پاتن Patton (در ایران: ژنرال پاتن)
کارگردان: فرانکلین جی. شافنر، فیلمنامه: فرانسیس فورد کوپولا و ادموند اچ. نورث بر اساس کتاب زندگینامهای «پاتن: آزمون سخت و پیروزی» نوشتهی لادیسلاس فاراگو و کتاب خاطرات عُمَر آن. برادلی با عنوان «داستان یک سرباز». مدیر فیلمبرداری: فرد جِی. کونِکمپ. تدوین: هیو اس. فولر. موسیقی: جری گلداسمیت. بازیگران: جرج سی. اسکات (ژنرال جرج اس. پاتن جونیور)، کارل مالدن (ژنرال عمر آن. برادلی)، مایکل بیتس (ارتشبد سر برنارد لا مونتگمری). تهیهکننده: فرانک کافی و فرانک مککارتی. محصول 1970 آمریکا، 172 دقیقه. ژانر: جنگی/ درام زندگینامهای/ تاریخی. هزینهی تولید: بیش از دوازده و نیم میلیون دلار. فروش کل: نزدیک به 62 میلیون دلار.
خلاصهی داستان
روایتی از حضور ژنرال جرج اس. پاتن در جنگ جهانی دوم که با نطق پرشورش برای ارتش سوم آغاز میشود. فیلم با مأموریت ژنرال پاتن در آفریقای جنوبی آغاز میشود و با پیروزیهای متوالی او و هجوم به اروپا ادامه مییابد و به سقوط رایش سوم میرسد. نبوغ پاتن در میدان جنگ باعث شد تا آلمانیها هم از او بترسند و هم احترام خاصی برایش قائل باشند، و البته نیروهای متفقین دچار سوءتفاهم و رنجش شوند. ژنرال پاتن به عنوان یک شاعر و مورخ نظامی عقیده داشت که در اغلب زندگیهای گذشتهاش یک جنگجو بوده و در جریان این زندگیاش به هدف والایی خواهد رسید. اما سرسختی و یکدندگی او در کنار شیوههای بحثانگیزی که به کار میگرفت، تقریباً مانع از تحقق آن سرنوشت متعالی شد.
نگارش فیلمنامه
تلاش برای ساختن فیلمی دربارهی زندگی ژنرال پاتن از سال 1953 آغاز شد و بیش از پانزده سال به طول انجامید. تهیهکنندهها ابتدا سراغ خانوادهی پاتن رفتند تا در ساخت فیلم از آنها کمک بگیرند. آنها میخواستند با استفاده از خاطرات پاتن و اطلاعاتی که از اعضای خانواده او جمعآوری میکنند، فیلمشان را بسازند. اما از بخت بد، درست فردای همان روزی با خانوادهی پاتن تماس گرفتند که آنها بئاتریس آیر پاتن (بیوهی ژنرال) را به خاک سپرده بودند. پس از این اتفاق، خانوادهی پاتن از هر گونه همکاری در تولید این فیلم سر باز زدند. سرانجام فرانسیس فورد کوپولا و ادموند اچ. نورث بخش اعظمی از فیلمنامه را بر اساس اثر زندگینامهای پاتن: آزمون سخت و پیروزی نوشتهی لادیسلاس فاراگو و کتاب خاطرات عمر آن. برادلی با عنوان داستان یک سرباز نوشتند. عمر برادلی به عنوان مشاور به پروژهی ساخت فیلم پیوست ولی میزان تأثیرگذاری او بر نسخهی نهایی فیلمنامه نامعلوم باقی ماند. برادلی شخصاً پاتن را میشناخت ولی همه میدانستند که این دو از نظر شخصیتی کاملاً مخالف یکدیگر بودند و در نقطهی مقابل هم قرار میگرفتند. اصلاً بر اساس شواهد موجود میتوان به این نتیجهگیری رسید که برادلی هم از نظر شخصی و هم از نظر حرفهای از پاتن متنفر بود. این در حالی بود که فیلم در نهایت بدون دسترسی به خاطرات ژنرال پاتن و بر اساس گفتههای برادلی و دیگر همتاهای نظامیاش از افکار و انگیزههای او ساخته شد. اِس.اِل.اِی. مارشال که پاتن و برادلی را میشناخت در یادداشتش بر فیلم نوشت: «اسم برادلی روی فیلمی دربارهی همقطارش، ژنرال پاتن، حسابی سنگینی میکند؛ ژنرالی که در اینجا شاید تصویرش کاریکاتوری نباشد ولی بیشباهت به یک دلقک پیروز و تشنهی افتخار نیست... ژنرال پاتن آدم پیچیده و اسرارآمیزی بود؛ درست همان طور که در برخی از صحنههای فیلم میبینیم... ناپلئون یک بار گفت که هنر یک ژنرال، استراتژی او نیست بلکه آگاهی از چهگونه شکل دادن و تأثیر گذاشتن روی فطرت آدمی است... شاید این همهی آن چیزی است که فرانک مککارتی تهیهکننده و ژنرال برادلی، مشاور ارشد پاتن، کوشیدهاند تا به تصویر بکشند.»
