نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای ایران » نقد و بررسی1396/05/23


سه تابلوی سیاه

نگاهی به سه‌گانه‌ی زیست‌محیطی محمد احسانی

محمد شکیبی

 

بانوی ارومیا
نویسنده و کارگردان
: محمد احسانی، فیلم‌بردار: روزبه رایگا، تدوین: مستانه مهاجر، تصویربردار: فرشید فرجی، صداگذاری، طرح و ترکیب صدا: حسین ابوالصدق، نویسنده گفتار متن: الهه اذکار، گویندگان: شراره سروش و پژمان بازغی، مدیر تولید: مجید فردی‌انور، تهیه‌کنندگان: پروفسور محمد علا، محمد احسانی، 30 دقیقه.

روزگاری هامون
تهیه‌کننده و کارگردان
: محمد احسانی، فیلم‌بردار: محمدرضا تیموری، تدوین: بابک بهرام‌بیگی، طراحی و ترکیب صدا: حسین قورچیان، صدابردار: هادی ساعدمحکم، مدیر تولید: مجید فردی‌انور، 35 دقیقه.

دود
تهیه‌کننده و کارگردان
: محمد احسانی، فیلم‌بردار: محمدرضا تیموری، تدوین: بابک بهرام‌بیگی، طراحی و ترکیب صدا: حسین قورچیان، مدیر تولید: مجید فردی‌انور، 30 دقیقه.

مستندهای سه‌گانه‌ی محمد احسانی درباره کم‌آبی و خشکیدن کامل دو دریاچه‌ی بزرگ و مهم کشور یعنی«ارومیه» و «هامون»، و آلودگی مداوم و خطرناک هوای تهران است؛ همان حدیث مکرری که این روزها و سال‌ها، وردِ زبان همه‌ی مردم و رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی است و همگان یک نگرانی جمعی را به خاطر تخریب هشداردهنده‌ی وضعیت زیست‌بومی ابراز می‌کنند. این‌ها که در واقع سه نقطه‌ی بحران شناخته شده‌اند از کانون‌های پرشماری که در معرضِ فرسایش قرار دارند و یا دیگر ترمیم‌شان غیرممکن به نظر می‌رسد یا به این راحتی‌ها نیست. اصلاً به همین دلیل است که این قدر مایه‌ی نگرانی و هراس شده‌اند و دائم روح و روان‌مان را آزار می‌دهند.

شوربختی است که این مصیبت‌نامه و مرثیه‌سرایی را می‌شود به جای سه‌گانه، در قالب ده‌گانه، سی‌گانه و حتی بیش‌تر فرض کرد و در مورد سایر مکان‌های بحرانی هم مستندهایی ساخت؛ از زنده‌رود و باتلاق گاوخونی و کارون و نیزارها و تالاب‌های روزگاری هامون خوزستان گرفته تا دریاچه‌ی پریشان و مهارلو و بسیاری از دریاچه‌های به‌کل خشکیده‌ی ولایت فارس و تالاب‌های کناره‌ی جنوبی خزر از آبگیر انزلی تا خلیج میانکاله؛ و البته این فهرست به‌مراتب بلندتر از این حرف‌هاست و هنوز از بلوط‌زارهای گستره‌ی زاگرس و نخلستان‌های جنوب ایران از شرقی‌ترین نقطه تا کناره‌ی رودهای جنوب غربی و... نام نبرده‌ایم. تازه در این میان، همه‌گیرتر از همه، افت چشمگیر و خانه‌مان برانداز سفره‌های آب زیرزمینی و شور شدن آب معاش گستره‌ی فلات مرکزی ایران است.

درهم‌پیچی و هم‌افزایی مسأله‌ها و مشکل‌هایی که در چنین گستره‌یاقلیمی رخ داده و تنوع منشورگونه‌ی آسیب‌های واردشده، فراتر از آن است که بتوان در سه منظرگاه نیم‌ساعته به سه کانون بحران، حق مطلب را ادا کرد. این معضل‌های در هم‌ تنیده، به‌تدریج شمایلی متناقض‌نما و ساحتی حل‌نشدنی به خود گرفته‌اند و اگر با نگاهی همه‌جانبه و تعدیل‌گرا نگریسته نشوند، با اقدام‌های مقطعی و یک‌جانبه، حاصلی نخواهد داشت؛ مثلاً هم‌زمان با آب‌رسانی به تالاب‌ها و دریاچه‌ها، هم باید سیاست افزایش یا کاهش جمعیت را واقع‌بین کرد و هم معیشت و مسأله‌ی کشاورزان و دیگر ساکنان کناره‌های دریاچه‌ها. علاوه بر این، مصرف روزافزون آب آشامیدنی و صنعتی و کشاورزی ناشی از فزونی توسعه‌ی فنی و بهداشتی و رفاهی و ازدیاد جمعیت، و حفظ و نگهداری آب‌های سطحی و زیرزمینی کشور را هم نباید فراموش کرد. طبعاً از سه مستند کوتاهِ محمد احسانی در این مقوله نمی‌توان چشمداشت طرح و شرح تمامی این کلاف پیچ‌درپیچ را داشت. شرح این حکایت به صد مثنوی و روشن‌بینی صدها خبره و کارشناس بینا نیازمند است؛ چیره‌دستانی دلسوز و آینده‌نگر و ‌دور از سیاست‌های کوته‌نظرانه.

