یکی از داغترین بحثهای سینمایی در چند سال گذشته، موضوع قیمت بلیتهای سینما بوده و هنوز هم گاه و بیگاه این موضوع به بحث جنجالی روز تبدیل میشود. در اینکه قیمت تمامشدهی محصولات فرهنگی کشور ما، از جمله فیلمهای سینمایی بسیار پایینتر از استاندارد قیمت جهانی آنهاست تردیدی وجود ندارد. فیلم دیدن در اروپا و آمریکا دستکم چند برابر گرانتر از فیلم دیدن در بهترین پردیسهای سینمایی تهران است، اما موضوع به همین سادگی هم نیست. گذشته از کیفیت فیلمها و امکانات سالنهای سینما، دهها عامل اقتصادی و اجتماعی دیگر در تعیین قیمت بلیت دخیل است که از آن میان میتوان به شاخص رشد اقتصادی هر کشور، سرانهی درآمد مردم و وضعیت کپی رایت اشاره کرد. مجموعهی این فاکتورها، باعث شده در ایران قیمت بلیتهای سینما حتی از کشورهای همسایه هم پایینتر باشد و تازه با همین اوضاع، نیمی از مردم حتی سالی یک بار هم گذرشان به سالنهای سینما نمیافتد.
از چند سال پیش بارها اعلام شده که قیمت بلیت سینما باید لااقل دو برابر شود تا توازن اقتصادی به گیشهی نحیف سینماها برگردد، اما موانعی عملی وجود دارد که بر اثر آنها هیچ مدیری جرأت امضای حکم گران شدن بلیت سینما را پیدا نمیکند. چهار سال پیش با اجرای طرح هدفمندی یارانهها و افزایش چشمگیر هزینههای سینماداری، اغلب سالنهای سینما در تهران و شهرستانها تا مرز ورشکستگی رفتند و فقط با کمکهای دولتی توانستند از تعطیلی دائم نجات پیدا کنند. در آن دوره صدای اعتراض سینمادارها از همیشه بلندتر بود و تقریباً همهی مالکان و مدیران سینماها خواهان افزایش قیمت بلیت بودند که لااقل دخل و خرجشان تراز شود. اما باز هم این اتفاق نیفتاد و در طول چهار سال، قیمت بلیت سینما افزایش اندکی داشت. ضمن اینکه حتی در این شرایط هم، سینماها همچنان با ریزش شدید مخاطب مواجه بوده و هستند. پیشبینی کارشناسان این است که با افزایش قیمت بلیت، همین مخاطبان اندک هم از سالنهای سینما فراری خواهند شد و به این ترتیب باید فاتحهی سینما و سینماداری در ایران را خواند.
خیلیها معتقدند که یکیدو هزار تومان کمتر یا بیشتر، در تصمیم مردم برای خرید بلیت سینما تأثیری ندارد، اما اجرای طرحهایی مثل «سینما سلام» ثابت میکند که قیمت بلیت مهمترین عامل اثرگذار روی میزان استقبال مخاطبان از فیلمهای سینمایی است. اواخر سال گذشته، مدیران سینمایی نورسیدهی وزارت ارشاد طرحی را اجرا کردند که در قالب آن، فیلم دیدن در بعضی سینماهای تهران در یک روز خاص رایگان بود. ازدحام گستردهی مردم پشت درهای سینماهایی که معمولاً در طول سال خلوت و بیمشتری هستند نشان میداد که پول بلیت مهمترین عاملی است که مردم را از سینما رفتن بازمیدارد و اگر بلیت ارزانتر شود قطعاً عدهی بیشتری برای تماشای فیلمهای اکرانشده به سینما میروند. شبیه همین اتفاق برای طرحهای ویژهی دیگر هم بارها افتاده است. مثلاً طرح بلیت نیمبها تا کنون برای چندین فیلم سینمایی اجرا شده و هر بار با افزایش چشمگیر تماشاگران آن فیلمها همراه بوده است. همانطور که نصف شدن قیمت بلیت در سهشنبهها، باعث شده وسط هفته به شلوغترین روز سینماها تبدیل شود. حتی یکی از سالنهای سینما در تهران (سینما سپیده) در اقدامی جالب به سینمای نیمبها تبدیل شد و در همهی روزهای سال فیلمهایش را به نصف قیمت نمایش میدهد. مدیر این سینما میگوید تعداد تماشاگرانش چند برابر شده و خیلیها از مناطق دور تهران به سینما سپیده میروند که از بلیت ارزان استفاده کنند.