فصل افتتاحیه
فیلم با «نطق تهییجی» مشهور ژنرال پاتن برای اعضای «ارتش سوم» آغاز میشود؛ صحنهای که جرج سی. اسکات جلوی پرچم بسیار بزرگی از آمریکا قرار میگیرد. کوپولا و نورث در این صحنه و البته سراسر فیلم مجبور شدند از تندی گفتهها و واژههایی که ژنرال پاتن به کار میبرد، بکاهند تا فیلم درجهی نمایشی R (بچههای زیر هفده سال باید با همراهی والدین به تماشای فیلم بروند) نگیرد. اِس.اِل.اِی. مارشال، مورخ، به این نکته اشاره کرد که «صدای خشن، زمخت و خشدار اسکات کاملاً مخالف صدای زیر، تودماغی و تا حدی جیغمانند ژنرال پاتن است.» بهعلاوه مارشال به این موضوع هم اشاره کرد که فیلم بیش از حد حاوی حرفهای ناپسند و فحاشی پاتن است: «ژنرال پاتن آدم بددهن و فحاشی نبود. او وقتی از الفاظ زشت و رکیک استفاده میکرد که واقعاً آنها را لازم میدانست.» موضوع جالب اینجاست که اسکات وقتی متوجه شد این نطق تهییجی قرار است فصل افتتاحیهی فیلم باشد، از انجام آن سر باز زد چون اعتقاد داشت که بازیاش در این صحنه بر باقی بازی او در فیلم سایه میافکند. شافنر کارگردان هم به او اطمینان داد که از این فصل در پایان فیلم استفاده خواهد کرد. این فصل روی صحنهی سالن نمایش ایستگاه هوایی نیروی دریایی در لسآلامیتوس کالیفرنیا فیلمبرداری شد. در این صحنه همهی مدالها و نشانهای افتخاری که روی یونیفرم ژنرال پاتن دیده میشود، معادلهای درست افتخارات او در زندگی واقعی است؛ البته ژنرال پاتن هرگز همهی این مدالها را در ملأ عام به خودش آویزان نمیکرد. بهعلاوه او زمانی که نطقهای مشهورش را ایراد میکرد یک ژنرال چهارستاره نبود. ژنرال پاتن فقط یک بار همهی مدالهایش را آویخت که آن هم به درخواست همسرش بود که میخواست در حیاط خانهشان در ویرجینیا از او و تمام نشانهای افتخارش عکس بگیرد. تهیهکنندهها از کپی این عکس برای بازسازی «ظاهر» ژنرال در فصل افتتاحیهی فیلم استفاده کردند. هفتتیر دستهعاجی که اسکات در این صحنه به کمر بسته است، در واقع هفتتیر واقعی ژنرال پاتن است که برای ساخت فیلم از موزهی یادبود ژنرال جرج اس. پاتن قرض گرفته شد.
لوکیشنها
بخش اعظمی از فیلم در اسپانیا فیلمبرداری شد. صحنهای که ژنرال پاتن به یک شهر باستانی (که در فیلم با عنوان کارتاژ به آن اشاره میشود) میرود، در شهر رومی/ باستانی والوبلیس (Volubilis) واقع در مراکش فیلمبرداری شد. صحنهی سان دیدن ژنرال از ارتش مراکش هم در کاخ پادشاهی شهر رباط گرفته شد. شب قبل از آن، یکی از صحنههای نبرد بدون اعلام قبلی در نزدیکی کاخ فیلمبرداری شد که به ترس و وحشت اهالی آن منجر شد و این تصور به وجود آمد که کودتایی در حال وقوع است. در جریان این نبرد یک سرباز چترباز هم بین کابلهای برق گیر کرد و بر اثر برقگرفتگی جان سپرد. اما در نهایت هیچیک از تصاویر این نبرد به فیلم راه نیافت. فصلهای مربوط به آفریقا و سیسیل در جنوب اسپانیا (آلمریا) فیلمبرداری شد و صحنههای زمستانی بلژیک در نزدیکی شهر سگوویا گرفته شد.
استفاده از صحنههای حذفشده در تلویزیون
مقدار قابلتوجهی از صحنههای نبردی که برای این فیلم گرفته شده بود از نسخهی نهایی بیرون ماند. اما صحنههای حذفشده از پاتن خیلی زود مورد استفاده قرار گرفت و به عنوان صحنههای نبرد یک فیلم تلویزیونی با عنوانFireball Forward استفاده شد که برای اولین بار در سال 1972 روی آنتن رفت. این فیلم توسط تهیهکنندهی پاتن، فرانک مککارتی تولید شد و فیلمنامهاش را هم ادموند نورث نوشت؛ از بازیگران هم مورگان پال در این فیلم تلویزیونی ظاهر شد و در کنار ادی آلبرت، بن گازارا و ریکاردو مونتالبان به ایفای نقش پرداخت. پیرنگ فیلم از این قرار است که ژنرالی فرماندهی یک لشکر پیادهنظام آمریکایی را در دست میگیرد که بدنام است و آمار تلفات بالایی دارد و این گمان میرود که خائنی در آن پنهان شده است.
موسیقی فیلم
موسیقی متن تحسینشدهی پاتن توسط آهنگساز پرکار، جری گلداسمیت تصنیف شد. گلداسمیت برای ساخت موسیقی این فیلم از شیوههای نوآورانهای استفاده کرد، از جمله استفاده از لوپ اکوپلکسی از آواهای ضبطشده سهگانهی «فراخوان جنگ» (call to war) که با ترومپت نواخته شده بود؛ به منظور ارائهی موسیقایی اعتقاد ژنرال پاتن به تناسخ. تم اصلی شامل یک مارش سمفونیک هم میشود که با همراهی ارغنون لولهای، قصد بیان موسیقایی طبیعت نظامیگر و عمیقاً مذهبی قهرمان داستان را دارد. در نهایت موسیقی پاتن، نامزدی اسکار بهترین موسیقی متن اریژینال را برای گلداسمیت به ارمغان آورد و در زمرهی یکی از 250 نامزد انستیتو فیلم آمریکا برای انتخاب «25 موسیقی برتر فیلمهای آمریکایی» قرار گرفت. ساندترَک اریژینال این فیلم تا امروز سه بار روی دیسک و یک بار روی LP روانهی بازار شده که بهترتیب از این قرار بوده است: در سال 1970 توسط «فاکس رکوردز قرن بیستم»، در 1992 توسط «سونامی رکوردز»، در 1999 به دست «فیلم اسکور مانتلی»؛ و در 2010 توسط «اینترادا رکوردز» که یک نسخهی دودیسک طولانی و ویژه را روانهی بازار کرد.
پخش تلویزیونی
پاتن برای اولین بار به عنوان نمایش ویژهی یک فیلم رنگی با زمانی بیش از سه ساعت، در پاییز سال 1972، تنها دو سال بعد از اکرانش در سینماها، توسط ABC-TV روی آنتن رفت. این موضوع در آن زمان کاملاً نامعمول بود، بهخصوص برای فیلمی که در طرح Roadshow theatrical release روی پرده رفته بود و ماههای متعددی در اکران محدود به فروشش ادامه داده بود. در آن دوران اکثر فیلمهای سینمایی باید حداقل پنج سال در صف انتظار اولین پخش تلویزیونیشان باقی میماندند. دیگر عامل غیرمتعارف در نمایش تلویزیونی این فیلم، حذف بسیار کم دیالوگهای ناخوشایند و حتی توهینآمیز ژنرال پاتن بود (فقط دو جمله از فصل افتتاحیهی فیلم حذف شد که یکی از آنها اصلاً توهینآمیز هم نبود).