محمد احسانی نه از جایگاه یک کارشناس خبره به جنبه‌های چندوجهی بحران کنونی دریاچه‌ی ارومیه بلکه از حساسیت‌های یک هنرمند و به منظور ادای دین به زیستگاه و زادگاه مشترک به میدان آمده است؛ و با لحنی تغزلی و اسطوره‌نگر به جایگاه دریاچه پرداخته است که بومیان آن را «دریا» می‌نامند؛ دریایی که در درازنای تاریخ، قرارگاه‌شان بوده است و هم روزی‌دهنده‌ی آن‌ها بوده و هم آرام‌بخش جان و روح‌شان. در اعماق تاریخ، رضاییه نامیده می‌شود و در ایام بسیار دور، دریاچه‌ی «چی‌چَست»؛ و در متن‌های اوستایی و از زبان اهورا مزدا بارها در بود و ستایشش نکته‌ها آورده شده است.

بانوی ارومیا در تمثیلی شاعرانه، دریاچه را یک بانوی باستانی و مادر مشترک باشندگان حوزه‌ی اقلیمی آذربایجان فرض می‌گیرد که با جان و جسم زیبایش و دامن گسترده و مهرش، ‌همیشه آرام‌بخش و التیام‌دهنده و الهام‌بخش فرزندان اقلیمش بوده است. فیلم با صحنه‌های شفابخش گل بستر دریاچه آغاز می‌شود و در طول نمایشش، هم بر سختی و تنگدستی روزگار دود کنونی‌اش مکث می‌کند و هم یاد‌آوری ایام زیبایی و فراخ‌دستی‌اش؛ همراه با موسیقی و آواز و دست‌افشانی مراسم همگانی و گفتارهای متنی با ریتم کُند (اسلوموشن) و تأکیدکننده. البته تأکید بیش از حد بر این نماهای اسلوموشن، نقطه‌ضعف فیلم هم هست و می‌شد همین درون‌مایه را در حجم و زمانی کوتاه‌تر هم گفت.

نوع نگاه کارگردان در روزگاری هامون کم‌وبیش همان رویکرد روایت بانوی ارومیا است؛ از دل تاریخ و اسطوره، روایت‌هایی از دریاچه‌ی هامون بازگو می‌شود که دامنه‌ی کوه خواجه را به آراستگی و زیبایی جلوه می‌بخشید یا روایت‌هایی که پیشینه‌شان به دوران‌های پیشدادی و روزگاران زرتشت و حکمان کیانی در زابلستان و پهلوانان خاندان رستم مربوط می‌شد. اما در این مستند کوتاه، متن و گفتارهای تغزلی و احساسی جایش را به گفت‌وگو با ساکنان بومی دریاچه داده است و پای درددل بومیان دام‌دار و زنان بومی نشسته است که به‌سختی با صنایع دستی گذران زندگی می‌کنند. مزیت این روایت نسبت به مستند پیشین، درنگی مختصر بر خصوصیات بومی و مردم‌شناسانه است. اما در این‌جا نیز موسیقی بومی و دست‌افشانی آیینی، بخشی از لحن جانبدارانه و ادای دین سینماگر بر اقلیم مردمانش است.

اما دود سومین مستند احسانی همان گونه که از عنوانش برمی‌آید، درباره شرایط و کیفیت هوای نفس‌گیر تهران معاصر است؛ کلان‌شهری درندشت که ریه‌های باشندگانش را از دود و آلاینده‌های خطرناک پر می‌کند و انبوهی از مردمان خسته و عبوس و بی‌نشاط را در خود جای داده است. آدم‌هایی که انگار به آینده‌ای محتوم رضایت داده‌اند و کاری جز برشمردن رنج و زحمت روزمره از دست‌شان برنمی‌آید. صدای مسلط پیرامونی همگان یا آژیرهای متوالی آمبولانس‌هاست یا سرفه‌های مداوم و ناله‌های عابران شهر. در این مستند دیگر نه خبری از پیشینه‌ی باستانی و اسطوره‌ای شهر و مردمانش هست و نه موسیقی شادنغمه و دست‌افشانی‌های آیینی با رنگ‌ها و دستمال‌ها و جامه‌های الوان. اگر هم موسیقی‌ای می‌شنویم، یک کنسرت مدرن است که در شمایلی زیرزمینی‌گونه بالای تپه‌ای دور از نگاه مردم و اداره‌ها و ساختمان‌ها مشرف به شهر دودزده با ماسکی بر دهان و بینی، شعر اعتراض به همین آلودگی را فریاد می‌زنند. البته در یکی‌دو صحنه به اطلاعات و آمارهایی ارجاع داده می‌شود که در نوع خود باورنکردنی و اغراق‌آمیز به نظر می‌رسند؛ مثلاً از قول ونداد متولی (کارمند حفاظت از محیط زیست ایران) نقل می‌کند که او تنها کارشناس محیط زیست ایران است و به‌تنهایی به هشتصد هزار واحد صنعتی تهران سرکشی می‌کند!

کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:

https://telegram.me/filmmagazine

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: