نامهی انجمن سینما داران برای تعطیلی سینما نشان داد که بحران در سینمای ایران، که البته حاصل وضعیت عمومی جامعه هم هست، از حد حرف و حدیث و شایعه و منفیبافی گذشته است. شاید بخشی از این بحران که به همان وضعیت عمومی و تنشهای سیاسی و بحران اقتصادی و افزایش قیمتها مربوط میشود خارج از کنترل و حیطهی وظایف مدیران سینمایی باشد، اما بخش مهمی از آن را باید در همین حیطهی سینما جستوجو کرد. گذشته از دعواهای گذشته که اغلبشان ادامه داشته و به نتیجهای هم نرسیده (به تعطیلی کشاندن خانهی سینما و انشقاقهای صنفی مهمترینشان است)، از نوروز امسال که جنجال بر سر دو فیلم روی پرده بالا گرفت و خارج از ارادهی مسئولان سینمایی منجر به حذف آنها از اکران شد، فقط مروری گذرا بر رویدادهای سینمایی پس از آن نشان از یک وضعیت فوقالعاده و اضطراری دارد. از یک فهرست تحریم غیررسمی دهدوازده فیلم امسال تا تحریم رسمی و علنی شش فیلم توسط سینماهای حوزهی هنری و شهرداری، از جنجال بر سر پروژهی لاله تا تبدیل کردن فیلم ضعیفی مثل یک خانوادهی محترم به یک مسألهی ملی، از اظهار نظرهای تند و گاه خشن و تهدیدآمیز در میان بخشی از اهل سینما تا ماجرای اختلاس سه میلیارد تومانی، از نادیده گرفتن قول صدور پروانهی نمایش برای فیلمهای نمایش داده شده در جشنواره تا تبدیل کردن صدور هر مجوزی به یک روند فرسایشی... فهرست البته خیلی طولانیتر است اما دقت کنید که در هر جامعه و نظام اداری، گذر از هر مرحلهای آداب و ترتیبی دارد که تبدیل به یک رویه میشود؛ مگر آنکه یک مورد خاص به دلیلی به مشکلی برخورد کند. اما در اینجا طی شدن این مراحل بدون مسأله و مشکل، یک حادثه است و رویه و روال این است که جلسههای شوراهایی به دلایل مختلف به تعویق بیفتد، ایرادهای عجیب به درخواستها گرفته شود، با درخواستها مخالفت شود، پاسخ دادن از امروز به فردا موکول شود، تلفنها جواب داده نشود، موبایلها خاموش باشد، اعصابها فرسوده و عمرها تلف شود، با درخواستهای اندکی به شکل سرودمبریده موافقت – گاهی مشروط – شود و با بقیه هم مخالفت شود. کسی هم نیست که بگویدکدام استاد و علامهای در این شوراها از مثلاً مهرجویی و کیمیایی فیلمنامهنویستر است که از فیلمنامهی آنها ایراد گرفته است؟ چه بسیار کشمکشها و ممنوعیتهایی که ماهها و گاهی سالها وقت سینماگران و نظام اداری سینما را گرفته و آخرش هم مجوزش صادر شده. چه بسیار فیلمها و فیلمنامههایی که مدتها موضوع کشمکش بر سر تصویب و صدور مجوزشان است؛ 64 مورد ایراد گرفته شده و آخرش چهار مورد تغییر کرده و کار تمام شده، یا حتی گاهی به نظر میرسد از اول هم مشکلی نبوده. اوضاع به طرز غریبی عصبی و غیرعادی است و به نظر نمیرسد که تلاشی هم برای تعدیل و آرامش فضا در جریان باشد؛ برعکس با برخی اقدامها و اظهارنظرها مدام این وضعیت تشدید هم میشود. لااقل خود مسئولان سینمایی اگر مایل به آرامتر کردن فضا هستند میتوانند از اظهارنظرهای بیدلیل و تنشزا خودداری کنند و از دوستان و نزدیکانشان نیز همین را بخواهند. جایی خواندم در جامعهای که سیاستمداران و مدیرانش مدام موضوع تیتر اصلی رسانهها هستند، اوضاع غیرعادی است. هیچ خوب نیست که مقامهای مسئول مدام در صفحهی اول روزنامهها باشند، هرچند اگر خود آنها از این حضور مداوم لذت ببرند. واقعاً در کشورهای صاحبسینما، چند نفر مسئولان سینمایی را میشناسند (در برخی از کشورها که اصلاً چنین پستها و مقامهایی وجود ندارد)، و آنها چهقدر در رسانهها ظاهر میشوند؟ مسئولان خوب و کاردان آنهایی هستند که به قدری کارشان را خوب و ظریف انجام دهند که در حوزهی مدیریت آنها اصلاً حضورشان احساس نشود. درست مثل یک فیلم خوب که به نظر برسد کارگردان ندارد. در یک نظام اداری خوب، انگار این کارها خودبهخود انجام میشود و اگر مدام نیاز به حضور و اعلام وجود و دخالت رؤسا باشد حاکی از نقصی در این دستگاه و شیوهی مدیریت هست. البته بعید است که این نگاه و رویکرد – در سایه ماندن مدیران – طرفداری در اینجا داشته باشد...
|