نسخهی ویژهی رسانههای خانگی
نسخهی دیویدی پاتن برای اولین بار در سال 1999 روانهی بازار شد؛ نسخهای که فقط حاوی یک باند صوتی کوتاه از یک مورخ بود. بعد از آن در سال 2006 نسخهی دیگری وارد بازار شد که علاوه بر باند صوتی از توضیحات فرانسیس فورد کوپولا، شامل بخشهای افزودهی دیگری هم بود. در سال 2008 نسخهی بلو-ری «ریجن اِی» فیلم عرضه شد که به خاطر کیفیت تصویری و افراط در استفاده از فناوری «کاهش دیجیتال نویز» مورد انتقاد قرار گرفت. در سال 2012 نسخهی ریمَستر روانهی بازار شد که کیفیت تصویریاش بهمراتب بهتر از قبل بود. در ماه ژوئن 2013 «فاکس یوکی» نسخهی بلو-ری «ریجن بی» فیلم را به بازار عرضه کرد که در تهیهی آن، در کمال تعجب، از همان نسخهی بدنام سال 2008 استفاده شده بود.
واکنش منتقدان و شخصیتهای برجسته
طبق کتاب باب وودوارد و کارل برنستاین با عنوان روزهای پایانی (The Final Days)، پاتن فیلم محبوب ریچارد نیکسن بود. او بارها این فیلم را در کاخ سفید و کشتی خصوصی ویژهی ریاستجمهوری به نمایش گذاشت. از این رو پیش از سفر سال 1972 نیکسن به چین، نخستوزیر وقت چین، چو انلای به تماشای این فیلم نشست تا خودش را برای ملاقات با نیکسن آماده کند.
تقریباً همهی منتقدانی که نظرهایشان به صورت آنلاین در دسترس عموم قرار دارد بهگرمی از این فیلم استقبال کردهاند. امتیاز میانگین فیلم در سایت معتبر «متاکریتیک» 91 از صد است که بر اساس نُه نقد نوشتهشده بر این فیلم محاسبه شده است. از میان منتقدان برجسته، راجر ایبرت دربارهی بازی جرج سی. اسکات چنین نوشت: «این یکی از آن بازیهای شگفتانگیز است که در آن پرسونای بازیگر و شخصیت یکدیگر را کامل میکنند.» جیمز براردینلی هم پاتن را بهترین فیلم تاریخ سینما خواند و آن را «تا امروز متقاعدکنندهترین فیلم زندگینامهای/ جنگی هالیوود» نامید. گزیدهی نظر دو منتقد مطرح دیگر از این قرار است:
پالین کیل: «فرانکلین جی. شافنر به سبکی این فیلم عظیم را ساخته است که میتوان گفت انسانها در نماهای دور متعدد فیلم، از مناطق وسیع و دشتهای پهناور، حکم کوتولهها را دارند؛ آشکار است که ما از نقطهنظر خداوند شاهد وقایع و رویدادها هستیم. چشماندازها پر از آدمهای مختلف است ولی همهی آنها حکم سیاهیلشگر را دارند. انگار واقعاً هیچ کسی جز ژنرال پاتن در این فیلم حضور ندارد. او از نگاه کسانی که به ارزشهای نظامیگری ایمان دارند یک قهرمان جنگی واقعی است؛ و البته از نگاه مخالفان ارتشسالاری، بدترین نوع از نظامیان آمریکایی که دچار جنون جنگ هستند. فیلمنامهی کوپولا و نورث، ژنرال پاتن را هم بزرگ و هم دیوانه تصویر میکند چون او یک ژنرال کامیکاستریپی است؛ پس حتی کسانی که ضدجنگ هستند ممکن است کامیکاستریپها را دوست داشته باشند. ژنرال پاتن به گونهای ترسیم میشود که انگار روح جنگ است؛ با این وجود فیلم همان سؤال بنیادی را مطرح میکند: آیا این همان مردی است که هر کشور درگیر جنگی به او احتیاج دارد؟ پاتن هم یک حماسهی هجوآمیز است و هم تجلیلی بیچونوچرا.»
لئونارد مالتین: «این فیلم نقطهی عطفی است در فیلمهای زندگینامهای. جرج سی. اسکات در نقش ژنرال پاتن فراموشنشدنی است و کارل مالدن هم به همان اندازه فوقالعاده است. فیلمنامه هوشمندانه است و بهخوبی یک درام جنگی زندگینامهای را سر و شکل میدهد.»
