نیکان نصاریان
تهران 1500 که در سیامین جشنوارهی فیلم فجر هم دیپلم افتخار بهترین دستاورد هنری را دریافت کرد، از این منظر که گامی فراتر در انیمیشنسازی ایران گذاشته، قابلتوجه است. بهرام عظیمی هم سالها است که در این حوزه فعالیت میکند و اغلب ایدههای خلاقانهاش در این زمینه با استقبال خوبی مواجه شده است. اما نکتهی مهم در مورد این انیمیشن مربوط به فیلمنامهاش میشود که با وجود تعدد بازیگران و چهرههای سرشناس سینما آنقدر ضعف دارد که حتی به کیفیت ساختاریاش هم لطمه میزند و باعث میشود آنطور که باید مورد توجه قرار نگیرد. داستان فیلم شبیه فیلمفارسی است و در بعضی قسمتها واقعاً کسلکننده میشود. جوان پایینشهری که عاشق دختری ثروتمند میشود و خصایلی چون مرام و ازخودگذشتگی از ویژگیهای بارزش است یا شخصیت دیگری که میخواهد هر طور شده با این دختر ثروتمند ازدواج کند و تنها هدفش هم سود و مزیت مالی این ازدواج است. واقعاً چقدر این تیپها قرار است در سینما تکرار شوند؟. داستانی تکراری را از روی زمین به آسمان بردن باعث جذابیتش نمیشود (پیکان بهرام که میتواند پرواز کند) یعنی اگر شخصیتی مثل بهرام با همان مختصاتی که مخاطب از او سراغ دارد، با همان پیکان، همان تکیهکلامها حتی همان ظاهر در دنیایی دیگر که فضای ظاهری مدرنتری دارد، قرار بگیرد نکتهی تازهای در اختیار مخاطب قرار نمیدهد. همچنین تعداد زیاد چهرههای سرشناسی که در این انیمیشن بازی میکنند یا پایان خوش قصه هم از عواملی است که بیشتر برای خوشایند مخاطب عام و دیده شدن فیلم در نظر گرفته شده است. البته دلیل دیگرش هم میتواند هزینهی زیادی باشد که صرف ساختن چنین انیمیشنهایی میشود. به هر حال حضور بازیگران متعدد و سرشناس در گیشه بسیار تأثیرگذار است و میتواند تاحدودی دیده شدن فیلم را هم تضمین کند. در مجموع با توجه به اینکه تعداد انیمیشنهایی که در ایران ساخته میشوند، محدود است و اغلب در مقایسه با سینمای جهان توجه کمتری به آن میشود تهران 1500 میتواند نقطهای برای شروع جدی انیمیشنسازی با کیفیت و بودجهی مناسب باشد. همچنان که با توجه به تجربهی تهران 1500 میتوان حدس زد که بازیگران و بهطور کلی سینماگران دیگر هم از همکاری در این انیمیشنها استقبال خواهند کرد.
خوشآبورنگ و ایرانی
علی رضوی
1 - با دو نگاه میشود به اولین انیمیشن بلند بهرام عظیمی نگاه کرد. اول اینکه آن را جدای از جنبههای سینمایی و مسایل فنی از نگارش فیلمنامه گرفته تا چند و چون انتخاب شخصیتها و پردازش و کارگردانی و غیره بررسی کنیم و صرفاً به اهمیت تولید چنین اثری در داخل و در این ابعاد بپردازیم. بدون شک در این نگاه تهران ۱۵۰۰ انیمیشنی قابل تحسین و در نوع خود پروژهای بینظیر است. چون همیشه از این سخن میرفت که ظرفیتهای فوقالعادهای برای تولید انیمیشن در داخل کشور داریم و انیماتورهای ما در سطح بینالمللی فعالیت میکنند و غیره و غیره. اما همیشه در حد سخن باقی میماند و هیچگاه اتفاق ویژهای نمیافتاد. در چنین فضایی ساخت چنین انیمیشن خوشآبورنگی که میتواند بیش از یک و نیم میلیارد در سینماهای ایران بفروشد برای خودش کارستانی است. آن هم در وضعیت کنونی سینمایی ایران که کمتر فیلمی شانس بازگشت سرمایه و فروش حداقلی در اکران را دارد.
