نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

دیوارهایی که در کُنه ذهن ماست!


نویسنده و کارگردان: شیرین برق­‌نورد. فیلم­‌بردار: محمدرضا جهان‌­پناه. طراحی و ترکیب صدا: امیرحسین قاسمی. موسیقی: پاول گیگر. تدوین: شیرین برق­‌نورد. تصحیح رنگ: حمیدرضا فتوره‌چیان. تهیه‌­کننده: شیرین برق‌­نورد، محمدرضا جهان­‌پناه. محصول مؤسسه‌ فیلم کوچه، با همکاری مؤسسه هارون فرخی، آکادمی شلوس سولیتود، مِرز آکادمی و انستیتو گوته، سال 1398، 28 دقیقه.

پنهان فیلمی است که یک ایرانی 29 سال پس از فروپاشی دیوار برلین ساخته و در آن به بررسی وضعیت کنونی جامعه‌ی آلمان در پرتو وجود پدیده‌­ای مانند دیوار برلین پرداخته و درواقع دنبال واکاوی این است که دریابد پس از آن­‌همه ماجرا بر سر فروریختن دیوار برلین، آیا هنوز آن دیوار در زندگی و رفتار و روح مردم آلمان یا ساکنان آن کشور حضور دارد یا نه.

این فیلم جست­‌وجوگرانه شیوه‌­ای تقریباً مشاهده‌­گر دارد و حضور کارگردان به میان‌نویسِ بسیار اندک ابتدای فیلم خلاصه شده است، این‌­که از فضای عجیب پیرامون این دیوار می­‌گوید و می‌­پرسد آیا اراده‌­ای وجود دارد برای فروپاشاندن دیوارهای پنهانی که به روح و باورها و عادت‌های انسان‌ها و جوامع بستگی دارد؟ هرچند مسلم است که حضور کارگردان محدود به همین­‌ها نیست و گزینش بخش‌­هایی از شهر برای فیلم‌­برداری و انتخاب نماهای آرشیوی یا سکانس‌­هایی از مستندهایی که در طول حیات کشوری به­‌نام آلمان شرقی تا وقایع زمان فروپاشی دیوار برلین، نشانه‌­هایی از این حضور است. با این حال فیلم به­‌گونه­‌ای کار شده که این حس مشاهده‌گری و بی­‌طرفی را در بیننده تقویت می­‌کند.

اساس فیلم بر نماها یا نما/فصل­‌های به‌­نسبت بلند گذاشته شده از باقی­مانده­‌های خود دیوار برلین که اغلب به‌صورت تراولینگ دستی گرفته شده (و چه حرکت روان و کادربندی دقیقی دارد) و نماهای گاهی ثابت از چشم‌­اندازهای کنونی برلین و گاه هم نماهایی از موزه و فضاهای نمایشگاهی در برلین که اغلب یادآوری دوران گذشته‌­ی آلمان پس از تقسیم است. در نما/فصل‌­هایی که معمولاً در کنار بقایای دیوار برلین گرفته شده، تعداد توریست­‌هایی غیرآلمانی که کنار دیوار (که اغلب با نقاشی­‌های بزرگ یا دست‌­نوشته­‌هایی بر آن پوشانده شده) اغلب دارند کنار آن عکس یادگاری می­‌گیرند، چشم­‌گیر است. در بخش اعظم این قسمت‌ها ما صدای افرادی را می‌­شنویم که یا در دوران جدایی دو آلمان در این یا آن­‌طرف دیوار زیسته‌­اند و یا اصلاً خارجی­‌اند و چند ­سالی هست که به آلمان آمده‌­اند و از تجربه­‌ها و زندگی­‌شان می­‌گویند. تا انتهای فیلم هم هیچ‌­یک از طرف­‌های مصاحبه را نمی­‌بینیم و فیلم هم بنای نشان دادن آن­‌ها را ندارد. این اکتفا به صدای خارج از صحنه یاvoice over جدای از تمرکزی که در ذهن بیننده ایجاد می­‌کند حس جالبی هم به فیلم اضافه می­‌کند که گویی این صداها، روح اهالی این شهر است که دارد با واسطه‌ی آن تصویرها با ما سخن می‌­گویند. با درنظرگرفتن تصاویر توریست­‌های غیرآلمانی در حال گرفتن عکس یادگاری، به­‌نظر می‌­رسد با آن صداهای طرف­‌های مصاحبه‌ی کارگردان، گویا چیز دیگری در این شهر وجود دارد که آن توریست­‌ها متوجه‌­اش نیستند. از این بابت، آن صداها بیننده را متوجه بعد جدیدی از زندگی برلین می­­‌کند. امری که اهمیت فیلم را در نزد بیننده­‌ی کنج­کاو بیش‌­تر می‌‌کند. هرچه بیش‌­تر با فیلم همراه می­‌شویم فیلم از طریق نماهایی از فیلم­‌های آرشیوی یا فیلم­‌های مستند از گذشته‌ی آلمان مروری دارد از زمان برپایی دیوار تا فروپاشی آن، نماهایی که اغلب با سکوت برگزار می‌­شود اما بیننده را به فهمی بهتر از پدیده‌ی جدایی و اتحاد دوباره‌ی آلمان می‌­رساند.

