی پیدا می‌شود. نقطه‌ی‌ اوجِ «‌خالی خالی» را با دقت گوش کنید، صدای خنده‌ی‌ دنیا فنی‌زاده را در آن اوج، خواهید شنید.

«هولیوود»: از آغازگران مطبوعات سینمایی
هوشنگ گلمکانی
: «هولیوود» به عنوان نخستین نشریه‌ی‌ سینمایی که دست‌کم در طول چهار سال شماره‌های مختلف آن منتشر می‌شده، یک آغازگر بود. گذشته از بینش و نوع نگرش گردانندگان آن به سینما که به آن اشاره شد (و در آن سال‌ها بسیار طبیعی می‌نمود، و حتی چنین روش و بینشی در نزد بسیاری باعث تفاخر و تمایز نیز بود)، باید این را در نظر داشته باشیم که ما اینک پس از گذشت بیش از هفتاد سال، داریم در آن سیر می‌کنیم. مسلماً با معیارهای آن روز نیز، «هولیوود» پرایراد بوده، اما اگر...

تکنولوژی: روند دیجیتالی شدن سینما در ایران
عباس بهارلو
: سنگ بنای سینمای دیجیتال در سینمای ایران از همان ابتدا بد گذاشته شد؛ چه در رشته‌های فیلم‌برداری، صدابرداری و جلوه‌های ویژه و چه در بخش‌های تبدیل به پزتیو یا ضبط در مخزن (هارد) و نمایش در سالن‌های سینما. در سال 1378 وقتی ایرج طهماسب و حمید جبلی یکی بود، یکی نبود را توسط عظیم جوانروح با دوربین بتاکم تصویربرداری کردند، به‌درستی نمی‌دانستند نتیجه‌ی‌ کارشان توسط محمد فیجانی و هادی یقین‌لو در فرهت‌فیلم، که به‌تازگی سیستم تبدیل Film Recorder را راه‌اندازی کرده بودند، چه خواهد شد...

کاراوانفیلم: عمر پانزدهساله‌ی‌ یک استودیو
عباس بهارلو
: فکر تأسیس کاراوان‌فیلم از عزیز رفیعی بود، و مهدی میثاقیه (فرزند عبدالمیثاق میثاقیه سرمایه‌دار معروف) او و کاراوان‌فیلم را از لحاظ مالی حمایت می‌کرد. عباس تکمیلی‌قدم (موسوم به عباس همایون) و اکبر دهقان نیز از سهام‌داران اصلی بودند. آن‌ها نه امکانات و ابزارهای کافی داشتند و نه لابراتوار. با وجود این، به عنوان نخستین اقدام مهتاب خونین (1334) را با سرمایه‌ی‌ میثاقیه تهیه کردند. عزیز رفیعی فیلم‌بردار بود و موشق سروری، که در شوروی تحصیل کرده بود، کارگردان. فیلم را...

استودیو دماوند: از کانونهای عصر طلایی دوبله
ایوب شهبازی
: روبیک گریگوریانس استودیو دماوند را پس از جدایی از کادر فنی استودیو پلازا (متعلق به نصرالله منتخب) در ساختمانی درب‌وداغان و کلنگی واقع در خیابان کوشک، روبه‌روی هتل کاروان، تأسیس کرد. بیش‌تر شبیه خانه‌ی‌ مسکونی بود تا یک استودیو. این استودیو یک هال شش‌متری رنگ‌ورورفته برای استراحت گویندگان و یک سالن کوچک صدابرداری آکوستیک داشت که بیش از ده متر طول و عرضش نبود، اتاق فرمانش مثل لانه‌ی‌ مرغ بود که به‌زور یک صدابردار و یک آپاراتچی در آن جای می‌گرفتند! با این حال شفاف‌ترین صدا را داشت...