افتخارات و جوایز مهم
بازی جرج سی. اسکات جایزهی اسکار بهترین بازیگر مرد سال 1971 را برای او به ارمغان آورد. اما اسکات از دریافت جایزهاش سر باز زد و بیزاری خودش را از چنین رأیگیریها و ماهیت واقعی رقابتهای بازیگری ابراز داشت. او اولین بازیگری بود که چنین کاری انجام میداد. پاتن در شش رشتهی دیگر (بهترین فیلم، کارگردان، فیلمنامهی اقتباسی، تدوین، صدا و طراحی صحنه) هم برندهی تندیس طلایی شد. فرانک مککارتی تهیهکننده، اسکار بهترین فیلم را به موزهی جرج سی. مارشال در انستیتو نظامی ویرجینیا اهدا کرد تا در معرض دید عموم قرار گیرد. در سال 2006 انجمن نویسندگان آمریکا فیلمنامهی اقتباسی کوپولا و نورث را به عنوان نودوچهارمین فیلمنامهی برتر تاریخ سینما برگزید. این فیلم در فهرستهای متنوع انستیتو فیلم آمریکا هم به موفقیتهایی دست یافت و در جایگاه 89 از فهرست صد فیلم برتر این مؤسسه قرار گرفت؛ البته شخصیت ژنرال پاتن هم به عنوان بیستونهمین قهرمان برتر تاریخ سینما از سوی این مؤسسه انتخاب شد.
نکتههایی در حاشیهی فیلم
- در سال 1986 دنبالهای تلویزیونی با عنوان آخرین روزهای پاتن بر این فیلم ساخته شد و جرج سی. اسکات دوباره در قالب شخصیت اصلی داستان به ایفای نقش پرداخت. فیلم، داستان آخرین هفتههای زندگی پاتن پس از جراحت جدی در یک سانحهی رانندگی را روایت میکند و در قالب فلاشبک به زندگی ژنرال پاتن میپردازد.
- در سال 2003 کتابخانهی کنگره آمریکا این فیلم را از لحاظ فرهنگی، تاریخی یا زیباییشناختی مهم ارزیابی کرد و آن را برای ترمیم و نگهداری در فیلمخانهی ملی ایالات متحده برگزید.
- تقریباً نیمی از بودجهی فیلم صرف اجارهی تجهیزات و گرفتن سرباز از ارتش اسپانیا شد.
- طبق گفتهی کارل مالدن، جرج سی. اسکات با غوطهور کردن خودش در مسابقهی پینگپنگ با قهرمان تنیس روی میز جهان باعث تأخیر در فیلمبرداری شد. از قرار معلوم اسکات با گریم و لباس شخصیتش مشغول بازی میشود و مدام میبازد. او در نهایت تصمیم میگیرد آن قدر بازی کند که حداقل یک سِت برندهی بازی شود، حتی اگر کل شب به بازی سپری شود.
- جرج سی. اسکات احساس میکرد از عهدهی نمایش شخصیت کامل ژنرال پاتن برنیامده است و به همین دلیل باید از کارگردان به خاطر این ناتوانی در درک کامل پیچیدگیهای این شخصیت عذرخواهی کند.
- جان وین خیلی مشتاق بازی در نقش ژنرال جرج اس. پاتن بود ولی تهیهکنندگان فیلم با این موضوع موافقت نکردند.
- راد استایگر، لی ماروین، رابرت میچم و برت لنکستر بازی در نقش اصلی این فیلم را رد کردند. از این میان، استایگر بعداً اعتراف کرد که مرتکب اشتباه بزرگی شده است.
- با اینکه نامهای فرانسیس فورد کوپولا و ادموند اچ. نورث به عنوان دو فیلمنامهنویس فیلم در عنوانبندی میآید ولی آنها هرگز با هم کار نکردند و پیش از گرفتن جوایزشان اصلاً یکدیگر را ندیده بودند.
- اولین فیلمی که با درجهی نمایشی PG (همراهی والدین توصیه میشود؛ بعضی از مصالح فیلم ممکن است برای بچهها مناسب نباشد) توانست برندهی اسکار بهترین فیلم شود.
- جان هیوستن، هنری هاتاوی و فرد زینِمان کارگردانی این فیلم را رد کردند. ویلیام وایلر قبول کرد که فیلم را کارگردانی کند اما سر فیلمنامه با جرج سی. اسکات به اختلاف خورد و پروژه را ترک کرد.