نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

چهل سال همدلی و همراهی

نهادها و پدیده‌های صنعتی و اجتماعی و فرهنگی، بر خلاف بیولوژی انسانی که چندی پس از رشد کامل به سوی فرسودگی و اضمحلال می‌رود، هرچه از عمرشان می‌گذرد و به‌اصطلاح هرچه سال‌خورده‌تر می‌شوند، محکم‌تر و قوی‌تر می‌شوند. یک مؤسسه‌ی صنعتی هفتاد ساله، یک نشریه‌ی هشتاد ساله، یک نهاد اجتماعی نود ساله، یک کمپانی فیلم‌سازی صد ساله و مشابه آن‌ها وضعیت‌شان با آدم‌هایی در همین سن‌وسال بسیار متفاوت است. آدم‌ها در این سن‌وسال‌ها دچار انواع عارضه‌های جسمی و غیرجسمی می‌شوند اما بیش‌تر آن نهادها و پدیده‌ها به‌ مرور زمان از عارضه‌های و ایرادهای‌شان کاسته و مستحکم‌تر می‌شوند. در شرایط مختلف سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و روانی کشورهای گوناگون هم نگاه به این پدیده متفاوت است. در بسیاری از کشورها انواع نهادها با قدمت چندده‌ساله فعالیت دارند، اما در کشور ما که از سی‌وچند سال پیش تلاش شد خیلی چیزها بازسازی و از نو شروع شوند، و در حالی که به دلایل مختلف در این سال‌ها مدام به نوعی در شرایطی حساس به سر می‌بریم، به شهادت هر ناظری دوام انتشار یک نشریه به مدت سی‌و‌هشت سال، یک پدیده‌ی اجتماعی و فرهنگی محسوب می‌شود (هرچند که در مقایسه با قدمت شصت، هفتاد و صد سال نهادهای مشابه در دنیا، این عمر چندان طولانی نباشد). نیازی نیست که این را خودمان بگوییم یا دوست‌داران مجله بگویند. حتی آن‌هایی که علاقه‌ای‌ به مجله فیلم نداشته‌اند، به این جنبه از کارنامه‌ی «فیلم» معترف‌اند و با حیرت از آن یاد می‌کنند. البته در بخش خصوصی - و نه نشریاتی که با سرمایه و امکانات عمومی منتشر شده‌ و می‌شوند - انگشت‌شمار نشریاتی در تاریخ مطبوعات ایران بوده‌اند که عمری طولانی‌تر از ماهنامه‌ی «فیلم» داشته‌اند، اما تفاوت در این است که آن نشریات در طول انتشارشان وقفه‌های کوتاه و بلند داشته‌اند و در دوره‌هایی نامرتب منتشر می‌شده‌اند ولی انتشار ماهنامه‌ی «فیلم» هیچ‌گاه در این چهاردهه وقفه نداشته و دچار بی‌نظمی نشده است. از سوی دیگر آن معدود نشریات پردوام تاریخ مطبوعات ایران بارها مدیر یا دبیر یا ناشر عوض کردند، در حالی که ماهنامه‌ی «فیلم» با همان سه بنیان‌گذارش و با همان تقسیم کار در این سی‌و‌هشت سال منتشر شده است. در میان نشریه‌های سینمایی تاریخ مطبوعات ایران، ماهنامه‌ی «فیلم» سیزده سال است رکورد پردوام‌ترین نشریه‌ی پیش از خود - «ستاره‌ی سینما» - با 25 سال سابقه‌ی انتشار را شکسته است؛ هفته‌نامه‌ای که هفده بار سردبیر و چندین بار ناشر عوض کرد و بارها در طول انتشارش دچار وقفه‌های چندهفته‌ای تا چندماهه شد.
فارغ از نقش و جایگاه فرهنگی ماهنامه‌ی «فیلم» در طول انتشارش - که ارزیابی آن، غلط یا درست، مثبت یا منفی، مخالف یا موافق به عهده‌ی دیگران است - تصور می‌کنیم لااقل فقط از همین جنبه می‌توان آن را یک پدیده خواند؛ این‌که در شرایط آشنای روزگار ما، سه نفر بتوانند در یک زمینه‌ی ذوقی و فرهنگی که با سلیقه‌ی ‌آدم‌ها ارتباط دارد چهاردهه مداوم - با همه‌ی اختلاف‌های سلیقه‌ای - واقع‌بینانه با همدیگر کار و یکدیگر را تحمل کنند، می‌تواند از عجایب این دوران تلقی شود. مهم نیست که آن سه نفر، ما هستیم. هر یک از ما هم که از بیرون به این قضیه نگاه می‌کنیم، خودمان حیرانیم و به قولی: بر سخت‌جانی ما این گمان نبود... هنوز از یاد نمی‌بریم آن هفت سال انتشار بدون مجوز را که هر ماه بایست کپی آن شماره به وزارت مربوطه برده می‌شد و پس از رفت‌وآمدهای مکرر و دوندگی و تحمل شنیدن حرف‌هایی غیرموجه و نگاه‌هایی اخم‌آلود، تلاش می‌شد مجله بی‌تأخیر منتشر شود. راستی، کسی از آن‌هایی که سنگ بر سر راه‌ می‌انداختند، خبری دارد؟!
حالا با همه‌ی تلخ و شیرینش، خوب و بدش، موفقیت‌ها و ناکامی‌هایش، در این سی‌و‌هشت سال، ساعت‌های خواب را که نادیده بگیریم، ما بیش‌تر ساعت‌های بیداری عمرمان را صرف انتشار این مجله کرده‌ایم و هیچ هدف و سودای دیگری جز این در سر نداشته‌ایم. سال‌های رنج و سرمستی ما این گونه گذشت. دل‌بسته به لطف و همراهی و همدلی ده‌ها همکار دوست‌داشتنی این سال‌ها که این هزاران صفحه مجله‌ی‌ منتشرشده حاصل ذوق و تلاش آن‌ها و آمیخته به خاطره‌ی آن‌هاست، و هزاران خواننده‌ی وفادار که دوام مجله حاصل همراهی آن‌ها نیز بوده است. خوش‌حالیم که این حس عاشقی به کارمان، بدون جیغ کشیدن آن، به انبوه خوانندگان نیز منتقل شد. آن‌ها هم پیام را دریافت کردند و بسیاری - خودشان می‌گویند که - با این مجله عاشق سینما شدند، یا عاشق سینما ماندند، فیلم‌ساز شدند یا فقط یک تماشاگر عاشق سینما باقی ماندند و از آن لذت بردند. و تأکید مؤکد کنیم بر سینمای قدرتمند ایران که در همین سال‌های انتشار مجله بود که به همت سینماگرانش قدرت گرفت و درخت تناوری شد که شاید ماهنامه‌ی «فیلم» هم نقشی در این موفقیت‌ها داشته باشد. اگر این سینما نبود، ماهنامه‌ی «فیلم» هم اینی که هست نبود.

مسعود مهرابی