درایوین سینماها: از جاده‌ی‌ کرج و تهرانپارس تا ونک
عباس بهارلو: از اواخر سال 1337 شخصی به نام مهندس رستگار پیگیری‌های اداری برای ساختن نخستین «سینمای صحرایی» (درایوین سینما) را آغاز کرد. او از 25 اسفند همان سال، پس از موافقت اداره‌ی‌ نمایشات وزارت کشور، با انتخاب قطعه‌زمینی در کیلومتر 13 جاده‌ی‌ کرج نقشه‌های مورد نظر را تهیه کرد و در 25 اسفند 1338 سه برگ از نقشه‌‌ها را برای اظهار نظر قطعی به اداره‌ی‌ فنی شهرداری تهران و اداره‌ی‌ نمایشات تحویل داد. بر اساس توضیح مهندس رستگار مقداری از عملیات ساختمانی انجام شده و او امیدوار بود که عملیات ساختمانی به‌زودی به پایان برسد. در فروردین 1339...

پلازا: سینمایی که دیگر نیست
پرویز نوری:
خبر بازگشایی سینمایی به اسم «پلازا» را سال 1344 از روبرت اکهارت (سردبیر وقت «ستاره‌ی‌ سینما») شنیدم که تازه با او صمیمی شده بودم. گفت که اتفاقاً به آن‌جا سر زده و سینما را بسیار مدرن و تمیز و شیک دیده است. پرسیدیم چه فیلم‌هایی نشان می‌دهد، که گفت صحبت است بجز فیلم‌های کمپانی یونیورسال، نمایندگی مترو گلدوین‌ مِیِر هم برای نمایش محصولات اخیرش قرار شده با این سینما قرارداد ببندد. خبری خوش‌حال‌کننده بود چون مترو در آن زمان فیلم‌های جذابی در دست ساخت داشت. صاحب این سینما...

کانون سینماگران پیشرو: انشعاب در سینمای ایران
عباس بهارلو
: یکی از مشکلات اصلی سینمای ایران در سال‌های قبل از 1357، که در بحران آن بی‌تأثیر نبود، ضعف مالی و مادی و امکانات مؤسسه‌های فیلم‌سازی و عدم حمایت دولت از آن‌ها بود. تهیه‌کنندگان بخش خصوصی آن‌چه را داشتند و نداشتند برای ساختن فیلم‌هایی هزینه می‌کردند که ضامن دوام و بقای فعالیت‌شان باشد. «استودیو»های فیلم‌سازی - بجز پارس‌فیلم و میثاقیه و کاراوان‌فیلم - فقط یکی‌دو اتاق اجاره‌ای با چند میز و چند صندلی بودند و تصوری هم از سینما به ‌عنوان «صنعت» وجود نداشت. در دو دهه‌ی‌ 1340 و 1350 همین تهیه‌کنندگان تلاش کردند...

آرشیو1
شماره:۶۱۸ (ویژه نامه آبان ۱۴۰۳ / پرونده یک موضوع: سینماکتاب)
شماره:۶۱۷ (مهر ماه ۱۴۰۳)
شماره:۶۱۶ (شهریور ماه ۱۴۰۳ ویژه‌نامه روز ملی سینما)
شماره:۶۱۵ (مرداد ماه ۱۴۰۳)