به‌­این ترتیب فیلم پنهان فیلمی است درباره‌ی خاطره و هویت. خاطره‌­ای که نمی­‌توان و نباید واگذاشت‌­اش و هویتی که می‌­باید همواره به آن اندیشید و آن­‌را بازتعریف کرد. این وجه دوم یعنی بحث هویت در پرتو سخنان طرف‌­های مصاحبه، رفته‌­رفته بعدی جهانی و فلسفی پیدا می­‌کند؛ مثلاً این­‌که آیا اصلاً ضروری است که خود را با ملیت خاصی تعریف کنیم؟ آیا لازم است به‌­عنوان یک آلمانی به آلمانی­ بودن یوهان سباستین باخ افتخار کنیم؟ آیا این افتخار کردن­‌ها باعث نمی­‌شود انسان‌­ها مدام دور خود دیوار بکشند؟ در میان این افراد طرف مصاحبه یک ایرانی هم هست که وقتی به آلمان مهاجرت کرد، عاشق دختری آلمانی شد و پدر و مادر این دختر پس از فهمیدن ملیت این مرد، تا سال­‌ها حاضر نبودند با او ملاقات کنند و ازدواج­ این­‌دو به همین دلیل سال­‌ها به تأخیر افتاد. شبیه این اتفاق را یک مرد آلمانی از مصاحبه‌­شوندگان تعریف می­‌کند که برای خودش افتاده بود، زمانی که در انگلستان (در دهه‌ی شصت میلادی) سوار اتوموبیل یک خانواده‌ی انگلیسی شده بود و وقتی مرد انگلیسی متوجه ملیت این آلمانی شده بود، او را در یک باران سیل­‌آسا وسط جاده پیاده کرده بوده است! انگار در نزد باقی غربی­‌ها یک آلمانی هم­چنان و هنوز طرف­دار نازی­‌هاست. بعداً می­‌بینیم که این ذهنیت مختص دهه‌ی شصت میلادی نیست و هنوز هم عده‌ی قابل توجهی از غربی­‌ها فکر می‌­کنند نکند هنوز آلمانی­‌ها طرف­دار هیتلر باشند! درواقع هر یک از مصاحبه­‌شوندگان جنبه­‌های گوناگونی از تناقض‌‌های مسئله‌ی ملیت و برداشت‌­ها و باورهای افراد در این مورد و درواقع نتایج دیوارهای نامرئی را که شخصیت افراد از ملیت‌های مختلف وجود دارد، عیان می­‌کنند. در این بخش باید تأکید کرد که طرف­‌های مصاحبه شخصیت نمی‌شوند و تنها صداهایی گوناگون از انسان­‌های درون آن جامعه هستند. تنها جایی که می‌­شود گفت انسان­‌ها(یی که نمی­‌شناسیم­‌شان) تا حدودی بدل به شخصیت می­‌شوند یا بسیار به ما نزدیک می‌­شوند، جایی است که یک دیوار بزرگ (شاید بخشی از بقایای دیوار) به ما نشان داده می‌­شود پر از عکس­‌های قربانیان دیوار. در این بخش با نماهایی ثابت که هر دم بسته‌­تر می­‌شود دم‌­به‌­دم به عکس قربانیان نزدیک می­‌شویم، تا برسیم به یک تک­‌عکس از یک قربانی. سندی از دگرسازی انسان توسط یک دیوار. آیا آن انسان­‌هایی که در طول فیلم بسیار دیده‌­ایم، نمی­‌توانند روزی به یکی از این عکس‌­ها، به این سندها تبدیل شوند. به همین دلیل چهره‌­های این قربانیان و چشم‌­هاشان، بسیار در یادمان می‌مانند و گواهی می­‌شوند برای حرف­‌های کسانی که تنها صدای­‌شان را در طول فیلم شنیده‌ایم.

خلاصه این­‌که کنارهم­‌گذاری این صداها با آن­‌چه از برلین ِ امروز هر توریستی ممکن است در کوچه و خیابان و محله و نمایشگاه و کنار بقایای دیوار برلین ببیند و شنواندن و فهماندن این صداها، کاری است که این فیلم می‌کند و باعث می‌­شود هرچه بیش‌­تر با فیلم به پیش می‌­رویم موضوع دیوارهای نامرئی و مسئله‌ی «دگرسازی» که یکی از مسائل مهم و اساسی جهان امروز است، بهتر خود را نشان دهد.

کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:

https://telegram.me/filmmagazine

جدیدتر‌ها

آرشیو