یکی از اولین فیلمهایی که با بلیت نیمبها اکران شد پایاننامه (حامد کلاهداری) بود. سازندگان این فیلم جنجالی و پرسروصدای سال 88 برای افزودن بر تعداد مخاطبانشان دست به اقدامی ابتکاری زدند و بلیتهایی منتشر کردند که نیمی از قیمتشان قبلاً پرداخت شده بود و بهاصطلاح پنجاه درصد تخفیف داشت. در آن زمان این حرکت با انتقادهایی همراه بود، اما کمکم صاحبان فیلمهای دیگر هم یاد گرفتند که از این امکان برای جلب مخاطب استفاده کنند. در اکران نوروز امسال، فیلمهای چ و معراجیها بیشترین استفاده را از بلیت نیمبها کردند و حتی در مواردی بلیت رایگان این فیلم از سوی نهادهای مختلف دولتی خریداری شد و در اختیار مردم قرار گرفت. این راهکار تأثیر زیادی در فروش نهایی این فیلمها داشته و تخمین زده میشود که تا کنون بیش از صد هزار نفر با استفاده از بلیتهای ویژه به تماشای هر یک از این دو فیلم نشستهاند. شهرداری و سایر نهادها هم بستههای فرهنگی خاصی دارند که سازندگان فیلمهای سینمایی میتوانند بلیت نیمبهای فیلمهایشان را در این بستهها بگنجانند و از امکانات تبلیغاتی استفاده کنند. امسال پخشکنندگان فیلم چ با شهرداری تهران قراردادی بستند که طی آن، بلیت فیلمشان با نصف قیمت در اختیار شهروندان قرار میگرفت و به این ترتیب خیلی از خانوادههایی که عموماً به سینما نمیروند به مخاطبان فیلم جدید ابراهیم حاتمیکیا افزوده شدند.
استفاده از ظرفیتهای جدید جذب مخاطب و روی آوردن به شیوههایی مانند عرضهی بلیت نیمبها در تعدادی از کشورهای صاحب سینما رایج است و جزو مهارتهای بازاریابی فرهنگی محسوب میشود. در کشور ما هم با توجه به اهمیتی که قیمت بلیت در استقبال یا عدم استقبال مخاطبان از فیلمهای سینمایی دارد، استفاده از چنین طرحهایی ضروری به نظر میرسد. اما مهم این است که این فرصت تبلیغاتی، به طور برابر میان همهی فیلمهای موجود تقسیم شود و سر کسی بیکلاه نماند. خوشبختانه در چند سال اخیر توجه مدیران و سینماداران به این موضوع بیشتر شده و روشهای جدیدی برای جذب مخاطب به کار گرفته میشود که پیش از این سابقه نداشت. مثلاً فروش بلیت سالانهی هر سالن سینما و انتشار «سینماکارت» همان تأثیری را دارد که کارت اعتباری مترو برای شهروندان دارد؛ یعنی سود و منفعتش به هر دو طرف میرسد. هم مردم میتوانند با پرداخت هزینهی کمتر فیلم ببینند و هم سینمادارها و صاحبان فیلمها خیالشان راحت است که تا پایان سال خریداران سینماکارت را به عنوان مخاطبان دائمی در کنار خود خواهند داشت.
به هر حال در جامعهی ما ملاحظات اقتصادی و مالی نقش مهمی دارد و مردم به طور طبیعی از هزینه کردن برای موارد غیرضروری (مثل تماشای فیلم و رفتن به تئاتر و خرید کتاب و آلبومهای موسیقی) پرهیز دارند. چه از این وضعیت خوشمان بیاید و چه آن را نشانهی رکود و رشدنیافتگی فرهنگی بدانیم، واقعیت تغییری نمیکند. برای جلب این دسته از مخاطبان بالقوهی سینما و سایر محصولات فرهنگی، چارهای نیست جز فراهم کردن تسهیلاتی که هزینهی فیلم دیدن را بهخصوص برای خانوادهها پایین بیاورد. انتشار بلیتهای نیمبها و افزایش سانسهای رایگان، مستقیمترین مسیر برای رسیدن به این هدف است. همین که خانوادهها و افرادی که به طور معمول رفتن به سینما جزو برنامههای زندگیشان نیست و علاقهای به فیلم دیدن روی پرده ندارند، به بهانهی سانسهای رایگان و نیمبها راهی سالنهای سینما شوند باعث میشود عادت رفتن به سینما در آنها شکل بگیرد و به خیل مخاطبان عمومی سینما بپیوندند. حیات سینما وابسته به تعداد همین مخاطبان است و برای راضی کردن آنها هر امتیازی که داده شود باز هم کم است.