شماره:۶۱۴ (تیر ماه ۱۴۰۳)
شماره:۶۱۳ (خرداد ماه ۱۴۰۳)
شماره:۶۱۲ (اردیبهشت ماه ۱۴۰۳)
شماره:۶۱۱ (ویژه نامه نوروز ۱۴۰۳ / پرونده یک موضوع: سینما و نفت)
شماره:۶۱۰ (ویژه نامه اسفند ماه / پرونده یک موضوع: سینمای فلسطین)
شماره:۶۰۹ (ویژه‌نامه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر و چهل سالگی فارابی)
شماره:۶۰۸ (دی ماه ۱۴۰۲ پرونده یک فیلم: گیج‌گاه)
شماره:۶۰۷ (آذر ماه ۱۴۰۲ پرونده یک فیلمساز: داریوش مهرجویی)
شماره:۶۰۶ (آبان ماه ۱۴۰۲ پرونده یک موضوع: سینمای کمدی در ایران)
شماره:۶۰۵ (مهر ماه ۱۴۰۲ پرونده: سینمای مستقل ایران از نگاه منتقدان فیپرشی)
شماره:۶۰۴ (شهریور ماه ۱۴۰۲ ویژه‌نامه روز ملی سینما)
شماره:۶۰۳ (مرداد ۱۴۰۲)
شماره:۶۰۲ (تیر ۱۴۰۲)
شماره:۶۰۱ (خرداد ۱۴۰۲)
شماره:۶۰۰ (ویژه‌نامه نوروز ۱۴۰۲)
شماره:۵۹۹ (ویژه‌نامه چهل سال سینمای جنگ و دفاع مقدس)
شماره:۵۹۸ (ویژه‌نامه چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر)
شماره:۵۹۷ (دی ۱۴۰۱)
شماره:۵۹۶ (آذر ۱۴۰۱)
شماره:۵۹۵ (آبان ۱۴۰۱)
شماره:۵۹۴ (مهر ۱۴۰۱)
شماره:۵۹۳ (شهریور ۱۴۰۱ ویژه‌نامه روز ملی سینما)
شماره:۵۹۲ (مرداد ۱۴۰۱)
شماره:۵۹۱ (تیر ۵۹۱)
شماره:۵۹۰ (خرداد ۱۴۰۱)
شماره:۵۸۹ (فروردین ۱۴۰۱)
شماره:۵۸۸ (اسفند ۱۴۰۰)
شماره:۵۸۷ (بهمن ۱۴۰۰)
شماره:۵۸۶ (دی ۱۴۰۰)
شماره:۵۸۵ (پاییز ۱۴۰۰)
شماره:۵۸۴ (۱۰ شهریور ۱۴۰۰)
شماره:۵۸۳ (تیر ۱۴۰۰)
شماره:۵۸۲ (خرداد ۱۴۰۰)
شماره:۵۸۱ (اسفند ۱۳۹۹)
شماره:۵۸۰ (۱۲ بهمن ۱۳۹۹)
شماره:۵۷۹ (۱ بهمن ۱۳۹۹)
شماره:۵۷۸ (دی ۱۳۹۹)
شماره:۵۷۷ (آذر ۱۳۹۹)
شماره:۵۷۶ (آبان ۱۳۹۹)
شماره:۵۷۵ (مهر ۱۳۹۹)
شماره:۵۷۰ (اردیبهشت ۱۳۹۹)
شماره:۵۶۹ (فروردین ۱۳۹۹)
شماره:۵۶۸ (اسفند ۱۳۹۸)
شماره:۵۶۷ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)
شماره:۵۶۶ (بهمن ۱۳۹۸)
شماره:۵۶۵ (دی ۱۳۹۸)
شماره:۵۶۴ (آذر ۱۳۹۸)
شماره:۵۶۳ (آیان ۱۳۹۸)
شماره:۵۶۲ (مهر ۱۳۹۸ )
شماره:۵۶۱ (شهریور ۱۳۹۸ )
شماره:۵۶۰ (مرداد ۱۳۹۸)
شماره:۵۵۹ (تیر ۱۳۸۹)
شماره:۵۵۸ (خرداد ۱۳۹۸)
شماره:۵۵۷ (اردیبهشت ۱۳۹۸)
شماره:۵۵۶ (فروردین ۱۳۹۸)
شماره:۵۵۵ (اسفند ۱۳۹۷)
شماره:۵۵۴ (۱۰ بهمن ۱۳۹۷)
شماره:۵۵۳ (بهمن ۱۳۹۷)