2 - آنهایی که با پیشفرض انیمیشنهای سونی پیکچرز و پیکسار و والت دیزنی برای دیدن تهران ۱۵۰۰ میروند و بعد از دیدن فیلم توی ذوقشان میخورد، درست مثل همانهایی هستند که از دربی استقلال و پرسپولیس انتظار بازی رئال مادرید و بارسلونا را دارند. تا جایی میشود به بعضی از منتقدان و صاحبنظران و حتی مخاطبان انیمیشن حق داد که بعد از دیدن انیمیشنهای جذاب هالیودی، این نمونهی ایرانی چندان به مذاقشان خوش نیاید، اما در مقام مقایسه قراردادن این فیلم با نمونههای خارجی کار دور از انصافی است. مگر در شاخههای دیگر سینما میتوان آثار ما را با هالیوود مقایسه کرد؟
3 - تهران ۱۵۰۰ سوژهی اولیهی قوی و جذابی دارد. جدا از اینکه چه بلایی در مرحلهی نگارش فیلمنامه یا در اجرا سر سوژه آمده است یا اینکه میشد از این سوژهی خیلی خوب فیلمنامهی بالای متوسطی درآورد، سوژه با هوشمندی خاصی انتخاب شده است. توصیف تهران در سال ۱۵۰۰ حتی اگر در قالب یک سوال و در یک نظرسنجی از مردم پرسیده شود هم جذاب است، چه برسد به اینکه در یک فضای فانتزی و همراه شوخی با شخصیتهای سینمایی و خرده فرهنگهای ایرانی به تصویر کشیده شود. دقیقاً انتخاب سوژه مهمترین نقطهی عطف تهران ۱۵۰۰ است. در واقع بیشتر از اینکه برای مخاطب مهم باشد که برای دیدن اولین انیمیشن سینمایی به سینما میرود، دیدن تصویر تهران در سال ۱۵۰۰ برایش جذاب است.
4 - نقطهی عطف دیگر فیلم شوخیهایی است که عظیمی با چهرهها و موضوعات مختلف کرده است؛ از شوخی با فیلمسازان معاصر ایرانی که عکسشان را در موزه گذاشتهاند، تا شوخی با نیروی انتظامی و گشت ارشاد که در سال ۱۵۰۰ با پیشرفتهای وسایل حملونقل و سیستمهای جاسوسی کافی است تا دختر و پسری نزدیک هم بنشینند تا همان لحظه گشت ارشاد جلویشان سبز شود و ازشان بخواهد فاصلهی ایمنی را رعایت کنند! عظیمی در کارتون خود، از شوخی با فرهنگ ایرانی هم نمیگذرد. فرهنگی که حتی در زمانی که همه چیز مدرن شده و تکنولوژی همه جا را فراگرفته سنتهای خود را حفظ کرده است. فرهنگی که در آن در میان بزرگراههای هوایی و ماشینهای پرنده وآسمان خراشهای بسیار نظیر برج میلاد، همچنان صداهای عجیبوغریب شنیده میشود. فرهنگی که دامن کوتاه را حتی برای رباتها هم مناسب نمیداند. فرهنگی که با وجود انواع غذاهای عجیب مثل «پیتزا مرموز» هنوز هم به دنبال گوشتکوب الکترونیکی است.
5 - ضعفهای تهران ۱۵۰۰ قابل کتمان نیست. ممکن است خیلیها که جذب آب و رنگ اولین انیمیشن بلند ایرانی روی پردهی سینماها شدهاند، راضی از سالن سینما بیرون نیامده باشند. ضعفهای داستانی و شخصیتپردازی و کارگردانی و شکلگیری نصفهونیمهی فضای فانتزی کمدی که مقصود کارگردان بوده همگی از این ضعفهاست. با این اوصاف یادمان نرود که سینمای ما در آغاز راه انیمیشنسازی است و اولین تجربهها قرار نیست بهترینها باشند.
|