شماره:۵۵۲ (دی ۱۳۹۷)
شماره:۵۵۱ (۲۰ آذر ۱۳۹۷)
شماره:۵۵۰ (آذر ۱۳۹۷)
شماره:۵۴۹ (آبان ۱۳۹۷)
شماره:۵۴۸ (مهر ۱۳۹۷)
شماره:۵۴۷ (۲۰ شهریور ۱۳۹۷)
شماره:۵۴۶ (شهریور ۱۳۹۷)
شماره:۵۴۵ (مرداد ۱۳۹۷)
شماره:۵۴۴ (تیر ۱۳۹۷)
شماره:۵۴۳ (خرداد ۱۳۹۷)
شماره:۵۴۲ (۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷)
شماره:۵۴۱ (اردیبهشت ۱۳۹۷)
شماره:۵۴۰ (فروردین ۱۳۹۷)
شماره:۵۳۹ (اسفند ۱۳۹۶)
شماره:۵۳۸ (۱۲ بهمن ۱۳۹۶)
شماره:۵۳۷ (بهمن ۱۳۹۶)
شماره:۵۳۶ (ویژه‌ی زمستان ۱۳۹۶)
شماره:۵۳۵ (دی ۱۳۹۶)
شماره:۵۳۴ (آذر ۱۳۹۶)
شماره:۵۳۳ (نیمه‌ی دوم آبان ۱۳۹۶)
شماره:۵۳۲ (آبان ۱۳۹۶)
شماره:۵۳۱ (مهر ۱۳۹۶)
شماره:۵۳۰ (۲۰ شهریور ۱۳۹۶)
شماره:۵۲۹ (شهریور ۱۳۹۶)
شماره:۵۲۸ (مرداد ۱۳۹۶)
شماره:۵۲۷ (تیر ۱۳۹۶)
شماره:۵۲۶ (خرداد ۱۳۹۶)
شماره:۵۲۵ (۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۶)
شماره:۵۲۴ (اردیبهشت ۱۳۹۶)
شماره:۵۲۳ (فروردین ۱۳۹۶)
شماره:۵۲۲ (اسفند ۱۳۹۵)
شماره:۵۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۵)
شماره:۵۲۰ (بهمن ۱۳۹۵)
شماره:۵۱۹ (۲۰ دی ۱۳۹۵)
شماره:۵۱۸ (دی ۱۳۹۵)
شماره:۵۱۷ (آذر ۱۳۹۵)
شماره:۵۱۶ (بیست آبان ۱۳۹۵)
شماره:۵۱۵ (آبان ۱۳۹۵)
شماره:۵۱۴ (مهر ۱۳۹۵)
شماره:۵۱۳ (۲۰ شهریور ۱۳۹۵)
شماره:۵۱۲ (شهریور ۱۳۹۵)
شماره:۵۱۱ (مرداد ۱۳۹۵)
شماره:۵۱۰ (تیر ۱۳۹۵)
شماره:۵۰۹ (خرداد ۱۳۹۵)
شماره:۵۰۸ (شماره‌ی ویژه بهار)
شماره:۵۰۷ (اردیبهشت ۱۳۹۵)
شماره:۵۰۶ (فروردین ۱۳۹۵)
شماره:۵۰۵ (اسفند ۱۳۹۴)
شماره:۵۰۴ (۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ویژه‌ی جشنواره فیلم فجر)
شماره:۵۰۳ (بهمن ۱۳۹۴)
شماره:۵۰۲ (نیمه‌ی دی ۱۳۹۴)
شماره:۵۰۱ (دی ۱۳۹۴)
شماره:۵۰۰ (آذر ۱۳۹۴)
شماره:۴۹۹ (شماره ویژه‌ی پاییز ۱۳۹۴)
شماره:۴۹۸ (آبان ۱۳۹۴)
شماره:۴۹۷ (مهر ۱۳۹۴)
شماره:۴۹۶ (۲۱ شهریور ۱۳۹۴ - ویژه‌ی روز ملی سینما)
شماره:۴۹۵ (شهریور ۱۳۹۴)
شماره:۴۹۴ (مرداد ۱۳۹۴)
شماره:۴۹۳ (تیر ۱۳۹۴)
شماره:۴۹۲ (خرداد ۱۳۹۴)
شماره:۴۹۱ (۲۰ اردیبهشت (شماره ویژه بهار ۱۳۹۴))
شماره:۴۹۰ (اردیبهشت ۱۳۹۴)
شماره:۴۸۹ (فروردین ۱۳۹۴)
شماره:۴۸۸ (اسفند ۱۳۹۳)
شماره:۴۸۷ (۱۲ بهمن ۱۳۹۳)
شماره:۴۸۶ (بهمن ۱۳۹۳)
شماره:۴۸۵ (نیمه دی ۱۳۹۳)
شماره:۴۸۴ (دی ۱۳۹۳)
شماره:۴۸۳ (آذر ۱۳۹۳)
شماره:۴۸۲ (۲۰ آبان ۱۳۹۳ - فوق‌العاده‌ی پاییز)
شماره:۴۸۱ (آبان ۱۳۹۳)
شماره:۴۸۰ (مهر ۱۳۹۳)
شماره:۴۷۹ (۲۱ شهریور ۱۳۹۳)
شماره:۴۷۸ (شهریور ۱۳۹۳)
شماره:۴۷۷ (مرداد ۱۳۹۳)
شماره:۴۷۶ (تیر ۱۳۹۳)
شماره:۴۷۵ (خرداد ۱۳۹۳)
شماره:۴۷۴ (ویژه بهار - ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳)
شماره:۴۷۳ (اردیبهشت ۱۳۹۳)
شماره:۴۷۲ (فروردین ۱۳۹۳)
شماره:۴۷۱ (اسفند ۱۳۹۲)
شماره:۴۷۰ (۱۲ بهمن ۱۳۹۲ (ویژه جشنواره فیلم فجر))
شماره:۴۶۹ (بهمن ۱۳۹۲)
شماره:۴۶۸ (دی ۱۳۹۲)
شماره:۴۶۷ (آذر ۱۳۹۲)
شماره:۴۶۶ (شماره‌ی ۴۶۶، ویژه‌ی پاییز ۱۳۹۲)
شماره:۴۶۵ (آبان ۱۳۹۲)
شماره:۴۶۴ (مهر)
شماره:۴۶۳ (۲۱ شهریور)
شماره:۴۶۲ (شهریور ۱۳۹۲)
شماره:۴۶۱ (مرداد ۱۳۹۲)
شماره:۴۶۰ (تیر ۱۳۹۲)
شماره:۴۵۹ (خرداد ۱۳۹۲)
شماره:۴۵۸ (شماره ویژه بهار - ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۲)
شماره:۴۵۷ (اردیبهشت ۱۳۹۲ )
شماره:۴۵۶ (فروردین ۱۳۹۲)
شماره:۴۵۵ (اسفند ۱۳۹۱)
شماره:۴۵۴ (۱۲ بهمن ۱۳۹۱ (ویژه جشنواره فیلم فجر))
شماره:۴۵۳ (بهمن ۱۳۹۱)
شماره:۴۵۲ (دی ۱۳۹۱)
شماره:۴۵۱ (آذر)
شماره:۴۵۰ (نیمه آبان ۱۳۹۱ | ویژه‌ی سی سالگی)
شماره:۴۴۹ (آبان ۱۳۹۱)
شماره:۴۴۸ (مهر ۱۳۹۱)
شماره:۴۴۷ (۲۱ شهریور ۱۳۹۱)
شماره:۴۴۶ (شهریور ۱۳۹۱)
شماره:۴۴۵ (مرداد ۱۳۹۱)
شماره:۴۴۴ (تیر‌ماه ۱۳۹۱)
شماره:۴۴۳ (خرداد ۱۳۹۱)
شماره:۴۴۲ (شماره ویژه بهار - ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱)
شماره:۴۴۱ (اردیبهشت ۱۳۹۱)
شماره:۴۴۰ (فروردین)
شماره:۴۳۹ (اسفند)
شماره:۴۳۸ (۱۲ بهمن ۱۳۹۰)
شماره:۴۳۷ (بهمن ۱۳۹۰ )
شماره:۴۳۶ (دی‌ماه ۱۳۹۰)
شماره:۴۳۵ (آذر ۱۳۹۰)
شماره:۴۳۴ (شماره ویژه پاییز - ۱۷ آبان ۱۳۹۰ )
شماره:۴۳۳ (آبان ۱۳۹۰ )
شماره:۴۳۲ (مهر ۱۳۹۰)
شماره:۴۳۱ (شماره ویژه‌ی روز ملی سینما - ۲۱ شهریور ۱۳۹۰ )
شماره:۴۳۰ (شهریور ۱۳۹۰ )
شماره:۴۲۹ (مرداد ۱۳۹۰)
شماره:۴۲۸ (تیر ماه ۱۳۹۰)
شماره:۴۲۷ (خرداد ۱۳۹۰)
شماره:۴۲۶ (شماره ویژه بهار - ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰)
شماره:۴۲۵ (اردیبهشت ۱۳۹۰ )
شماره:۴۲۴ (نوروز ۱۳۹۰)
شماره:۴۲۳ (اسفند ۱۳۸۹)
شماره:۴۲۲ - ویژه جشنواره فیلم فجر (۱۶ بهمن ۱۳۸۹)
شماره:۴۲۱ (بهمن ۱۳۸۹)
شماره:۴۲۰ (دی‌ماه ۱۳۸۹)
شماره:۴۱۹ (آذر ۱۳۸۹)
شماره:۴۱۸ (شماره ویژه پاییز - ۲۰ آبان ۱۳۸۹)
شماره:۴۱۷ (آبان ۱۳۸۹)
شماره:۴۱۶ (مهر ۱۳۸۹)
شماره:۴۱۵ (شماره ویژه روز ملی سینما - ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ )
شماره:۴۱۴ (شهریور ۱۳۸۹)
شماره:۴۱۳ (مرداد ۱۳۸۹)
شماره:۴۱۲ (تیر ماه ۱۳۸۹)
شماره:۴۱۱ (خرداد ۱۳۸۹)
شماره:۴۱۰ (شماره ویژه بهار - ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ )
شماره:۴۰۹ (اردیبهشت ۱۳۸۹ )
شماره:۴۰۸ (اول فروردین ۱۳۸۹)
شماره:۴۰۷ (اول اسفند ۱۳۸۸)
شماره:۴۰۶ - ویژه جشنواره فجر (۵ بهمن ۱۳۸۸ )
شماره:۴۰۵ (اول بهمن ۱۳۸۸)
شماره:۴۰۴ (دی ۱۳۸۸)
شماره:۴۰۳ (آذر ۱۳۸۸)
شماره:۴۰۲ (نیمه آبان - ویژه پاییز ۱۳۸۸)
شماره:۴۰۱ (اول آبان ۱۳۸۸)
شماره:۴۰۰ (۱ مهر ۱۳۸۸)
شماره:۳۹۹ (ویژه روز ملی سینما) (۲۱ شهریور ۱۳۸۸)
شماره:۳۹۸ (شهریور ۱۳۸۸)
شماره:۳۹۷ (مرداد ۱۳۸۸)
شماره:۳۹۶ (تیر ۱۳۸۸ )
شماره:۳۹۵ (خرداد ۱۳۸۸)
شماره:۳۹۴ (ویژه بهار - نیمه‌ اردیبهشت ۱۳۸۸)
شماره:۳۹۳ (اردیبهشت ۱۳۸۸ )
شماره:۳۹۲ (ویژه‌ی نوروز ۱۳۸۸)
شماره:۳۹۱ (اسفند ۱۳۸۷)
شماره:۳۹۰ (ویژه‌ی ویژه بیست‌و‌هفتمین جشنواره‌ی فیلم فجر- ۱۲ بهمن ۱۳۸۷)
شماره:۳۸۹ (بهمن ۱۳۸۷)
شماره:۳۸۸ (دی ۱۳۸۷)
شماره:۳۸۷ (آذر ۱۳۸۷ )
شماره:۳۸۶ (ویژه پاییز - ۱۸ آبان ۱۳۸۷)
شماره:۳۸۵ (آبان ۱۳۸۷)
شماره:۳۸۴ (مهر ۱۳۸۷)
شماره:۳۸۳ (ویژه‌ی روز ملی سینما - نیمه‌ی دوم شهریور ۱۳۸۷)
شماره:۳۸۲ (شهریور ۱۳۸۷)
شماره:۳۸۱ (مرداد ۱۳۸۷)
شماره:۳۸۰ (تیر ۱۳۸۷)
شماره:۳۷۹ (خرداد ۱۳۸۷)
شماره:۳۷۸ (ویژه بهار - نیمه‌ اردیبهشت ۱۳۸۷)
شماره:۳۷۷ (اردیبهشت ۱۳۸۷)
شماره:۳۷۶ (فروردین - ویژه‌ی نوروز ۱۳۸۷)
شماره:۳۷۵ (اسفند ۱۳۸۶)
شماره:۳۷۴ (ویژه بیست‌وششمین جشنواره فیلم فجر - ۱۲ بهمن ۱۳۸۶)


همکاران این شماره:: آرامه اعتمادی، عباس بهارلو، امیر پوریا، خسرو دهقان، پوریا ذوالفقاری، محمد شکیبی، اردشیر شلیله، ایوب شهبازی، علی شیرازی، احمد طالبی‌نژاد، عسل عباسیان، بهزاد عشقی، نیروان غنی‌پور، سمیه قاضی‌زاده، قصیده گلمکانی، میثم مولایی، آذر مهرابی، امید نجوان، پرویز نوری